گناه خیانت به وطن در کلام رهبران بهائی!
پایگاه جامع فرق، ادیان و مذاهب_ در یکی از برنامههای شبکه تلویزیونی «آیین بهایی»، برنامهای تحت عنوان خدمات فرقهی بهایی به مردم ایران پخش شد. کارشناس این برنامه در ابتدا، پس از بیان نقش ادیان در تجدید و تکامل تمدنها، نقش آیین بابی و بهایی را در ایجاد تمدنی نوین در کشور ایران بسیار پررنگ دانست و سپس به بیان تعدادی از خدمات اندک بهاییان به ایران پرداخت.[1]
کارشناس برنامه در انتها، امانت و شرافت را اساس کار بهاییان معرفی و علت آن را در کلام رهبر این فرقه یافت، که چنین گفته است: «هیچ گناهی را نمیشود به اندازه گناه خیانت به وطن یا در قصور خدمت به وطن بزرگ شمرد».[2]
بیان دومین رهبر بهائیان نسبت به مسئلهی بزرگ شمردن گناه خیانت به وطن، از چند جهت با اشکال مواجه بوده که در ادامه برای نمونه، به چند مورد آن اشاره خواهیم نمود.
اشکال اول: آنچه کارشناس این برنامه در خصوص انتساب گناه خیانت به وطن و انتساب آن به عبدالبهاء بیان نمود، با مشکل مواجه است. چرا که عبدالبهاء بارها، اظهارات متناقضی با کلام بالا بیان داشته؛ نظیر این قول او که گفته است: «حضرت بهاءالله میفرماید: لیس الفخر لمن یحب الوطن بل الفخر لمن یحب العالم. خداوند عالمیان را در یک زمین خلق فرموده و کل را در آن منزل داده، ولی نفوس بشر (و) ملل عالم، مانند کلاب (سگها) این میدان را تقسیم وهمی نمودهاند و هر یکی دیگری را تجاوز از آن تقسیم، مساعده ننماید و به منازعه برخیزد...».[3] مشاهده نمودیم، کسانی که صادقانه در برابر مهاجمین از وطن خود دفاع میکنند، توسط عبدالبهاء، به سگهای درّنده تشبیه شدند. آیا مفهوم وطندوستی این است ؟!
اشکال دوم: اساساً واژهی وطن، در کلام رهبران بهائیت امری نامفهوم و ناپسند است. چرا که رهبران فرقهی بهائی، بارها همکیشان خود را به سمت بیوطنی سوق دادهاند.[4] هدف آنها از پرورش این تفکر نیز، مقدمهسازی برای حذف ملّیت از ملّتها و حذف احساسات پاکی که انسانها را به دفاع از وطن در مقابل بیگانگان میخواند بوده است. با این حال چگونه میتوان سخن عبدالبهاء در خصوص وفاداری به وطن را به صورت صادقانه و نه فریبکارانه، پذیرفت!
اشکال سوم: حتی اگر سخنان خیانتآلود رهبران بهائی را در خصوص خیانت به وطن، نادیده بگیریم، بازهم اقدامات سازمانی ایشان در زمان اشغال ایران، در خصوص پرورش تفکر صلحطلبانه؛ که نتیجهی آن مقابله با حس میهنپرستی و دفاع از وطن است را نمیتوان نادیده گرفت.[5]
اشکال چهارم: پیروان مسلک بهائیت نیز به تأسی از پیشوایان خود، همواره در راه خیانت به ملّت ایران، گام برداشتهاند. چه زمان پهلوی که حکومت را قبضه کرده و از آن طریق خیانت مینمودند [6]؛ چه زمان حال که در انزوا قرار داشته و با مظلومنماییهای بیپایه و اساس و بیحد و حصر خود، سبب فشار بر کشور، در مجامع بینالمللی میگردند.[7]
اما اگر بخواهیم کلام عبدالبهاء را میزان عمل او و سایر بهائیان قرار دهیم، همانا ایشان از گناهکارترین افراد روزگارند. با این حال، دم زدن رهبران بهائی از میهندوستی و بزرگ شمردن گناه خیانت به آن، بیشتر شباهت به طنزی تلخ، اما واقعی دارد.
پینوشت:
[1]. شبکه تلویزیونی آیین بهائی، نام برنامه: گفتگو، عنوان: دیانت بهایی و خدمت به مردم، کارشناس: شاپور راسخ.
[2]. همان.
[3]. عباس افندی، مکاتیب، نسخه الکترونیکی، ج 1، ص 410.
[4]. عباس افندی، خطابات مبارکه، لانگنهاین آلمان غربی: لجنه ملّی نشر آثار امری به لسانهای فارسی و عربی، بیتا، ج 3، ص 147.
[5]. ر.ک: عبدالحسین آیتی، الکواکب الدریه، طهران: بینا، 1321 ش، ج 2، ص 232.
[6]. جهت مطالعهی بیشتر بنگرید به مقالهی: ترویج بهاییت در عصر پهلوی
[7]. به طور مثال: ج. اسلمنت، بهاءالله و عصر جدید، ترجمهی سلیمانی، بیجا: مؤسسهی ملی مطبوعات امری، 133 بدیع، صص 101-100.
افزودن نظر جدید