دلیلی قرآنی بر عصمت رسول مکرّم اسلام
پایگاه جامع فرق، ادیان و مذاهب_ اعجاز قرآن کریم بهترین برهان بر الهی بودن این کلام مقدس است. بنابراین استفاده از آیات قرآن برای اثبات عصمت پیامبر (صلی الله علیه و آله) یک استدلال دوری نیست، چراکه قرآن کلام خود پیامبر (صلی الله علیه و آله) نیست بلکه کلام خداست. از آیاتی که به روشنی عصمت نبی مکرم اسلام (صلی الله علیه و آله) را ثابت میکند و بسیاری از بزرگان شیعه و اهل سنت نیز آن را پذیرفتهاند این آیات است: «مَا ضَلَّ صَاحِبُكُمْ وَ مَا غَوَى. وَ مَا ینْطِقُ عَنِ الْهَوَى. إِنْ هُوَ إِلَّا وَحْی یوحَى. [النجم/2-4] همنشین شما (محمد صلی الله علیه و آله) نه گمراه شده و نه در نادانى مانده. و از سر هوس سخن نمىگوید. (بلکه) جز وحیی كه وحى مىشود نیست.» در تفسیر نمونه ذیل این آیات شریفه آمده است: «ضمنا باید توجه داشت این سخن تنها در مورد آیات قرآن نیست، بلكه به قرینه آیات گذشته سنت پیامبر (صلی الله علیه و آله) را نیز شامل مىشود كه آن هم بر طبق وحى الهى است، چرا كه این آیه با صراحت مىگوید: «او از روى هوى سخن نمىگوید هر چه مىگوید وحى است.»[1]
سیوطى كه از دانشمندان معروف اهل سنت است، در تفسیر الدر المنثور چنین نقل مىكند: «روزى رسول خدا (صلی الله علیه و آله) دستور داد تمام درهاى خانههایى كه به داخل مسجد پیامبر (صلی الله علیه و آله) گشوده مىشد (جز در خانه على علیه السلام) بسته شود، این امر بر مسلمانان گران آمد تا آنجا كه حمزه عموى پیغمبر (صلی الله علیه و آله) از این كار گله كرد كه چگونه در خانه عمویت و ابو بكر و عمر و عباس را بستى، اما در خانه پسر عمویت را باز گذاردى؟ هنگامى كه پیامبر (صلی الله علیه و آله) متوجه شد كه این امر بر آنها گران آمده است مردم را به مسجد دعوت فرمود، و خطبه بىنظیرى در تمجید و توحید خداوند ایراد كرد، سپس افزود: «اى مردم! من شخصا درها را نبستم و نگشودم، و من شما را از مسجد بیرون نكردم و على را ساكن ننمودم (آنچه بود وحى الهى و فرمان خدا بود). سپس این آیات را تلاوت كرد: «وَ النَّجْمِ إِذا هَوى... إِنْ هُوَ إِلَّا وَحْی یوحى.»[2]
قرطبی، از شخصیتهای بزرگ اهل سنت، نیز دربارۀ این آیه میگوید: «وفیها أیضا دلالة على أن السنة كالوحی المنزل فی العمل.[3] این آیۀ شریفه (إِنْ هُوَ إِلَّا وَحْی یوحى) دلالت میكند كه سنّت پیغمبر، در مقام عمل، همانند وحی منزل است.» همچنین ابن حجر عسقلانی دربارۀ حدیث قرطاس میگوید: «... لأنه معصوم فی صحته ومرضه لقوله تعالى وما ینطق عن الهوى و لقوله (صلى الله علیه و سلم) إنی لا أقول فی الغضب والرضا إلا حقا.[4] ... پیامبر (صلی الله علیه و آله)، چه در سلامتی و چه در هنگام بیماری معصوم است و از روی هوای نفس سخن نمیگوید؛ زیرا آن حضرت فرمودهاند: سخنی غیر از حق از زبان من خارج نمیشود؛ چه در ناراحتی و چه در رضایت.» عینی نیز مینویسد: «... لأنه معصوم فی كل حالة فی صحّته ومرضه لقوله تعالى وَ مَا ینْطِقُ عَنِ الْهَوَى ولقوله إنی لا أقول فی الغضب والرضا إلا حقا.[5] ... آن حضرت در هر حالی، چه در سلامتی و چه در بیماری، معصوم هستند؛ به دلیل آیۀ «وَ مَا ینْطِقُ عَنِ الْهَوَى» و به خاطر سخن آن حضرت كه فرمودند: سخنی غیر از حق از زبان من خارج نمیشود، چه در ناراحتی و چه در رضایت.»
پینوشت:
[1]. مكارم شیرازى، تفسیر نمونه: ج22، ص481، تهران: دار الكتب الإسلامیة، 1374.
[2]. سیوطی، الدر المنثور: ج6، ص122، قم: كتابخانه آیة الله مرعشى نجفى، 1404. (با كمى تلخیص)
[3]. القرطبی، الجامع لأحكام القرآن (تفسیر القرطبی): ج17، ص85، بیروت: دار إحیاء التراث العربی.
[4]. ابن حجر، فتح الباری: ج 8 ، ص101، بیروت: دار المعرفة للطباعة والنشر.
[5]. العینی، عمدة القاری: ج18، ص62، بیروت: دار إحیاء التراث العربی.
دیدگاهها
حاجی
1393/11/07 - 21:39
لینک ثابت
سلام.سوالی دارم . مگر امام
salam
1393/11/15 - 23:52
لینک ثابت
با سلام و عذرخواهی بابت تاخیر
ناشناس
1393/11/10 - 20:44
لینک ثابت
چرا جوب این جانب را نمیدهید
افزودن نظر جدید