زرتشت
امروز بیشتر زرتشتیان جهان در هندوستان زندگی میکنند. زرتشتیان بر اساس کتاب «قصه سنجان» مدعی هستند که ظلم و ستم عربها و «ایرانیانِ مسلمان شده» سبب شد که جمع زیادی از زرتشتیان ایران به هندوستان مهاجرت کنند. اما شواهد نشان میدهد که این داستانپردازیها و ماجرای مهاجرت، دروغ و ساختگی است.
حقیقت را باید پذیرفت. 6 فروردین به عنوانِ روز تولد زرتشت، کاملاً یک روزِ جعلی و قراردادی است. هیچ سند کهنی آن را تأیید نمیکند. هر چه هست منابع فارسی میانه و دیگر متونی است که موبدان خود نیز به آنها اعتماد ندارند. لکن ضعف منطقی سبب میشود که موبدان به هر طناب پوسیدهای چنگ بیاندازند.
دکتر تورج دریایی (استاد دانشگاه و مدیر مرکز مطالعات ایرانی دانشگاه کالیفرنیا) از اساتید نامدار تاریخ ایران، مینویسد که طبق اسناد تاریخیِ زرتشتی، استعمال ماده مخدرِ بنگ (حشیش) در دین زرتشتی کردار نیک شمرده میشد.
کرتیر، برای احیای دین زرتشتی، از جادو و روشهای جادوگری استفاده میکرد. آنچنان که در کتیبه خود (KSM) به این نکته اشاره میکند. از همین روی، موبدان زرتشتی مانند یک مرتد با او برخورد کردند. هر چند همه آنان مدیون کرتیر بودند.
آرامیها گروهی از مردمان سامی و همتبار عربها بودند. آنان به دلیل برتری فرهنگی و علمی، شدیداً بر هخامنشیان، ساسانیان و زرتشتیان تاثیر گذاشته بودند. چنانکه زرتشتیان عصر ساسانیان، در کتیبههای خود از واژگان آرامی-عربی استفاده میکردند.
کودکهمسری در فرهنگ ایرانی-زرتشتی رایج بود. اسناد تاریخی گویای ازدواج دخترکان 3 ساله و کوچکتر است. در فرهنگ ایرانی-اسلامی هم این موضوع رواج داشته و دارد. اسلام برای ازدواج هیچ محدودیت سِنّی تعیین نکرده است. اما روی دیگر سکه آن است که در فقه اسلام، هر عمل واجب، مستحب یا مُباح که موجب ضرر باشد، از مشروعیت ساقط میشود. لذا میگوییم در شریعت اسلام، ازدواج در سن پایین مباح است. اما اگر موجب ضرر (جسمی یا روحی) شود، جایز نیست.
والتر هینتس (Walther Hinz) ایرانشناس بزرگ آلمانی، مینویسد که زرتشتیان، خط دینی خود را (که اوستا را با آنان نوشتهاند) از یهودیان و آرامیها یاد گرفتهاند (والتر هینتس، داریوش و ایرانیان، ترجمه پرویز رجبی، تهران: نشر ماهی، 1392، ص 409).
طبق احادیث اسلامی، فرزندان آدم و حوا با یکدیگر ازدواج برادر-خواهری نداشتند. حتی اگر فرض بگیریم که چنین ازدواجی رخ داده باشد، این حکمی مربوط به عصر حجر بوده است. که بعداً نسخ شد. اما زرتشتیان تا همین سدههای گذشته به این مسئله عمل کرده و جداً از آن دفاع میکردند و آن را کردار نیک میشمردند.
موبدان زرتشتی امروزه میگویند که فقط گاتهای اوستا را قبول دارند. این در حالی است که گاتهای 23 صفحهای، کتابی مبهم است و بیشتر متن آن قابل فهم نیست. حال چگونه ممکن است همه نیازهای بشر امروز از آن به دست بیاید؟ چگونه ممکن است این کتاب برای بشر کافی باشد؟
گفت: ولی در ایران باستان، سهم دختر و پسر مساوی بود! گفتم: هرگز! در زمان ساسانی و در احکام زرتشتی آن دوران نیز، سهم پسران دو برابر سهم دختران بود. جالبتر اینکه همسر دومِ مرد و فرزندان او اصلا حقی از ارث نداشتند.
گاتهای اوستا، کتابی است که معنا و مفهوم بسیاری از واژگان آن معلوم نیست. بین ترجمههای فارسی و غربی تقریبا اتفاق نظری وجود ندارد. بین ترجمههایی که اوستاشناسان غربی هم ارائه کردهاند، اختلاف نظر بسیار است. غالباً یک عبارت یه چند صورت کاملاً مختلف ترجمه شده است.
جشن مهرگان، از جشنهای ایران باستان است. لیکن هر ساله به موعد این جشن (10 مهر) که میرسیم، موبدان زرتشتی در بوق و کرنا کرده و از این جشنِ «زرتشتی» سخنها میگویند. این در حالی است که جشن مهرگان، اصلاً یک جشن زرتشتی نبوده و نیست. بلکه جشنی مربوط به ایرانیان (اعم از زرتشتی و غیر زرتشتی) بوده است.
ابو سعید سیرافی (حسن پسر بهزاد پسر مرزبان سیرافی)، در قرن 3-4 هجری از خانوادهای زرتشتی بود که به همراه خانواده و از روی اختیار مسلمان شد. او یک نمونه از خیل عظیم مردمانی است که از زرتشتی به اسلام گرویده و در راه کسب علم و دانش و ترویج مکتب اسلام تلاش بسیار کرد.
در سوگِ عزیزان از دست رفته نشستن، حتی در شریعت زرتشتی هم وجود دارد. لیکن برخی به مجلس عزای حسین (ع) ایرادهای بنیاسرائیلی میگیرند. به هر روی، حسین (ع) قلب تپنده جامعه است. و عزاداری ما، جوششِ عقل و عشق است که جامعه را زنده نگه میدارد.