لعن امام حسن(ع) بر معاویه و تبعیت بزرگان اهل سنت از او
اگر در کتب تاریخی فریقین نگاهی گذرا داشته باشیم، به این نتیجه خواهیم رسید که معاویه و خاندان نحس او از اصلیترین دشمنان خود پیامبر اکرم و اهل بیت آن حضرت بودند، معاویهای که به توسط خلفای غاصب بر مسند حکومت در شام تکیه زد و از زمان خلافت حضرت علی(علیه السلام) شروع به کارشکنی و نقض عهد و پیمان کرد، او در زمان حیات امام حسن(علیه السلام) هم به دشمنی با این ذریهی رسول خدا برخاست و عهد و پیمانهای فی مابین را شکست و خیانت کرد، معاویه امر حضرت را کوچک و پست میشمرد، در حالی که امام حسن مجتبی(علیه السلام) بزرگ و پیشوا بود، معاویه دربارهی این امام مراعات جدش پیامبر اکرم را هم نکرد و اعتنایی به مادرش صدیقهی کبری(سلام الله علیهما) هم ننمود. معاویه به حدّی گستاخ و سرکش بود که حتی مراعات خود حضرت را هم نکرد با این که به فضل و کرامت و بزرگی امام حسن(علیه السلام) کاملاً واقف بود. معاویه در قنوت نمازهایش حضرت علی(علیه السلام) را لعن میکرد و دستور داده که در خطبهها هم این لعن گفته شود و مردم شامات قربه الی الله این لعن را نسبت به ساحت مقدس امیر المومنین علی(علیه السلام) میگفتند. امام حسن را هم لعن میکرد.
ابن ابی الحدید به نقل از ابوالفرج که نوشته است: ابوعبید محمد بن احمد، از فضل بن حسن مصری، از یحیی بن معین از... دیگران نقل کرده است که: معاویه وقتی داخل کوفه شد خطبه خواند در حالی که حسن و حسین (علیهماالسلام) پای منبر نشسته بودند، پس نام امام علی(علیه السلام) را برد و به او دشنام داد، و سپس امام حسن(علیه السلام) را دشنام داد. در این هنگام امام حسین(علیه السلام) خواست بلند شود و جواب او را بدهد و او را از آن نهی کند، ولی امام حسن(علیه السلام) با دستش دست برادرش را گرفت و نشانید. سپس خود از جایش یرخاست و فرمود: «ایّها الذاکر علیّاً، أنا الحسن و أبی علی، و انت معاویه و ابوک صخر، و أمّی فاطمه و امّک هند، و جدّی رسول الله و جدّک عتبه بن ربیعه، و جدّتی خدیجه و جدّتک قتیله، فلعن الله أخملنا ذکراً، و ألأمنا حسبا، و شرّنا قدیماً و حدیثاً، و أقدمنا کفراً و نفاقاً[1] ای کسی که علی را نان بردی، من حسن و پدرم علی است، و تو معاویه و پدرت صخر است، مادر من فاطمه و مادر تو هند، جدّ من رسول خداست و جدّ تو عتبه پسر ربیعه، مادر بزرگ من خدیجه و مادر بزرگ تو قتیله است، پس خدا نشناسترین و گمنامترین از ما، و پستترین از ما از لحاظ حسب و نسب و شرورترین و بدترین ما در قدیم و جدید، و پیش قدمترین ما در کفر و نفاق را لعنت کند».
پس گروه زیادی از اهل مسجد آمین گفتند، فضل میگوید: یحیی بن معین نوشته است و من نیز آمین میگویم، ابوالفرج میگوید: ابوعبید نوشته که فضل گفت من نیز آمین میگویم. و ابوالفرج اصفهانی میگوید: منم آمین میگویم. ابن ابی الحدید میگوید: من هم آمین میگویم. و ما محبین اهل بیت پیامبر اکرم هم میگوئیم آمین. لذا وقتی معاویه دید که تحت هیچ شرایطی نمیتواند بر امام حسن(علیه السلام) غلبه کند، دست به شیطنت و دسیسه زد، در کتاب طبقات الکبری آمده است که: «سمّه معاویه مراراً لانّه کان یقدم علیه الشام هو و اخوه الحسین[2] معاویه بارها او را مسموم کرد زیرا او و برادرش امام حسین، مردم شامات را بر علیه او میشورانیدند». در نهایت آن امام همام را مسموم و به شهادت رسانید.
پینوشت:
[1]. شرح نهج البلاغه، ابن ابی الحدید، دار احیاء الکتب العربیه، قاهره، مصر، ج16 ص46-47 نامه31. جهت مشاهده تصویر کتاب کلیک کنید.
[2]. طبقات الکبری، ابن سعد، دارصادر، بیروت، لبنان، ج1 ص352 حدیث315.
افزودن نظر جدید