مرام ومسلک اهل حق
نورعلی الهی اظهار میکند که در خانواده او بوقی وجود دارد که توسط دراویش پیرو پدرش نعمت الله جیحونآبادی به آنان هدیه داده شده است که هر وقت قرار بود درجایی بلایی نازل شود، در آن دمیده میشد و بلا نازل میشود.
"نورعلی الهی"، پایهگذار جریان "مکتب" در فرقه اهل حق، که مدعی تبعیت از شریعت اسلامی و مکتب علوی است، برای عوامفریبی و کسب مقام و موقعیت در بین مردم سادهلوح، مدعی است که با انداخته شدن قطرهای از آب دهان پدرش در دهان او، صاحب فتوا گشته است.
سادات اهل حق در طول تاریخ و در سیر تطور این مسلک، به خاطر حفظ مقام و موقعیت خود که تنها از راه موروثی و بصورت خودکار نه به خاطر شایستگی یا فضایلشان، به آن دست یافته و برای نفوذ در جامعه یارسان، همیشه سعی داشتهاند که پیروان خود را در فقر فرهنگی و بیسوادی نگهدارند و آنان را از کسب سواد، منع میکردند.
"نورعلی الهی"، پایهگذار جریان "مکتب" در فرقه اهل حق، برای عوامفریبی و کسب مقام و موقعیت در بین مردم سادهلوح، مدعی است که امام حسین (علیهالسلام) خود را در مقابل او کوچک میکند و حال آنکه بیان چنین داستانی از سوی افرادی که به نوعی خود را منسوب به دین و دینداری میکنند واقعا بعید است.
نورعلی الهی در کتاب آثار الحق، که توسط پسرش، بهرام الهی، جمعآوریشده است، به حضرت موسی (علیهالسلام) مطالبی نسبت میدهد که سراسر توهین و افترا میباشد. وی آن حضرت را، الكن، لال، بيسواد، تندخو و عصباني میخواند و حال آنکه پیروان ادیان الهی برای پیامبران احترام خاصی قائل هستند.
با بررسی منابع مطالعاتی اهل حق، متوجه میشویم، پیروان این مسلک مانند بسیاری از عقاید و آدابورسوم خود، درباره نحوه به وجود آمدن"جَوز" داستانسرائی و افسانهسازی خرافی بیان کردهاند. در این منابع آمده است که درخت جوز، با ریختن قطرهای از عرق پیشانی "پیر بنیامین" از یاران خاص سلطان اسحاق، به وجود آمده است.
یکی از اندیشههای سرسپردگان فرقه اهل حق، تجلی ذات حقتعالی در برخی از انسانها است. اهل حق بر این باور هستند که همراه چنین شخصی تعدادی از مقامات آیینی که ظهور و بروز خواهند داشت. اما ازآنجاکه هیچ مستند و برهانی و منبع وحیانی برای اثبات این مُدعی وجود ندارد، آمار، قانون و معیاری برای ظهور مقامات آیینی بیاننشده است.
قرآن کریم وقتی حکم روزه را بیان میکند در ذیل آن با جملهای کوتاه به فلسفه روزه اشاره کرده و میفرماید: "لعلّکم تتقون." اما هدف از گرفتن سه روز "روزه مرنو" در اهل حق تنها گرامی داشت حادثه نجات سلطان اسحاق و سه نفر از یاران او از تعقیب سپاهی موسوم به "چیچک" است.
یکی از ویژگیهای آیین یارسان که مورد تأکید منابع کلامی یارسانیان است. اما اعتقاد به اصل "سر مگو" که پیروان مسلک اهل حق در ماهیت آن اختلاف دارند باعث شده است در فرقه اهل حق بیش از هر فرقهای دیگر تفاوت، تضاد و تناقض آراء دیده شود.
بنا بر یکی از این افسانهسازیها "بابا یادگار" یکی از یاران خاص سلطان اسحاق بهصورت معجزهآسا از مادری بِکر و از راه دهان به وجود آمده است. بر پایه این اسطوره که ترکیبی از شیوهٔ تولد حضرت عیسی (ع) و سلامت حضرت ابراهیم (ع) پس از عبور از آتش است.
علیرغم اینکه اهل حق امام علی (ع) را اولین مظهر ذات الهی میداند، اما "سلطان اسحاق برزنجهای" ملقب به "صاحب کرم"، نزد این فرقه دارای مقام و منزلت بالاتری است. زیرا اولاً: بسیاری از خاندانها و پیروان این فرقه، هیچیک از دستورات حضرت علی (ع) را بهکار نمیبرند ولی در عوض تمام کردار و پندار آنان از سلطان اسحاق سرچشمه میگیرد.
اگر اعتقاد به دونادون به خاطر این است که روح انسان در اثر گردش در هزار و یک دون، در حال به کمال رسیدن است، انسان پیش از بازگشت به این جهان، یک رشته کمالات را کسب کرده است و آنها را همراه خود دارد. بنابراین چه لزومی دارد که کمالات او را سلب کنیم، سپس او را در مسیر کمال جدیدی قرار دهیم.
یارسانیان و پیروان مسلک اهل حق، آیین خود را «دوره ظهور حقیقت» میدانند و معتقد هستند ظهور این آیین زمینه و بستر مناسبی برای کشف و شهود حقایق و اسرار هستی است. اما نه تنها چنین چیزی را نمیتوان یافت بلکه مباحثی مثل «خداشناسی»، در متون کلامی چنان با نارسایی و ابهام همراه است که راهی برای برونرفت از آن وجود ندارد.
برخی از سرسپردگان و سادات خاندان شاه ابراهیمی بر خلاف سادات و مسند نشینان این خاندان، پا در مسیر اندیشه جریان موسوم به «یارسانیزم» یا «یارسانیها» نهادهاند و اهل حق را دینی مستقل و خارج از اسلام تلقی میکنند و پیروان و سرسپردگان آیین یارسان را پیرو دین سلطان سحاکی میخوانند در حالی که برای این خاندان شجره نامهای تنطیم نموده اند تا نسبت خود را به اهلبیت پیامبر اسلام (ع) نشان دهند.