نقض اصل تعديل معيشت عمومي توسط سران بهائيت
همان طور كه قبلا نيز گفته شد سران بهائيت علي رغم مطرح نمودن شعارهاي زيبا اما تكراري و تحت لواي اصول اعتقادات خود، ناقض اين اصول بوده اند يكي از همين موارد نقض اصل تعديل معيشت عمومي و جلوگيري از تراكم سرمايه توسط سران آنان مي باشد. به عبارت ديگر با وجود شعار مبارزه با سرمايه داري و جلوگيري از تراكم سرمايه، خود سران بهائيت تبديل به سرمايه دار و تراست هاي اقتصادي در ايران و دنيا شده اند. براي نمونه به چند مورد مستند آن اشاره مي گردد.
1) روزنامه اطلاعات روز پنج شنبه 26 مرداد 1357 چنين مي نويسد:
(هژبر يزداني نماينده محفل بهائيان ايران دستگير و زنداني شده است. هژبر يزداني مي خواست 20 ميليارد ريال در آمريكاي جنوبي سرمايه گذاري كند.)
علت دستگيري وي تصرف غير قانوني چهارصد هكتار از زمين هاي دولتي در يزد بوده است كه به همين منظور پرونده آن به شماره 965 - 13 - 37 دادگاه بخش مستقل اردستان ثبت است.
2) محاسبه ثروت شوقي افندي رهبر سوم فرقه بهائيت به هنگام مرگ در ايران (1336 هجري شمسي).
طبق نامه مدير كل فني مالياتي وقت [1] در سال 1349 كه به معاون درآمدهاي مالياتي وزارت اقتصاد دارائي نوشته شده ميزان ماليات بر ارث دارائي منقول و غير منقول شوقي افندي حداقل 960 / 812 / 828 ريال محاسبه و اعلام شده كه اين مبلغ از طرف وراث به صندوق دولت ايران (خزانه) پرداخت نگرديده است. [2] .
حال اگر درصد ماليات بر ارث مصوب 1337 كه آخرين مصوبه قانوني اخذ ماليات بر ارث مي باشد را در نظر بگيريم مشخص مي شود كه ميزان ثروت افندي در هنگام مرگ چه مقدار بوده است و اگر اين مبلغ را با رقم تورم و ارزش افزوده آن به نرخ امروز محاسبه نمائيم يك رقم نجومي به دست مي آيد.
چنان چه بپذيريم كه دارائي شوقي افندي طبق وصيت نامه اش در كتاب قرن بديع [3] جزو موقوفات عمه و متعلق به عموم بهائيان است پس چرا اين دارائي از طرف وراث او با توسل به تخلفات قانوني به نام 6 نفر [4] بهائي در سال 1336 صلح مي شود؟! [5] و سپس در يك شركت خصوصي بهائي به نام (امناء) سرمايه گذاري و بعدها اقدام به درخواست گواهي حصر وراثت مي گردد؟! [6] و حتي ماليات هاي صلح را نيز نمي پردازند!!!
آيا معني تبعيت از مقررات حاكم در كشور تابعه توسط بهائيان كه سفارش عباس افندي است نپرداختن ماليات و توسل به تخلفات قانوني براي فرار از ماليات است؟!
آيا اصل جلوگيري از تراكم سرمايه و ايجاد تعديل معيشت عمومي معنايش ثروت اندوزي هاي شوقي افندي و ساير سرمايه داران بهائي است؟
اين دو مورد مستند و سئوالات مطروحه پيرامون آن ها نمونه اي از موارد مستند بي شمار در زمينه نقض اصل هشتم اصول اعتقادات بهائيان است كه سران ايشان پاسخي براي آن ها ندارند.
پاورقي ها: -------------------------------------------------------------------------------------------
[1] مدير كل فني مالياتي در سال 1349، شخصي به نام حسينعلي رجائي بوده است.
[2] اين پرونده در بايگاني وزارت اقتصاد و دارائي ثبت شده و هم اكنون بايستي در آرشيو اين وزارتخانه موجود باشد.
[3] نوروز 101 بديع. قسمت چهارم ص 49.
[4] نام اين شش نفر عبارتند از: ذكر الله خادم. دكتر علي محمد ورقا. تيمسار شعاع اله علائي. علي اكبر فروتن. حبيب اله ثابت. هادي رحماني شيرازي.
[5] صلح نامه در دفتر شماره 25 تهران در مورخه 1 / 2 / 1337 به ثبت رسيده است.
[6] رونوشت گواهي حصر وراثت شماره 1464 / 27 / 7 / 1337 مي باشد.