تکفیر
لقمان امینی: تکفیر پدر و مادر در بین وهابیها، نه تنها کار عادی بود، بلکه نشانه ایمان هم بود و میگفتند تکفیر والدین و برائت از آنها پروی از حضرت ابراهیم است. با این اوصاف، پدر و مادر، آخرین دایره تکفیر بودند، زیرا وقتی تکفیر به پدر و مادر میرسید، شخص در درجه زیادی از گوشهگیری اجتماعی قرار میگرفت و با کس دیگر ارتباط نداشت.
علمای بزرگ اهلسنت با قبول شهادت فِرق اسلامی، مخالفت خود را با تکفیر مسلمانان اعلام کردهاند. از جمله شافعی، شهادت تمامی فِرق به جز خطابیه را پذیرفته است. ابوحنیفه نیز اسلام تمامی فِرق را پذیرفته و اشعری پس از ذکر اختلاف مسلمانان و تفرقه آنان، تمامی فِرق را مسلمان دانسته و اسلام را وجه جمع و نقطه مشترکشان معرفی میکند.
یکی از بارزترین عملکردهای وهابیت، تکفیر مسلمین است. متهم کردن مسلمانان به کفر و شرک، یکی از خطرناکترین افکاری است که توسط ابنتیمیه حرانی حنبلی نظریهپرداز و بنیانگذار فکری وهابیت، مطرح شده و باعث متشنج شدن جوامع مسلمانان و جریحهدار شدن عقائد آنان شد. ابنتیمیه کسیکه کنار قبر پیامبر یا افراد صالح حاجت بخواهد، مشرک میداند.
از زشتترین کارهای وهابیان قتل عام مردم طایف در سال 1217 قمری است که به کوچک و بزرگ رحم نکردند. طفل شیرخوار را بر روی سینه مادرش سر میبریدند. حتی کتابها را که در میان آنها تعدادی مصحف قرآن کریم و نسخههایی از صحیح بخاری، مسلم بود پایمال کردند.
سعود بن عبدالعزیز یکی از بدترین پادشاهان سعودی است. وی در نامهای به سلیمان پاشا، چنین اظهار میکند: هر کسیکه مخلوقی را بخواند، یا به او پناه ببرد، مثل اینکه بگوید: ای آقای من، به فریادم برس! مرا یاری نما، چنین کسی به خاطر عبادت غیر خدا، مشرک است. اگر چه به زبان لا اله الا الله بگوید و اظهار مسلمانی کند.
وهابیها به نام اسلام و شریعت، مسلمانان را تکفیر میکنند. این در حالی است که احادیث فراوانی از پیامبر وجود دارد که به شدت از تکفیر نهی کرده است. پیامبر اکرم (صلی الله علیه و آله) میفرماید: «هر کس به مومنی نسبت کفر دهد، مانند آن است که او را کشته است.» یا «هر کس نسبت کفر به شخص مسلمان بدهد، خودش کافر است.»
تنها به صرف ادعای مسلمانی یا دینداری توسط شخص یا اشخاصی، نمیتوان آنان را دیندار و مسلمان واقعی نامید، بلکه کسانی را میتوان دیندار واقعی نامید که تایع دستورات خداوند متعال و رسول گرامیش در همه زمینهها باشند و اگر نبودند مسلمانند ولی ایمان واقعی ندارند. یکی از دستورات مهر و محبت به دیگران و پرهیز از خشونت است.
جریان یمانی از جریاناتی است که وهابیتِ ضد شیعه از آنان حمایت میکند؛ نه از آنرو که این فرقه منحرف، مورد تایید و پسندیدهی وهابیت باشد، بلکه از آنرو که وهابیت میخواهد در جماعت تشیع ایجاد تفرقه، و در مهدویت ایجاد انحراف نماید و با تبلیغات وسیع بر روی انحرافات این فرقه، در میان جمعیت اهل سنت، رویکرد آنان را ضد شیعی سازد.
تاریخ مغول و حمله چنگیز خان به عنوان تاریخی ننگین در زندگی بشریت و مایه خجالت نوع بشر است. رفتاری همه خون و همه غارت و از بین بردن اموال و هتک نوامیس باعث شد قطعهای تاریک برای تاریخ انسان ساخته شود. وهابیت نیز در تاریخ خود نمونههای از این رفتاها را بروز داده است که در حقیقت مایه شرمساری ابنا بشر است.
یکی از شاخصههای اعتقادی حنابله، غلو این فرقه درباره پیشوایان خود است. از مصادیق بارز و روشن آن، اعتقادات و سخنان حنابله در مورد پیشوای خود، احمد بن حنبل است. حنابله از محمد بن ادریس شافعی نقل میکنند که وی در مورد احمد بن حنبل میگوید: هر کس نسبت به احمد بن حنبل بغض داشته باشد و با او دشمنی کند، کافر است.
تخریب آثار تاریخی یکی از راههای از بین بردن هویت تاریخی یک اندیشه است. اندیشه دینی و اسلامی دارای تاریخی متقن و بسیار دقیق و حتی مستند است. بسیاری آثار منتسب به صدر اسلام در مکه و مدینه پا برجا بود تا این که وهابیت نادان و آل سعود مکار با هدف استیلا بر این منطقه و از بین بردن اسلام بنای بر تخریب آن گرفت.
با ملاحظه جنایتهای آل سعود در مکه و طائف و کربلا، این مطلب تداعی میشود که گروههای تروریستی امروزه مانند داعش و القاعده، همان رفتارهای وهابیت و آل سعود را انجام میدهند. این یعنی منشأ این دو اندیشه از یک جا است. رفتارهایی که وهابیت در طائف انجام داد با رفتارهای داعش در شهرهای سنی نشین عراق یکسان است.
وهابیون اگر چه قائل به اجتهادند، اما اجتهاد آنان نازلترین نوع اجتهاد است و نمیتوان اجتهاد آنان را همان اجتهاد اصطلاحی نزد اصولیون دانست، بلکه اجتهادی ظاهرگراست؛ چرا که آنان اجتهاد را امری بسیار ساده و سایر شرایطی را که علما برای اجتهاد ذکر کردهاند، ضروری نمیدانند. آنان میان منابع بیشتر با نصوص قرآن و سنّت سر و کار دارند.
یکی از وقایع در تاریخ مسلمانان بعد از به وجود آمدن اندیشه وهابیت، اتفاق دردناک حمله آلسعود به رهبری عبدالعزیز به منطقه طائف است. این اقدام وحشیانه در تاریخ وهابیت ثبت و نمونه کوچکی از روحیه ددمنشانه آنان است. در تاریخ آمده که آنها با تمام توان در طائف به خونریزی و قتل و غارت پرداختند و به کبیر و صغیر و مامور و امیر رحم نکردند.