تلاش برای ترور عناصر اصلی برگشته از بهائیت!
پایگاه جامع فرق، ادیان و مذاهب_ عبدالبهاء اولین و اساسیترین آموزهی بهائیت را جستجوی آزادنهی حقیقت معرفی و گفته است: «اول اساس بهاءالله تحری حقیقت است؛ یعنی نفوس، از تقالیدی که از آباء و اجداد، موروث مانده، منزه و مقدس گردند».[1] اما پیشوایان بهائی، در حالی این آموزه را به عنوان اول اساس بهائیت معرفی میکنند که در عمل، تحریجویانِ جدا شده از این فرقه را مشمول مجازاتهای سخت خود قرار میدهند.
همچنان که عبدالحسین آیتی، صاحب یکی از کتابهای معتبر بهائیت به نام "کواکب الدریه"، رفتارهای تشکیلات بهائیت با عناصر اصلی بازگشته از این فرقه را اینگونه شرح میدهد: «در ابتدا که من تنها بودم و هنوز ندایم عالمگیر نشده بود، چندین دفعه مأمور بر قتل من گماشتند و بیداری من آنان را مأیوس کرد. حتی از بابیهای آباده، پیغام به محفل روحانی طهران رسید که اگر شما مرد این کار نیستید، ما زنی را بفرستیم که آوراه را بکشد. و باز در محفل طهران، محمد کاشانی... گفته بود: کشتن آواره کار سهلی است... پس حیات من و نیکو و صالح و شهاب و کسروی یا رهبر و صبحی و یزدی و یزدانی و روحانی و صدها برگشته آشکار و نهان، دلیل بر حسن فطرت بهائی نیست؛ بلکه بر بیداری ما و عقبرفتگی سیاست و قدرت بهائی است».[2]
آری؛ فرقهای که بر خلاف اولین اساس خود، مخالفین برگشتهاش را مورد پیگرد قرار میدهد چگونه میتواند منادی رفع خصومتهای دینی باشد و مدعی گردد: «دین باید سبب اُلفت باشد، سبب ارتباط بین بشر باشد، رحمت پروردگار باشد و اگر دین سبب عداوت شود و سبب جنگ گردد، عدمش بهتر، بیدینی به از دین است؛ بلکه بالعکس دین باید سبب الفت باشد، سبب محبّت باشد، سبب ارتباط بین عموم بشر باشد».[3]
پینوشت:
[1]. عبدالحمید اشراق خاوری، پیام ملکوت، هند: بینا، 1985 م، ص 17.
[2]. عبدالحسین آیتی، کشف الحیل (3 جلدی)، تهران: بینا، 1340، ج 3، 126-125.
[3]. عباس افندی، خطابات، لانگنهاین آلمان غربی: لجنهی ملّی نشر آثار امری به زبانهای فاارسی و عربی، 127 بدیع، ج 2، ص 146.
افزودن نظر جدید