شهید مطهری
شهید مطهری و انجمن حجتیه | در کتاب خاطرات «آیتالله خزعلی» مطلبی ذکر شده که طرفداران انجمن سعی دارند با استناد به این مطلب، تأیید و همراهی شخصیتهای بزرگ انقلاب از جمله شهید «مطهری» رو با خودشون مطرح کنند.
بسیاری از طرفداران انجمن سعی دارند با استناد ناقص به برخی خاطرات شخصیتهای انقلابی، تأیید و همراهی بسیاری از چهرهها و شخصیتهای بزرگ انقلاب اسلامی از جمله شهید مطهری را با خود مطرح کنند. این درحالی است که وقتی به مستندات مورد ادعای انجمن مراجعه میکنیم متوجه میشویم که این سخنان شهید مطهری، برای هدایت انجمن بوده است، نه در راستای این که بگویند انجمن حق و عملکرد سیاسی آن صحیح است.
حمایتهای محدود شهید بهشتی و مطهری برای هدایت انجمن بود، نه در راستای اینکه انجمن و عملکرد سیاسی آن را تأیید کنند؛ این بزرگواران میدیدند که عدهای از افراد، گروهی از جوانان مذهبی را دور خود جمع کردهاند، تمام تلاششان این بود که پیروان انجمن را از راه مسالمتآمیز به راه راست هدایت کنند تا به دامان سازمان مجاهدین خلق و یا سایر گروههای منحرف نیفتند.
شهید مطهری جهاد را یکی از مزیت های اسلام نسبت به مسیحیت می دانند. ایشان وجود آموزه جهاد را به خاطر برنامه اسلام برای ساختن جامعه می دانند و از آنجا که مسیحیت برنامه ای برای حکوکت و جامعه ندارد و صرفاً به تعالیم اخلاقی خلاصه شده، جهاد هم ندارد.
به عقیده شهید مطهری، یکی از دلایل رویگردانی غربیان از دین، تعاریف کودکانه و ناصحیح کشیشان مسیحی از خدا است. به عقیده وی کشیشان تصویری کودکانه ازخدا در ذهن افراد می سازند و وقتی آنها بزرگ می شوند به غیر حقیقی بودن این خدا پی برده و کلیت دین را کنار می زنند.
در صوتی از شهید مطهری قضایای تاریخی که نشان از روحیه خشونت طلبی خلیفه و ساده زیستی او دارد، نقل شده است و بر فرض که دلیل بر عدالت باشد، عادل بودن فاعل آن را ثابت نمی کند. چه بسیار ستمگرانی که رفتار انسانی هم از آنان گزارش شده است. این سخنان ثابت میکند که حکومت اسلامی صدر اسلام با تمام معایبش، باز هم برای مردم تحت امر حکومت های سلطنتی، جذاب است.
آنچه بزرگان در نظر داشتنداین بود که فرقه های اسلامی در عین اختلافاتی که در کلام، فقه و غیره با هم دارند به واسطه مشترکات بیشتری که در میان آنها هست میتوانند در مقابل دشمنان خطرناک اسلام دست برادری بدهند و جبهه واحدی تشکیل دهند
كورش وقتى به بابِل رفت و آنجا را فتح كرد تمام بتخانهها را محترم شمرد. اين كار از نظر يك فاتح كه سياست استعمارگرى دارد و مىخواهد مردم را بفريبد توجيه مىشود و الا کورش مىخواست آنها در زنجير بمانند. اين خيانت بود نه خدمت.