افکار وهابیت
نتایج برخی از کلمات و ادعاهای وهابیان به قدری مضحک و بیمعنا میشود که بزرگان و علمای ایشان در کتب مختلفی دست به توجیه این نتایج زدهاند. مثلا محمد بن عبدالوهاب میگوید شفاعت تنها مخصوص اهل توحید است و از سوی دیگر تنها طرفداران خود را موحد میداند، نتیجه این میشود که شفاعت پیامبر در قیامت تنها مخصوص او و یاران اوست.
سخن گفتن از محبت و کارهایی که یک دلباخته با محبوب خود دارد، برای دلباختگان قابل فهم است. کسانی که به پیامبر (ص) و فرزندان پاکش (ع) محبت دارند، زنده بودن و نبودن ایشان فرقی ندارد. اعمالشان را قلب پر محبتشان حکم میکند. کسانی که این شیدایی را به فرستادگان خدا ندارند، از اعمال ایشان سر در نیاورده دائماً بهانه تراشی میکنند.
وهابیت در ادامه افراط و تفریطهایی که تقریبا در همه مسائل دینی و شرعی دارند، حتی نسبت به اماکنی که جنبه تاریخی و مذهبی دارند نیز با افراطیگری برخورد میکنند که به عنوان مثال میتوان به تخریب خانه حضرت خدیجه و تبدیل آن به محل دستشویی نام برد. خانه ای که محل نزول وحی بود سزاوار مکان دستشویی و... نیست.
عقل بشر روز به روز در حال تکامل است و از این رو دیگر دوره و زمانه این که عدهای بخواهند با عقاید خرافی و غیر واقعی برای خود جا و مکانی درست کنند و مردم این زمانه را به مانند مردم نادان و جاهل بت پرستی که سنگ و چوب میپرستیدند و متولیان آنها را اربابان خود میدانستند گذشته، لکن وهابین هنوز بر همان خیال باطلند.
در زمان محمد بن عبدالوهاب، مرد نابینای خوش صدایی، بر بالای مأذنه رفت و صلوات بر پیامبر (ص) فرستاد. محمد بن عبدالوهاب او را از این کار نهی کرد، ولی او توجّهی نکرد و صلوات فرستاد. پس دستور داد که او را بکشند. سپس گفت: بدرستی که گناه زن فاحشه، در فاحشه خانه، کمتر از کسی است، که در مناره بر پیامبر (ص) صلوات بفرستد.
از همان ابتدای به وجود آمدن وهابیت، علمای اهل سنت، با این فرقه مخالفت کرده و آنان را فاسدالعقیده، ملحدانه و گمراه کننده دانستهاند. هنگامی که فرقهی وهابیت به وجود آمد، دو مناظره بین علمای وهابی و علمای اهل سنت مکه، صورت گرفت، که در هر دو مرتبه، علمای اهل سنت، عقاید این فرقه را مضحکانه، خنده دار و گمراه کننده دانستند.
سماع موتی از مسائلی است که غالب مسلمانان آن را قبول دارند و حتی ابن تیمیه و ابن قیم و محمد بن عبدالوهاب نیز آن را پذیرفتهاند؛ اما وهابیت معاصر به خاطر تناقضهایی که بین این نظریه و افکار خود دیده است این مفاهیم را تغییر داده است. ایشان از پیروی بزرگان خود دست برداشته و آنچه را مناسب عقیده خود میبینند برمیگزینند.
باورهای اعتقادی در اسلام، برگرفته از قرآن و سنت پیامبر (صلی الله علیه و آله و سلم) است و تقیه را میتوان بهعنوان یکی از آن عقاید نام برد. اما وهابیت با این اصل قرآنی در گفتار خود، به مخالفت پرداخته و آن را به باد نقد میکشد. این در حالی است که در عمل به آن پایبند بوده، که این نشان از عملکرد متناقض آنان است.
سنت پیامبراکرم(ص) حاکی از نهی شدید از تکفیر مسلمانان است، پیامبر اکرم (ص) فرمودند: «کسیکه مانند ما نماز بخواند و به طرف قبله بایستد و از گوشت ذبح شده ما بخورد، پس او مسلمان است و در پناه خدا و رسول است، عهد خدا را درباره او نشکنید.» اما متاسفانه وهابیت، به احادیث پیامبر عمل نمیکنند و به آنها پشت کردند.
صحیح مسلم یکی از کتب صحیح ششگانهی اهل سنت است. این کتاب بعد از صحیح بخاری از مهمترین منابع حدیثی در زمینهی عقاید، فقه، تفسیر قرآن و تاریخ صدر اسلام در نزد اهل سنت محسوب میشود. اما با این وجود، این کتاب مورد تحریف وهابیون قرار گرفته است. وهابیون با تحریف لفظی و معنوی در صدد حذف فضایل اهل بیت از کتب معتبر اهل سنت میباشند.
معمولاً هیچ عالم و هیچ شخص مطلعی در مغایر بودن عقاید باطل وهابیان با مذهب واقعی اهل سنت تردیدی به خود راه نمیدهد. ولی ممکن است برخی در اثر تبلیغات به اشتباه بیفتند و وهابیت را نوعی از مذهب اهل سنت بدانند. که با واکاوی اقوال بزرگان اهل سنت مثل علامه قسطلانی شافعی، در مییابیم که عقاید وهابیت نقطهی مقابل اهل سنت است.
سالهاست که وهابیان به دنبال ایجاد تفرقه میان شیعه و اهل سنت هستند. لذا چنین تبلیغ میکنند که شیعه به صحابهی رسول خدا(ص) و همسران ایشان خصوصا عایشه، توهین میکند. در حالیکه به اعتقاد خود وهابیها، جناب عایشه یک بدعتگذار محسوب میشود. چون ایشان در عزاداری برای پیامبر(ص) به سر و صورت خود زده، که از دید وهابیان، بدعت است.
وهابیت در حالی منکر مسالهی نداء غیر خداست و گفتن کلماتی چون یا محمد را شرک میداند، که کتب حدیثی اهل سنت مملو از مواردی است که این موضوع را جایز دانسته و تایید کرده است. یکی از آن موارد مربوط به آخر الزمان است، که پیامبر(ص) میفرمایند: اگر عیسی (ع) پس از نازل شدن، بر سر قبر من بیاید و یا محمد بگوید من پاسخ او را میدهم.
وهابیت با انکار واقعیات و مخالفت صریح با آیات قرآن و از جمله فرستادن صلوات بر وجود نازنین نبیّ مکرم اسلام (ص) زمینه نابودی و متمایز بودن نظر و عقیده خود را با قرآن رقم زندهاند که این مهم را میتوان از رفتار وحشیانه مبدع فرقه ضاله وهابیت یعنی محمد بن عبدالوهاب در اذیت و آزار فرستندگان صلوات جستجو کرد.