بهائیت، سکولاریسم و دیگر هیچ!

  • 1395/10/25 - 18:57
استبدادگران جهانی هنگامی که با قدرت مذهبی و تأثیر آن بر جریان‌های مقاومت مردمی و مقابله با استعمار مواجه شدند، به فکر پرورش تفکر جدایی دین از سیاست در جوامع اسلامی افتادند. در این راستا تشکیلات بهائیت به عنوان نوکر خوش خدمت آن‌ها، در این زمینه فعالیت دارد. اما باید دانست که تعالیم جامع اسلامی با سیاست عجین گشته است.

پایگاه جامع فرق، ادیان و مذاهب_ در یکی از برنامه‌های شبکه تلویزیونی آیین بهائی، به مسأله‌ی جدایی دین از سیاست پرداخته و آن را باور آیین بهائی معرفی نمود. در این گزارش با بیان این‌که سکولاریسم، عقیده‌ای است مبتنی بر جدایی نهادهای حکومت از نهادهای مذهبی، مدعی شد که افرادی که در رأس دولت و حکومت هستند، نباید از سران دینی و معنوی باشند.
کارشناس برنامه در ادامه این‌گونه توضیح داد: بر طبق دیدگاه سکولاریسم، زندگی با در نظر گرفتن ارزش‌ها، پسندیده است و دنیا با استفاده از دلیل و منطق، و بدون استفاده از تعابیری همچون خدا و نیروی ماوراءالطبیعه، بهتر توصیف می‌شود! او همچنین اظهار داشت: معنی سکولاریسم در حوزه حکومت، عدم دخالتِ باورهای مذهبی در امر حکومت است.[1]
هرچند که بهائیان سعی در آن دارند تا تِز جدایی دین از سیاست را اِبداع پیشوایان خود معرفی کنند، اما حقیقت آنست که تعبير سكولاريزاسيون؛ اولين‌بار در معاهده سال 1648 م، وستفالی به كار رفت. مقصود از آن، توضيح و توصيف اين مسأله بود كه سرزمين‌هايی كه تحت نظارت كليسا قرار داشت، به زير سلطه اقتدارات سياسی غيرروحانی برود.[2] اما از جمله عواملی که سبب پذیرش تفکر جدایی دین از سیاست در اروپا شد را می‌توان در تعارض انجيل با عقل و دين، فقدان قوانين اجتماعی و حكومتی در انجيل، موافقت في‌الجمله‌ی اناجيل با سكولاريسم [3]، استبداد کلیسا و تشكيل ندادن حكومت دينی در اول تاريخ مسيحيت، دانست.
اما وجود تمامی این عوامل در اسلام منتفی است؛ چرا که اولاً اسلام علم و عقل را سبب درک آیات الهی [4]، منجی انسان‌ها [5]، موجب اتحاد و جدایی از تفرقه [6] و لازمه‌ی انسانیت می‌داند.[7] ثانیاً اسلام دارای قوانین جامع حکومتی در زمینه‌ی قوانين اجتماعيی بشر، اعم از فردی، اجتماعی، سياسی، فرهنگی، علمی و ... است؛ لذاست که قرآن خود را «... تِبْيانًا لِكُلِّ شَيءٍ... [نحل/89] بیانگر همه چیز...» معرفی می‌کند. ثالثاً: دین اسلام، دینی صرفاً شخصی نبوده و بر جنبه‌ی اجتماعی و سیاسی آن بسیار تأکید شده است. چرا که اساساً مشروعیت یک حکومت، تنها با إذن خداوند مشروع می‌باشد «إِنِ الْحُكْمُ إِلَّا لِلَّهِ... [يوسف/40]؛ حکم تنها از آن خداست» و خداوند همواره به نیکوکاران وعده‌ی برقراری حکومت داده است: «وَعَدَ اللَّهُ الَّذِينَ آمَنُوا مِنْكُمْ وَعَمِلُوا الصَّالِحَاتِ لَيسْتَخْلِفَنَّهُمْ فِي الْأَرْضِ كَمَا اسْتَخْلَفَ الَّذِينَ مِنْ قَبْلِهِمْ ... [نور/55]؛ خداوند به کسانی از شما که ايمان آورده و کارهای شايسته انجام داده‌اند وعده می‌دهد که قطعاً آنان را حکمران روی زمين خواهد کرد، همان گونه که به پيشينيان آن‌ها خلافت روی زمين را بخشيد...». رابعاً پیامبر گرامی اسلام در مدت بعثتشان دین را امری شخصی معرفی ننمود و اسلام از آغاز، با حکومت عجین گشت.
لذا تفکر دیکته شده‌ی جدایی دین از سیاست، از سوی اربابان بهائیت به آن‌ها و با هدف از بین بردن اقتدار جامعه‌ی اسلامی (که همان ایمان دینی در مردم به‌ویژه جوانان است) می‌باشد. از این‌رو حضرت آیت‌الله خامنه‌ای (حفظه الله) در یکی از بیاناتشان، با اشاره به برنامه‌ریزی و طراحی هیئت‌های اندیشه‌ورز آمریکایی و انگلیسی برای مقابله با «دین سیاسی» و «جدایی دین از سیاست»، خاطرنشان کردند: «آن‌ها به دنبال دینِ گوشه‌ی مسجد و داخل خانه و فقط در درونِ افراد هستند و نه دینِ همراه با عمل در اقتصاد و سیاست و زیربار دشمن نرفتن. چرا که دشمن از اسلامی می‌ترسد، دشمن که دولت، اقتصاد، قدرت، سیاست، ارتش و سیستم مالی و اداری دارد؛ بنابراین معرفت دینیِ صحیح؛ منفک نشدنِ دین از زندگی و سیاست است».[8]
سلطه‌گران جهانی، با مشاهداتی که در چند قرن گذشته در مورد اقتدار مذهبی و تأثیر آن بر جریان‌های مقاومت مردمی و ایستادگی در مقابل استعمار به چشم دیدند (نظیر فتوای جهاد در جنگ میان ایران و روس، نهضت تنگستان علیه انگلیس، لغو قرارداد رویترز، جنبش تنباکو و...) به فکر حذف اسلام انقلابی و سیاسی، از جامعه‌ی ایران افتاده و در این راستا تشکیلات بهائیت، به عنوان ابزاری در پرورش این تفکر عمل می‌کند.

پی‌نوشت:

[1]. شبکه تلویزیونی آیین بهائی، نام برنامه: یک‌صد و نود، موضوع: جدایی دین از سیاست، باور آیین بهائی.
[2]. محمدحسن قدردان قراملكی، سكولاريزم در مسيحيت و اسلام، بی‌جا: مركز انتشارات دفتر تبليغات اسلامی، چاپ اول، 1379، ص14.
[3]. به عنوان مثال بعضي از اناجيل با صراحت مي‌گويند: كه بايد كار خدا را به خدا و كار قيصر را به قيصر واگذاشت: محمدعلی اسدی نسب، قرآن و سكولاريسم، دفتر نشر معارف، چاپ اول، 1386، ص44.
[4]. قرآن کریم، سوره مبارکه نحل، آيه 12.
[5]. قرآن کریم، سوره مبارکه ملک، آيه 10.
[6]. قرآن کریم، سوره مبارکه حشر، آيه 14.
[7]. قرآن کریم، سوره مبارکه بقره، آيه 171.
[8]. بیانات رهبر انقلاب دیدار مردم قم، سالروز قیام 19 دی: کلیک کنید...

تولیدی

افزودن نظر جدید

CAPTCHA
لطفا به این سوال امنیتی پاسخ دهید.
Fill in the blank.