پرسش و پاسخ
برخی از کسانی که از موضوع صوفی و صوفیه اطلاعی ندارند سوال میکنند که چرا اهلکتاب و ادیان دیگر حق فعالیت مذهبی در اماکن اماکن عبادی خود را دارند، اما صوفیه از این حق محروم هستند و نمیتوانند در اماکن عبادی خود تبلیغ نمایند. در پاسخ به این سوال دلایلی بیان شده است.
پرسش: آیا قرآن کریم بهطور مطلق از همسران پیامبر (صلی الله علیه و آله وسلم) تمجید کرده است؟ پاسخ: قرآن کریم در آیه 6 سوره احزاب، گرچه همسران پیامبر را ستوده و برای آنان اجر و منزلت ویژهای را قائل شده و آنان را امّ المؤمنین معرفی کرده است؛ ولی در جایی دیگر، این مقام را مقیّد به تقوا نموده است، و خروج بر امام حق، مخالف تقواست.
ابن تیمیه میگوید: بسیاری از صحابه و تابعین، بغض علی(ع) را داشته، او را سبّ کرده و با او جنگ نمودهاند. دشمنی ابن تیمیه با حضرت علی باعث شده ادّعا کند بسیاری از صحابه و تابعین او را دشمن داشته و سبّ نمودهاند. آیا غیر از خوارج که ابن تیمیه از اسلاف آنان است، کسی دیگر از تابعین بوده که نسبت به حضرت علی بغض و عداوت داشته باشد؟
از امام باقر(علیه السلام) نقل شده که فرمود: «مردم پس از پیامبر به جز سه نفر همگی مرتد شدند. عرض کردم: آن سه نفر کیانند؟ حضرت فرمود: مقداد بن اسود، ابوذر غفاری و سلمان فارسی...» برخی طبق این روایت مقصود واقعی ارتداد صحابه بعد پیامبر را درست متوجه نشدهاند. اما میتوان فهمید که ارتداد مراحل فراوانی دارد و فقط منظور ارتداد اصلی نیست.
یکی از سوالاتی که مورد توجه است این است که آیا کسی ادعای ارتداد برخی از صحابه را نکرده است؟ برخی جواب دادهاند که هیچ کس ادعای ارتداد برخی از صحابه را نکرده است؛ اما بخاری در کتاب خود و به سند خود از ابن عباس نقل کرده است که خداوند به رسول خدا(ص) خطاب مینماید: «... زمانیکه از آنها جدا شدی، مرتد شده و به جاهلیت بازگشتند.»
یکی از سوالات مهمی که رایج هست، این است که آیا صحابه بعد از پیامبر مرتد شدهاند؟ در پاسخ باید گفت روایات ارتداد برخی از صحابه در اصحّ مصادر اهل سنّت آمده است، از جمله روایت ابوهریره. وهمینطور در اینباره روایاتی در اسناد شیعه آمده است که ارتداد اینها را بعد از پیامبر، نسبت به اهل بیت میرساند.
برخی از اهل سنت گفتهاند که صحابه خونهایی است که خداوند دستهای ما را از آنها پاک کرده، پس ما زبانهای خود را به آنها ملوّث نمیکنیم. آنها این روایت را منسوب به پیامبر (صلی الله علیه و آله و سلم) میدانند، اما این قول منسوب به عمر بن عبدالعزیز بوده نه پیامبر (صلی الله علیه و آله). حال اشکالاتی دیگر هم بر این روایت وارد است.
برخی به این حدیث تمسک کردهاند که پیامبر(ص) فرمود: «هرگاه ذکری از صحابه شد، امساک کرده و درباره آنان سخن نگویید...» آن ها به این حدیث استاد کرده و می گویند که هر گونه نقد و بررسی و خدشه وارد کردن به کار صحابه درست نیست. حال با این وجود اصلا این حدیث صحیح است یا خیر؟ این حدیث هم از جهت متن و هم از جهت سند مشکل دارد.
سوال میشود که میگویند چرا صحابه یا همان رجالیون صدر اسلام را نقد کرده و آنها را مورد سرزنش قرار میدهند؟ در جواب باید گفت صحابه تا مادامی که زنده بودند، به جهت حفظ مصالح اسلام و مسلمین، سخنی دربارهی آنان به میان نیامد و یا کمتر مطرح شد. زین پس آنان الگو هستند و باید مورد نقد و بررسی قرار بگیرند.
صحابه در نظر شیعه برخی قابل تمجید و برخی قابل تمجید نیستند. شیعه کسانی که در راه نصرت و یاری از رسول خدا، سختیها کشیده و با نفس و مال جهاد نمودند و تا آخر عمر نیز از راه مستقیم هدایت منحرف نشدندرا اکرام کرده است. اما امام سجاد سخنان خود را در مورد این مطلب در صحیفه ی خود آورده است.
یکی از احادیثی که امروزه بسیار بر سر زبانها افتاده و اهل سنت به طور گسترده به آن استناد می کنند ، حدیثی است که در مورد فضائل عایشه از پیامبر اکرم نقل می شود . اما آیا این حدیث واقعا از رسول خدا صادر شده یا این که هدف از نقل و نشر آن چیز دیگری است ؟
روایتی در مورد جنگ حضرت علی(علیه السلام) با دشمنان از ابن تیمیه به این مضمون آمده است که گفته هر کس با علی همراه نبوده و در جنگ ها نجنگیده برتر است از کسانی که همراه علی جنگیده اند، طبق این سخن ابن تیمیه قصد برتری دادن اصحاب معاویه و غیره را نسبت به امیرالمؤمنین را داشته است. اما در سخنان بزرگان اهل سنت چیز دیگری آمده است که بیان خواهد شد.
یکی از شبهاتی که ممکن است پیش بیاید این است که در زمان مقابله با منافقان چرا پیامبر (صلی الله علیه و آله و سلم) با آنان پیکار نکرد و چرا آنان را از میان نبرد تا لکهای ننگ بر جامعه نباشند؟ حتی خود قرآن هم خطاب به پیامبر فرمود: با کافران و منافقان جهاد کن. حال با این آیه چگونه میتوان از این جهاد صرف نظر کرد؟
هیچگونه دلیل قابل قبولى براى معاف بودن عموم افراد از خمس در دست نیست، و صوفيه که چنین ادّعا مىکنند در حقیقت مطالعه دقیقى روى روایات نداشتهاند. روایتى که مضمون آن معاف بودن عموم افراد از خمس بوده باشد، وجود ندارد. بر همین اساس در روایات، خمس همچنان به عنوان یک قانون اسلامى باقى و برقرار است و همه مردم موظّفند همچون سایر فرایض به آن عمل کنند.