تلاش بهائیت برای نفوذ در دربار قاجار
پایگاه جامع فرق، ادیان و مذاهب_ پیشوایان بهائیت هرگونه دخالت پیروان خود را در سیاست را ممنوع دانسته و میزان بهائی بودن را مشروط به عدم مداخله در امور سیاسی کردهاند.[1] رهبران بهائی به این میزان نیز اکتفا نکرده و در دستوری به پیروان خود، با به کار بردن واژهی "و لو بشقّ شفه" آنان را حتی از لب گشودن در امور سیاسی نهی کردهاند.[2]
اما بر خلاف این دستور مؤکد و صریح، پیشوایان بهائیت در مقابله با جریان مشروطیت و به منظور نفوذ در دربار قاجار، تلاش بسیار نموده و به تعبیر عبدالحسین آیتی، عبدالبهاء پس از کارشکنی در جریان مشروطه: «محرمانه مینویسد به محفل تهران که حالا به هر قسم است، یکی دو سه وکیل برای دارالشوری انتخاب نمایید. بعد از آنکه موفق نمیشود باز برای "باقر اُف" دستور میدهد که کتاب سیاسیه مرا برای احمدشاه بفرستید یا بعض کتب دیگر و به او تفهیم نمایید که ما استبداد طبیبم ... و به هزار دسیسه، بهائیان خود را در آغوش درباریان جای میدهند».[3]
بنابراین اگر کارشکنی در جریان مشروطیت، حمایت از حکومتی استبدادی و تلاش برای نفوذ در دستگاه حکومتی دخالت در سیاست نیست، پس به راستی تعریف بهائیت از سیاست چیست؟!
پینوشت:
[1]. مجلهی اخبار امری، ارگان رسمی بهائیان ایران، شماره 5، دی 1325 ه.ش.
[2]. ر.ک: عبدالحمید اشراق خاورى، گنجینهی حدود و احکام، تهران: مؤسسهی لجنه ملى نشر آثار، 1327، ص 337.
[3]. عبدالحسین آیتی، کشف الحیل (3 جلدی)، تهران: بینا، 1340 ش، ج 2، ص 123.
افزودن نظر جدید