تکفیر
بن عثیمین یکی از مفتیان بزرگ سلفی است. وی مانند دیگر شیوخ سلفی حکم به تکفیر مسلمانان کرده است. وی متوسلین به اولیا را مشرک خطاب میکند و معتقد است که اگر کسی معتقد باشد که خدا در همه جا است کافر است.
عالمان وهابی صراحتا حکومتها و مردم دیگر کشوها را تکفیر میکنند. بزرگان وهابی حکومت ترکیه را تکفیر می کنند و معتقدند هر کس حکومت ترکیه را تکفیر نکند نیز کافر است.
عبدالطیف بن عبدالرحمن از نوادگان محمد بن عبدالوهاب است. وی صراحتا فتوا به کفر مسلمانان داده و شهرهای اسلامی را بلاد کفر خطاب میکند.
قتال و جهاد امری مقدس در ذات نیست. بلکه با توجه به رویکردی که مجاهد دارد باعث ترقی و تعالی معنوی می شود. رویکرد یک شخص می تواند امری مقدس و یا امری غیر مقدس باشد. اگر در راه خدا باشد باعث نجات و نور است، و اگر در راه غیر خدا باشد که همان راه طاغوت باشد، باعث گمراهی و ضلالت بیشتر می شود.
برداشت های نادرست سلفیان جهادی از اصطلاحات و کلمات دینی و شرعی و تغییر مفهومی آنها یکی از خطاهای راهبردی اندیشه سلفیان جهادی است. کلمه جهاد از این دست مفاهیم است. کلماتی مانند جهاد دارای تعاریف خاص عرفی، فقهی، شرعی، لغوی است که خلط هر کدام از این تعاریف باعث خلط نتایج و احکام خطرناکی می شود.
وهابیت ادعا دارند که با اهل سنت برادرهستند و شیعه دشمن مشترک آنهاست. اما با مراجعه به سخنان عالمان وهابی مشاهده میشود که وهابیت شیعه و سنی را تکفیر کرده و مشرک خطاب میکنند! اکنون چگونه ادعای برادری با اهل سنت را دارند!
در طول تاریخ همیشه تکفیریها با زبان خشونت و فحش دیگران را تکفیر کردهاند. محمد بن عبدالوهاب رئیس فرقه وهابیت با الفاظ رکیک شیعیان را تکفیر کرده است و نسبت زنان به شیعیان داده است.
براهین و استدلالات شیعیان چنان در قلب جوانان اهل سنت تاثیر کرد که عالم وهابی در این مورد میگوید: ... این جوان بیچاره، تصور کرده است شیعیان، ملائک رحمت و شیر بیشه حقّ میباشند. و حقیقت مخفی اسن است که مردم به سمت آن متمایل میشوند.
منهجشناسی وهابیت در باب تکفیر این نتیجه را در پی دارد که ظاهرگرایی و ادعای سلفگرایی از سوی ایشان، سبب شده است که دیگر مسلمانان با برچسب مشرک شناخت شوند. زمانی که ظاهرگرایی و سلفگرایی در شناخت متون دینی یک شاخصه به شمار بیاید باید نتیجه آن یعنی تکفیر مسلمانان نیز پذیرفته شود.
محمد بن عبدالوهاب به زور شمشیر به مکه و مدینه مسلط شد و عالمان مذاهب اسلامی را مجبور کرد که حکم کفر خود را امضا کنند و گواهی دهند که کافر هستند.
محمد بن عبدالوهاب فقط برداشت خود از دین را درست میدانست. گویی فقط فهم او از دین درست است و دیگران همه اشتباه میکنند. به همین جهت عالمان معاصر خود را تکفیر میکرد.
در مرام سلفیت و وهابیت پر است از تناقضات تاریخی. در جایی از تاریخ عزیز ترین افراد نزد رسول خدا خارجی و مهدور الدم می شوند و نبرد با آنان مباح می گردد ولی در جایی دیگر کسانی که علیه خلیفه و جانشین رسول خدا قیام می کنند تبرئه می شوند و عملشان توجیه می شود. چگونه این تناقضات حل خواهد شد؟
بسیاری از الفاظ هست که با تغییر معنایی و مفهومی از کارایی خود خارج و کارکرد دیگری پیدا میکند. گاهی این تغییر به قدری زیاد است که لفظ معنای کاملا نقیض از خود ارائه میدهد. یکی از این کلمات «جهاد» در ادبیات سلفیان جهادی است. سلفیان جهادی آنقدر این مفهوم را تغییر دادهاند که از مفهوم قرآنی خود کاملا دور شده است.
جهاد یعنی مبارزه در راه خدا، که شامل هر نوع تلاش برای ارتقای حکم الهی در زمین میشود. حمل این معنی بر قتال و کشت و کشتار یکی از بزرگترین اشتباهات سلفیان جهادی در تفسیر قرآن و ادله و نصوص شرعی است. آنها همه آیات الهی را به معنای کشت و کشتار و قتال میفهمند.