مکاتب اهل سنت
شیعه به استناد حدیث منزلت، همه مقاماتی که هارون نسبت به موسی (علیه السلام) داشت(بجز مقام نبوّت) را برای امام علی (علیه السلام) نسبت به پیامبر اکرم (صلی الله علیه و آله) ثابت میداند که از جمله آنها، وزارت و خلافت است. اما این اشکال مطرح شده است که حضرت هارون بعد حضرت موسی (علیه السلام) به خلافت نرسیده است! در این مقاله به این شبهه پاسخ داده شده است تا حقانیت خلافت و امامت...
در منظر اسلام و مسلمین، پیامبر اکرم (صلی الله علیه و آله) با همه جلالت شأن و رفعت مرتبت، همچنان عبد خداست و این شهادت هر روز مسلمین در پایان نماز است که «اشهد انّ محمدا عبده و رسوله» یعنی: «شهادت میدهم که محمد (صلی الله علیه و آله)، بنده و رسول خداوند است.» او نه تنها در آخر زندگی همه عبادات را انجام داد، بلکه وظایف عبادی آن جناب...
رسول خدا (صلّی الله علیه و آله) مواقعی که در مدینه حضور نداشتند جانشینانی برای خویش تعیین مینمودند. اما هر کدام در محدوده خاصی این وظیفه را بر عهده داشتند. به خلاف مولا علی (علیه السلام) که هنگام جنگ تبوک به طور مطلق جانشین ایشان گردید. این مطلب در حدیث منزلت که از جمله ادله شیعه در اثبات خلافت امام علی (علیه السلام) است، و در منابع معتبر اهل سنت همچون صحیح بخاری و مسلم آمده...
چه توهینی بالاتر از اینکه پیامبر دینی جهانی، اینچنین معرّفی شود که در حالیکه میداند به زودی از دنیا خواهد رفت ولی نه جانشینی برای خود معرفی میکند و نه وصیّی دارد؟! بهراستی کدام مدیر و مسئولی چنین وضعیتی نابسامان را برای محدوده مدیریتی کوچک خویش قبول خواهد کرد؟ تا چه رسد به اسلام که داعیه جهانی بودن و همیشگی بودن را دارد و پیامبری که رحمة للعالمین است. امّا حقیقت این است...
آیات ابتدایی سوره نجم، برهانی الهی بر عصمت رسول مکرّم اسلام (صلّی الله علیه و آله) است. چرا که نه تنها ضلالت و گمراهی را از ایشان دور میداند بلکه تمامی سخنان ایشان را از جانب خداوند میشمارد. روایات و اقوال علمای شیعه و سنّی نیز بر این مطلب صحّه میگذارد. سیوطى كه از دانشمندان معروف اهل سنت است، در تفسیر الدر المنثور چنین نقل مىكند: «روزى رسول خدا...
این حدیث بیش از بیست طریق، از سه نفر از صحابه نقل گردیده است؛ چند حدیث دیگر مضمون این حدیث را تأیید میکنند. بسیاری از علما این حدیث را صحیح دانسته، ازجمله یحیی بن معین، حاکم نیشابوری، متقی هندی و غماری؛ و عدهای دیگر مانند ابنحجر عسقلانی، حافظ علائی، زرکشی، سیوطی، فتنی، و ملا علی قاری این حدیث را حَسَن میدانند. سؤال این است که با این حدیث صحیح...
گرچه همگان بر سیاست منع نقل و تدوین حدیث نبوی (صلی الله علیه و آله) توسط خلفا واقفند اما نکته دیگری که توجه کافی به آن نشده است، یک عملکرد متناقض از سوی خلیفه دوم است. وی که به بهانه جلوگیری از مخلوط شدن و مشتبه شدن کلام پیامبر (صلی الله علیه و آله) و قرآن، مانع نقل و تدوین حدیث نبوی شد، اما در دوران وی، یهودیان به ظاهر مسلمان، آزادانه فرصت نقل اسرائیلیات را یافتند.
طبق آیات قرآن، حضرت ابراهیم (علیه السلام) پس از پیروزی در امتحانات مختلف الهی، به مقام امامت نائل گردید. اگر ثابت شود که مقام امامت بعد از مقام نبوت به ایشان اعطا شده است، این آیات دلالت بر برتری مقام امامت بر مقام نبوت، نیز خواهد داشت. برای اثبات این امر، توجه به سه نکته ضروری است. حضرت ابراهیم (علیه السلام) در سنّ جوانی به پیامبری رسیدند. چنانکه قرآن کریم...
در روایت فضیلت امیرالمؤمنین، حکم بر ذات حضرت، بدون قید مترتب است و در روایت اسم علم آمده، نه صفتی که تا وقتی که دارای آن صفت باشد، حکم بوده و اگر صفت از بین برود حکم رفع گردد. بنابراین این فضیلت در مورد امیرالمؤمنین با روایتی که در مورد انصار در صحیح مسلم آمده است قابل قیاس نیست و به طور مطلق اگر کسی به هر دلیلی بغض امیرالمؤمنین را داشته باشد...
حدیثی از پیامبر اکرم (صلیاللهعلیهوآله) در فضیلت امیرالمؤمنین نقل شده است که: «دوست ندارد تو را مگر مؤمن، و بغض تو را ندارد مگر منافق». اما این حدیث صحیح که در مورد امیرالمؤمنین بیان شده، توسط برخی از متعصبین اهل سنت به صورتی تفسیر شد که حتی دشمن امیرالمؤمنین هم در این فضیلت شریک ایشان شد! آیا این روش، عمل به حدیث و سنت پیامبر گرامی است که...
بنابراین کار علمای رجال در توثیق نواصب و خوارج قابل توجیه نیست، و اعتراف ابنحجر در اینکه غالباً نواصب توسط علما توثیق میشوند، نشان از بغض خود این علما نسبت به حضرت علی (علیه السلام) دارد، مثل کلام ابوداود که خوارج و دشمنان امیرالمؤمنین را در روایاتشان راستگوترین میداند. حدیث صحیحی از پیامبر اکرم در فضیلت امیرالمؤمنین نقل شده است که...
دشمنان امیرالمؤمنین(علیه السلام)، به دلیل قول پیامبر اکرم(صلی الله علیه و آله و سلم) در مورد حب و بغض نسبت به امیرالمؤمنین، از دایره ایمان بیرون بوده و منافقند و به شهادت خداوند، منافقین دروغگویند. و روایاتشان نباید مورد پذیرش واقع گردد، و اگر عالم رجالی آنان را توثیق کرده باشد، کارش خطا و از روی تعصب عقیدتی بوده و نشانه بغض خود او نسبت به امیرالمؤمنین است...
طبق نظر ذهبی، حدیث صحیح اگر در فضیلت امیرالمؤمنین باشد، باید تخصیص بخورد و مقید به دوستی باقی خلفا شود، و یا لقب حدیث منکر بگیرد و همان حدیث در حالی که جعلی است و ذهبی هم در دو مورد اعتراف به ساختگی بودن این حدیث نموده ولی چون در رابطه با خلفای اول و دوم است، با اینکه پیامبر آنرا نفرموده است، مضمونش را مطابق عقیدهاش دانسته و صحیح میداند...
اسْتحسان در لغت به معنای نيكو دانستن چیزی است. اما در اصطلاح معانی گوناگونی از آن شده است. برخى گفتهاند: «استحسان عبارت است از دليلى كه در ذهن مجتهد خطور مىكند و عبارتى مناسب براى آن نمییابد.» برخى ديگر استحسان را تخصيص قياسى به قياس قوىتر دانستهاند. با توجه به این تعاریف، به نظر میرسد معروفترين معناى استحسان...