مباحث کلامی
در اندیشه اهل حق به کسی پیامبر میگویند که از طرف خداوند مبعوث، صاحبشریعت و مَلَک مهمان باشد. اهل حق معتقد هستند بنا بر سیر تناسخی ذات ملک که در پیامبر پیشین حلول کرده است در پیامبران بعدی نیز حلول میکند.
اعتقاد به تناسخ یکی از باورهای اساسی فرقه اهل حق است که برای اثبات آن به ادلهای تمسک کردهاند ازجمله وجود افراد ناقصالخلقه در عالم دلیل بر این است که روح افراد گناهکار به آن بدنها جهت عذاب تعلقگرفته است. بنا بر اعتقاد اهل حق اگر قائل به تناسخ نباشیم باید در عدالت خداوند نسبت به این افراد شک کنیم!
برخی از سرسپردگان فرقه اهل حق با برگزاری محافل و مجالس سعی دارند آیین اهل حق را بهعنوان "دین اهل حق" معرفی نمایند. اما پیشینه بزرگان اهل حق و خانواده سلطان اسحاق و خود او حاکی از آن است که ایشان پیرو دین اسلام بودهاند.
برنامههای عبادی پیروان فرقه اهل حق طبق اصل باطل "تناسخ" است. بنا بر عقیده آنان از روز ازل تا روز آخر در عالم سه دوره است: عالم الست، دوره شریعت و دوره حقیقت. بنا بر اندیشه اهل حق نماز مربوط به دوران شریعت است و هرکس که در دونهای گذشته تابع شرایع آسمانی بوده و نماز را خوانده است به این آیین رسیده و لازم نیست نماز بخواند.
نورعلی الهی علیرغم ادعای پیروی از شریعت محمدی و مکتب علوی مطالبی اظهار میکند که برخلاف مسلمات مذهب تشیع است. او بهصراحت منکر عصمت اولیاء و انبیاء الهی است که در آیات و روایات اسلامی بر آن تأکید شده است و نزد شیعه مسلم و متقن است.
یکی از مهمترین معضلات اکثر خاندانهای اهل حق عدم توجه و پایبندی به نماز است. بزرگان و صاحبنظران این فرقه برای نماز نخواندن خود ادله و داستانهای بیپایه و اساسی مثلاینکه ما بهجای نماز نیاز میدهیم و با پرداخت نیاز نمازخواندن لزومی ندارد، بیان میکنند.
پیراوان فرقه اهل حق معتقدند که ذات الهی در افرادی تجلی پیدا میکند. این تجلی به دو صورت است؛ صورتی که افرادی مثل سلطان اسحاق از بدو تولد محل تجلی ذات الهی است و صورتی که افرادی در مقطعی از زندگی بر اثر انجام اعمال صالحه وتزکیه نفس به مرحلهای رسیدهاند که برای مدتی محل تجلی ذات الهی هستند.
اهل حق علیرغم اعتقاد به توحید ویگانگی خداوند متعال معتقدند که ذات الهی در هر دوره وعصری در افراد خاصی تجلی پیدا خواهد کرد واین تجلی در هر عصری بوده است و در عصر اسلام این تجلی در علی (علیه السلام) وبعد از ایشان در افراد دیگر بوده است تا اینکه در قرن هفتم هجری قمری ذات الهی در سلطان اسحاق تجلی پیدا نموده است.
نورعلیالهی بنیانگذار "جریانمکتب" در فرقه اهلحق، علیرغم ادعای پیروی از دین مبین اسلام و مذهب تشیع، مدعی آوردن دینی است ابداعی، که حاصل وجوهره تمام ادیان است. او اعتقاد دارد که دین، آن چیزی است که او میگوید و بقیه همه حاشیه و فروعات است.
بزرگان جریان مکتب در فرقه اهلحق همواره سعی داشته اند افکار و اندیشههای خود را مطابق قرآن و تفکر شیعه معرفی نمایند اما قائل به تحذیف قرآن کریم هستند که خلاف مسلم اندیشه شیعه است. نور علی الهی بنیانگذار جریان "مکتب" کتاب سرانجام که حاوی اندیشههای ذهنی یاران سلطان اسحاق است را عین قرآن می داند.
برخی از خاندانهای اهل حق علیرغم اعتقاد به توحید و یگانگی خداوند متعال، طبق عقیده باطل حلول قائل به رؤیت خداوند متعال هستند. نورعلی الهی بنیانگذار جریان "مکتب" در فرقه اهل حق با وجود تلاش بر معرفی اهل حق به عنوان شیعه اثنی عشری درباره رؤیت خداوند مطالبی بیان می کند که با مبانی شیعه سازگار نیست.
علیرغم اعتقاد اهل حق به توحید و یگانگی خداوند متعال داستانها وافسانهسازیهایی درباره وجود خداوند سبحان بیان میکنند. در برخی منابع اهل حق آمده است که خداوند پیش ازآفرینش درونِ جامه ی " یا" استقراریافته است و"یا " نخستین پیکره خداوند درروزهای پیش ازآفرینش بوده است.
اهل حق علیرغم اعتقاد به توحید و یگانگی خداوند متعال تفاسیر خاصی از خداشناسی مطرح می کنند. اهل حق معتقد هستند که خداوند در روز ازل که چیزی وجود نداشت، درون "دُر"(مروارید) سربسته ای بنام "دُرة البیضاء" بود وآن "دُر" هم در"دریا" بود که با شکافتن آن دُر جهان پیرامون ساخته شد.
اعتقاد به معاد در اهل حق، بهعنوان یک اصل مبنایی پذیرفتهشده است بنابراین اهل حق علیرغم پذیرفتن "معاد" به عنوان یک اصل اعتقادی، ازآن تفاسیر خاصی ارائه میکنند که نشأت گرفته از عقیده باطل "تناسخ" در این فرقه است.