3 و 4ـ نکوهش ثروت و مدح فقر

موضوع دیگرى که طرفداران این فرضیّه ممکن است به آن استدلال کنند، مذمّتهایى است که در منابع مذهبى از «ثروت»، و تعریف و ستایش هایى است که از «فقر» شده است.
قرآن، مال و ثروت و فرزندان را وسیله تمتّع زندگى دنیا (حیات و زندگى پایین) معرّفى کرده که علاقه به آنها در نظر مردم زینت داده شده است:
«(زُیِّنَ لِلنَّاسِ حُبُّ الشَّهَواتِ مِنَ النِّسَاءِ وَ الْبَنیِنَ وِ الْقَناطِیرِ الْمُقَنْطَرَةِ مِنَ الذَّهَبِ وَ الْفِضَّةِ وَ الْخَیْلِ الْمُسَوَّمَةِ وَ الاَْنْعامِ وَ الْحَرْثِ ذلِکَ مَتاعُ الْحَیاةِ الدُّنْیا); محبّت امور مادّى، از زنان و فرزندان و اموال هنگفت از طلا و نقره و اسبهاى ممتاز و چهار پایان و زراعت، در نظر مردم جلوه داده شده است(1)».
و این خود دلیل روشنى بر بى ارزش بودن این سرمایه هاست. در جاى دیگر به پیامبر اسلام (صلى الله علیه وآله) دستور داده مى شود که:
«(وَ اصْبِرْ نَفْسَکَ مَعَ الَّذِینَ یَدْعُونَ رَبَّهُم بِالْغَدَوةِ وَ الْعَشِىِّ یُرِیدُونَ وَجْهَهُ وَ لاَ تَعْدُ عَیْنَاکَ عَنْهُمْ تُرِیدُ زِینَةَ الْحَیاةِ الدُّنْیَا وَ لا تُطِعْ مَنْ أَغْفَلْنا قَلْبَهُ عَن ذِکْرِنا وَ اتَّبَعَ هَواهُ وَ کَانَ أَمْرُهُ فُرُطاً);با کسانى باش که پروردگار خود را صبح و عصر مى خوانند و تنها رضاى او را مى طلبند و هرگز به خاطر زیورهاى دنیا چشمان خود را از آنها بر مگیر; و از کسانى که قلبشان را از یاد خود غافل ساختیم اطاعت مکن، همانها که از هواى نفس پیروى کردند و کارهایشان افراطى است»(2).
حدیث: «الفَقْرُ فَخْرِى; فقر افتخار من است» از پیامبر اسلام معروف است.
و حدیث: «مَنْ أحَبَّنَا أَهْلَ الْبَیْتِ فَلْیَسْتَعِدَّ لِلْفَقْرِ جِلْبَابَاً; آن کس که ما را دوست دارد پوششى براى فقر آماده سازد»(3)، در نهج البلاغه از على(علیه السلام)نقل شده، و امثال آن در منابع مذهبى، همه روشنگر این واقعیّت است که خواسته اند طبقات رنجدیده و محروم را به تحمّل محرومیّتها عادت دهند تا دیگران بتوانند به اغراض خود برسند!
* * *
1. سوره آل عمران، آیه 14.
2. سوره کهف، آیه 28.
3. نهج البلاغه، کلمات قصار 112.