امام حسن
مروان حکم، در تشییع جنازه امام حسن میگریست؛ امام حسین به او فرمود: هنگام حیات برادرم، ضد او بودی، اینک میگریی؟! گفت: هر چه کردم، بر کسی بود که حلمش از کوه مدینه بیشتر بود. داستان مشهوری نیز از برخورد مرد شامی با امام حسن در کتابهای فریقین نقل شده که پس از برخورد عالی امام، او که کینه اهل بیت داشت، احدی را بیش از آنان در روی زمین دوست نمیداشت.
روایتی نقل شده که گفته شده روزی پیامبر (صلی الله علیه و آله و سلم) به حسن بن علی (علیهما السلام) فرمود: «این آقا فرزندم است و امید است که به واسطه ی او صلحی بین دو طایفه ی عجم از مسلمانان شکل گیرد.» این روایت سازگاری با عقائد مکتب تشیع ندارد و این حدیث بهخاطر ضعف در نقل و سند باطل شمرده شده است.
شیعه معاویه را شخصی طالم می خواند چرا که او در حق شیعیان و امام شیعیان ظلم و جفا کرده بود. حال با این وجود شبهه شده که چرا با وجود ظالم بودن معاویه، امام حسن(ع) حکومت مسلمین را به او واگذار کردند؟ جواب این سوال به سادگی داده می شود که صلح امام حسن(علیه السلام) بهخاطر تحویل حکومت به معاویه نبوده، بلکه ایشان یاوری نداشتند
انسانها برای پیشرفت و تکامل جسمی و روحی خود محتاج افرادی هستند که از هر لحاظ کامل باشند، افرادی که بتوان از آنها الگو برداری کرد، لذا تلاش میکند پای درس انسانهای قرار بگیرد که کامل باشند تا راه رسم خوب بودن را بیاموزند، پس یکی از این افرادی که میشود از آن خوشه چینی کرد، وجود مبارک امام حسن مجتبی (علیه السلام) است.
امام حسن (علیه السلام) در زمان معاویه و با عمل زشت همسرش به شهادت رسیدند، و اکثرا این را می گویند که معاویه او را سم داد اما به وسیله ی همسرش؛ فی الحال برخی در صدد این هستند که جامه ی عمل بر این کار معاویه بگذارند، اما طبق دو روایت از طبرانی و ابن عبدالبر این امر در تاریخ ثبت شده و آن را تایید میکنند.
اگر برای کسی ثابت شد که امام حسن علیه السلام امامی است به حق دیگر عذر و بهانهای برای مخالفت از او (آن هم برای شخصی مثل امام حسین علیه السلام) باقی نمیماند.چرا که امام معصوم است و طبق آیه اولى الأمر اطاعت مطلق از امام واجب است و خداوند به همه ما دستور داده است که از تمام فرمانهاى امام اطاعت کنیم؛ همان طورى که لازم است از تمام دستورهاى خدا و پیامبرش اطاعت کنیم.
امام حسن مجتبی (علیه السلام) در میان فرق اسلامی چنان میدرخشد که الگویی تمام عیار برای مردم بود، الگویی که راه حقیقت را برای همیشه تاریخ روشن کرده است. البته دشمنان حضرت سعی در گمرنگ جلوه دادن جایگاه او را داشتهاند، اما چون از ریشه ولایت نبوی و علوی تغذیه نمود، هیچ عیب و نقصی، آن ستاره پرنور شجره عصمت و طهارت را دچار چالش نکرد.
معاویه بن ابی سفیان یکی از افراد خبیث خاندان بنی امیه است که در فتح مکه به توسط مسلمانان، پیامبر اکرم (صلی الله علیه و آله وسلم) با رأفت و مهربانی خود آنها را بخشید و آزاد کرد، اینان در ظاهر اسلام آوردند اما در باطن هیچ اعتقادی نداشتند و منتظر فرصتی بودند تا بر گرهی دین اسلام سوار شوند، لذا خداوند در قرآن آنها را شجره ملعونه نامید، و بر همین اساس مسلمانان حتی اهل بیت پیامبر آنان را لعن میکردند
امام حسن(علیه السلام) سیاستمداری دوراندیش بود که چون در زمان خلافت خود بعد از شهادت پدر بزرگوارشان حضرت علی(علیه السلام) تنها و بییاور گشت، و سخنان و خطبههای روشنگرانه او هیچ تاثیری را بر دل امت پیامبر نگذاشت، چارهای جز این ندید که از شیوه صلح استفاده کند تا بنیامیه و در راس آنها معاویه، این جرثومه فساد را مهار کند.
بر فرض که این حدیث صحیح السند باشد، اما باید گفت که اولا کثرت طلاق، یا به عبارتی مطلاق بودن هیچ منافاتی با مقام امامت و عصمت ندارد. آنچه در روایات دیگر از آن نهی شده است، طلاق از روی خوش گذرانی و هوسرانی است، یعنی اینکه فرد زنی را به عقد خود در آورده و بعد به خاطر تنوع در انتخاب همسری دیگر، او را طلاق دهد.
یکی از شبهاتی که وهابیت بر مکتب اهل بیت وارد میکنند، این که در زمان پیامبر گرامی اسلام و اهل بیت، عزاداری سابقهای نداشته است؛ بلکه شیعیان عزاداری را مرسوم کردهاند. این در حالی است که معصومین در عزای امام حسین گریه میکردند. در روایتی آمده است که امام حسن خطاب به امام حسین فرمود: در مصیبت تو حتی حیوانات و ماهیان میگریند