دروغهای بهائیت
پیشوایان فرقهی بهائیت، راه دین را از سیاست جدا دانسته و پیروان خود را از هرگونه دخالت در امور سیاسی بازداشتهاند. اما این رویکرد پیشوایان بهائیت در حالیست که آنان در دفاع از حکومت دیکتاتوری قاجار، به مخالفت با مشروطهخواهان پرداختهاند. لذا چگونه میتوان راه دین از سیاست را جدا دانست و در عین حال، از حکومتی دیکتاتوری دفاع کرد؟!
پیشوایان بهائیت هرگونه دخالت پیروان خود را در امور سیاسی را ممنوع دانسته و میزان بهائی بودن را مشروط به عدم مداخله در امور سیاسی کردهاند.. اما بر خلاف این دستور صریح، پیشوایان بهائی در مقابله با جریان مشروطیت، تلاش بسیار نموده و بهائیان به دستور عبدالبهاء، تلاش بسیار برای نفوذ در دربار قاجار نمودهاند.
عبدالبهاء برای نظام رهبری پس از خود، وجود ولیامر حاکم بر نهاد بیت العدل را پیشبینی کرده است. ولیامرها طبق پیشگویی عبدالبهاء، میبایست 24 نفر و در نسل شوقی افندی میبودند. اما با عقیم ماندن شوقی افندی، تمام پیشگوییهای عبدالبهاء ناقص ماند و نظام رهبری بهائیت پس از شوقی افندی، برای همیشه مشروعیت خود را از دست داد.
مجلهی اخبار امری بهائیت، به سخنرانی عبدالبهاء، در محافل ماسونی آمریکا اشاره کرده است. او در این سخنرانیها، آرزو و مقصود خود را با محافل ماسونی یکی دانسته است. لذا از آنجا که هدف باطنی فراماسونری، مبارزه با ادیان، به خصوص دین اسلام است؛ عبدالبهاء نیز به عنوان رهبری اسلامستیز، هدف خود را با مجامع ماسونی مشترک یافته است.
عبدالبهاء اولین و اساسیترین آموزهی بهائیت را جستجوی آزادنهی حقیقت معرفی کرده است. این در حالیست که در عمل، تحریجویانِ جدا شده از این فرقه مورد مجازاتهای سخت تشکیلات بهائیت قرار میگیرند. اما به راستی فرقهای که بر خلاف اولین اساس خود، مخالفین برگشتهاش را مورد پیگرد قرار میدهد، چگونه میتواند منادی رفع خصومتهای دینی باشد!
پیشوایان بهائیت، تحقق عدل و داد حقیقی و رفع ظلم و جور را از اهداف و وظایف بیت العدل برشمردهاند. اما با حدود گذشت بیش از نیم قرن از تأسیس این نهاد، نقض صریح حقوق اولیهی بشری در سرتاسر دنیا رو به افزایش است. با این حال، بیت العدل حتی در خصوص جنایاتی که در بیخ گوشش (فلسطین و لبنان) رُخ میدهد، حاضر به توصیهی زبانی هم نیست.
سیداسماعیل زواره، در سال 1284 هجری پس از پی بردن به باطن پلید بهائیت، در مسیر کاظمین برای توبه و برائت از بهائیت، توسط بهائیان به قتل رسید. اما به راستی که چگونه میتوان بهائیت را حامل پیام صلح و نزاعستیزی دانست در حالی که گویا چنین سخنانی نزد آنان، تنها بر روی کاغذ از اعتبار برخوردار است.