عکس
از جمله شبهات ابن تیمیه، در کتاب منهاج السنه این است: «از آنجا که بدون شک دعای رسول خدا مستجاب است، امّا میبینیم که دعای «أللّهمّ انصر من نصره واخذل...؛ خدایا هر که علی (علیه السّلام) را یاری کند، یاری و هر که او را یاری نکند، خوار کن!» مستجاب نشده، پس معلوم میگردد این دعا از پیامبر (صلیالله
ابن تیمیه با بر حق دانستن مذهب خود و آوردن روایت «علی مع الحق و الحق مع علی» و رد آن، حقانیت شیعه و امیرالمومنین (علیه السلام) را زیر سؤال برده و تا توانسته به شیعیان توهین کرده است. او آورده است:
در مورد مصادیق شأن نزول آیه 30 سوره محمد، عدهای امیرالمؤمنین را ذکر کردهاند، ولی «ابن تیمیه» در رد نمودن این فضیلت بارز امیرالمؤمنین گفته است:
آیه 36 سوره احزاب بر هموزن بودن کلام پیامبر در امور دنیوی با خداوند دارد. طبری ذیل آیه مذکور به داستان زینب و زید در مورد ازدواج اشاره کرده و کلام پیامبر را در جایگاه کلام خداوند میداند.
ابن تیمیه آورده است: «با وجود آنکه حجاج بن یوسف ثقفی شخص ظالم و فاسقی بود، اما عبدالله بن عمر و انس بن مالک همواره نماز خود را پشت سر او میخواندند.»
«وَكَانَ عَبْدُ اللَّهِ بْنُ عُمَرَ وَغَيْرُهُ مِنْ الصَّحَابَةِ يُصَلُّونَ خَلْفَ الْحَجَّاجِ بْنِ يُوسُفَ»
وهابیت از علم کلام با عنوان علم العقیده یاد میکنند. اهمیت این علم از آن حیث مهم است که مربوط به تفکر و عقیده انسان نسبت به توحید، نبوت، معاد و... میشود.
ابن تیمیه سر سلسله فرقه وهابیت و در واقع همان شخصی است که در قرن هشتم، تفکر الحادی نسبت به دین اسلام و بالخصوص شیعیان را پایهگذاری کرد که ثمره آن به وجود آمدن فرقه ضاله وهابیت بوده است.
ابن تیمیه، معتقد است که پیامبر پس از مرگ هیچ تفاوتی با سایر مسلمانان ندارد، وی میگوید زمانی که مسلمانان در نماز خود به پیامبر سلام میکنند «اسلام علیک ایها النبی و رحمه الله و برکاته» پیامبر به آنها جوابی نمیدهد. بلکه این خداوند است که پاسخگوی جواب این سلام است.
ابن تیمیه، معتقد است که پیامبر پس از مرگ هیچ تفاوتی با سایر مسلمانان ندارد و میگوید زمانی که مسلمانان در نماز خود به پیامبر سلام میکنند «السلام علیک ایها النبی و رحمه الله و برکاته» پیامبر به آنها جوابی نمیدهد. بلکه این خداوند است که پاسخگوی جواب این سلام است.
ابن تیمیه در مورد شافعیها میگوید: «اگر کسی بگوید من در فقه شافعی هستم و در کلام اشعری، ما به او میگوییم، این از مصادیق ارتداد است، و اگر کسی بگوید من حنبلی هستم و معتزلی، میگوییم که تو گمراه شدهای.»
ابن تیمیه فرار خلفا در جنگها را به این صورت توجیه میکند:
«والقتال یکون بالدعاء کما یکون بالید قال النبیّ هل ترزقون و تنصرون الاّ بضعفاکم بدعائهم و صلاتهم و اخلاصهم.»
منهاج السنه النبویه، ابن تیمیه، موسسه قرطبه، قاهره، مصر،(1406ق)، ج4، ص482.
ابن تیمیه با تحریف معنای شجاعت میگوید:
«اذا کانت الشجاعه المطلوبه من الائمه شجاعه القلب، فلاریب انّ ابابکر کان أشجع من عمر، و عمر أشجع من عثمان و علی و طلحه و الزبیر... و کان یوم بدر مع النبیّ فی العریش...»
منهاج السنه النبویه، ابن تیمیه، موسسه قرطبه، قاهره، مصر،(1406ق)، ج8، ص79.
قاضی عیاض از علمای اهلسنت مینویسد: «پیامبران در امور دنیوی دارای عصمت نیستند»
«فاما ما تعلق منها بامر الدنیا فلا یشترط فی حق الانبیاء العصمه من عدم معرفه الانبیاء ببعضها.»
قاضی عیاض، شرح الشفاء، شارح: ملا علی قاری، لبنان، دار الکتب العلمیه، ج 2، ص 209.
ابن تیمیه در مورد قبور بزرگان دین، چنین به شیعیان تهمت روا داشته است که: «رافضه (شیعیان) به غلو رو آورده، عبادت و پرستش خداوند را رها کرده و به پرستش پیامبران و ائمه (علیهمالسلام) پرداختهاند؛ آنها مساجد را تعطیل کرده، نه در آنجا نماز میخوانند و نه نماز جمعه؛ بلکه به جای مساجد به حرمها رفته