بهائیت و استعمار
تشکیلات فرقهی بهائیت از ابتدای شکلگیری، مواضع متناقض و جانبدارانهای در خصوص صلحطلبی و پرهیز از خشونت اتخاذ کرده است. چرا که تشکیلات این فرقه، در کشورهای مورد تجاوز قرار گرفته، به تبلیغ آموزههای پرهیز از جنگ و سگ خواندن مدافعین وطن پرداخته و در کشورهای جنگطلب، پیروان خود را از اعتراض ساده هم بدانها بازمیدارد!
در دوران استعمار ملّتها به دست ابرقدرتها، عواملی خودفروخته سعی در هموار کردن مسیر آنها نمودند. از جملهی این افراد، غلام احمد قادیانی در هندوستان و حسینعلی نوری (بهاءالله) در ایران هستند. ادعاهای مشابه آن دو، نظیر نسخ اسلام و نهی از جهاد و دفاع از وطن، حکایت از آن دارد که سناریوی آن دو، به دست یکی و آن هم استعمار نوشته شده است.
استبدادگران جهانی هنگامی که با قدرت مذهبی و تأثیر آن بر جریانهای مقاومت مردمی و مقابله با استعمار مواجه شدند، به فکر پرورش تفکر جدایی دین از سیاست در جوامع اسلامی افتادند. در این راستا تشکیلات بهائیت به عنوان نوکر خوش خدمت آنها، در این زمینه فعالیت دارد. اما باید دانست که تعالیم جامع اسلامی با سیاست عجین گشته است.
عباس افندی در مقام معرفی بهائیان میگوید: هرچند که آنها در میدان نبرد، دلیر و بیمانند هستند، اما مأمورند در مقابل ظالمین گرگصفت، همچون گوسفند باشند. این در حالیست که ما به غیر از قتلعام مردم روستای قلعه طبرسی، شجاعتی از بهائیان سراغ نداریم. همچنین سنّت خداوند همواره بر مقابله با ظالمین استوار است.
از آنجا که رهبران بهائی، بارها پیروان خود را به اطاعت از حکومتها امر کردهاند؛ بهائیان برای توجیه کارشکنی خود در ایران، اینگونه توجیه میکنند که اطاعت از حکومتها مشورط به عدالت ایشان است و نظام ایران عادل نیست. با بررسی کلام رهبران بهائی به این نتیجه میرسیم که اطاعت از حکومت در آیین بهائی حتی شامل حکومتهای مستبد نیز میباشد.
در یکی از برنامههای شبکهی آیین بهایی، کارشناس برنامه، با نقل کلامی از عبدالبهاء، خیانت به وطن و یا قصور در خدمت به آن را گناهی بزرگ، معرفی نمود. اما با توجه به سگ خطاب کردن مدافعان وطن، توسط عبدالبهاء و ترویج تفکر بیوطنی و اقدامات وطنفروشانهی رهبران و پیروان ایشان؛ ادعای وطندوستی این فرقه، شباهت به طنزی تلخ و تاریخی دارد.
نظام استکباری آمریکا برای گسترش تفکر بهائیت، از این فرقه، حمایتهای مالی بسیاری نظیر به رسمیت شناختن موقوفات، تأسیس شرکت امناء و امتیازات طلایی آن کرده است؛ چرا که این فرقه، یکی از شاخههای امپریالیسم است که از سوی آمریکاییها اداره میشود؛ لذا بهائیان مستبصر، بهائیت را حزب سیاسی صرف و خالی از معنویت معرفی میکنند.
شاید بتوان یکی از رفتارهای خائنانهی بهائیان در حق فرهنگ ایران را در سرقت اشیای تاریخی از ایران به آمریکا دانست. عدهای بهائی برای خوشخدمتی به اربابان آمریکایی خود، با هماهنگی سرکردگان، اقدام به قاچاق آثار باستانی به خارج از این آب و خاک کردهاند. شاید بتوان این رفتار بهائیان خائن را تأسی به رفتار رهبرانشان در امر سرقت دانست.
فرقهی بهائیت با بیان شعارهای عوامفریب، سعی در همنوایی با نظام امپریالیست دارد. سران فرقهی بهائی در شعارهای خود با تخریب تعصبات میهنی، سعی در حذف ملّیت از ملّیتها، که مساوی با حذف احساسات پاکی است که انسان را به دفاع از میهن فرا میخواند. جهان غرب در رواج فرهنگ و برچیدن فرهنگهای دیگر، از جمله اسلام، از بهائیت کمک میگیرد.
از نکات پنهان در سفر عبدالبهاء به آمریکا که شاید توسط بهائیان خیلی بدان پرداخته نشود، سخنرانی وی در محافل ماسونی است. با توجه به ممنوعیت سخنرانی غیرماسونها در لژها، دو احتمال برای استقبال از عباس افندی متصور است. یکی اینکه عبدالبهاء، به عضویت این انجمن درآمده و دیگری همخوانی تعالیم وی با رفتارهای ضد دینی این جریان است.
سران فرقهی بهائی بر خلاف رهبران الهی، همواره چهرهای وابسته از خود به ابرقدرتها نشان دادهاند. بهائیان در این راستا، بیشرمی خود را به نهایت رسانده و با تغییر قدرتها، همچون حزب باد عمل کردهاند. نمونهی این رفتار را میتوان از تغییر رویکرد این فرقه، از دولت عثمانی به انگلیس، پس از شکست عثمانی در مقابل انگلیس، ارزیابی کرد.
از جمله آموزههای استعمار پسند فرقهی بهائیت که مورد توجه سلطهطلبان قرار گرفته، نسخ حکم جهاد و دفاع است. در این راستا و در بحبوحهی جنگ جهانی اول که ایران مورد تجاوز بیگانگان قرار گرفته بود، بهائیان با تبلیغات مسموم خود، سعی در مقابله با دفاع ملّی کشور ایران داشتهاند که در پاسخ ایشان باید گفت: حاضر به جنگ باش، اگر صلحت آرزوست.
از جمله حمایتهای دولت روستزاری از فرقهی بهائی را میتوان استقبال این دولت از بهائیان در مستعمراتش دانست. شاید بتوان هدف اصلی روسها از چنین اقدامی را تغییر بافت جمعیت اسلامی و شیعی شهرهایی که به تازگی به مستعمراتش پیوسته بودند و استفاده از تعالیم نسخ جهاد و ترک تعصب وطنی فرقهی بهائی، تحلیل کرد.
حسینعلی نوری در بدشت، لقب بهاءالله را بر خود گذارده است. در خصوص علّت نامگذاری او به این نام، احتمالی که معتبرتر است و با ساختار استعماری این فرقه همسویی دارد، این است که میرزا حسینعلی، لقب بهاء را از لقب دولت روستزاری «بهیّه» گرفته، تا ارادت و وابستگی هرچه بیشتر خود را به حامیان روستزاری خویش، نشان دهد.