بهائیت
شوقی افندی مدعیست که حاکم عثمانی در نظر داشت تا در صورت دستیابی، عبدالبهاء را به جرم حمایت و تأمین آذوقهی شهروندانش مجازات کند و به همین دلیل انگلیس از او حمایت کرده است. اما به راستی کدام عقل سلیمی میپذیرد، حمایت استعمارپیری که دستش به خون میلیونها انسان آلوده است، بخاطر کمک به مردم از عبدالبهاء حمایت نموده؟!
دولت انگلیس با تاریخ 400 سالهی سرتاسر جنایت، تجاوز و نسلکشی، لقب استعمار پیر را داراست. اما جالب است بدانیم، در تلگراف عبدالبهاء به سفیر انگلیس، پس از درخواست کمک و تقویت بهائیت، به او متذکر شد که پیامبرخواندهی بهائیت، بارها از عدالت انگلیس تمجید کرده است. شخص عبدالبهاء نیز به تبع پدر، انگلیس را نماد عدالت ورزی معرفی کرده است.
حمایت عبدالبهاء از قوای مهاجم انگلیسی به قدری حاکمان عثمانی را عصبانی کرد که "جمال پاشا" تهدید به مجازات او کرد. در این میان دولت انگلستان، برای حمایت از این جاسوس خود، دست به عمل شده و وزیر خارجهی وقت انگلیس، دستور به محافظت از وی را صادر کرد. اما به راستی چرا عبدالبهاء و یارانش، تا این حد برای انگلیسیها اهمیت یافتند؟!
همدستی پیشوایان بهائی با استعمارگران انگلیس در اشغال فلسطین، موجب شد تا دولتمردان انگلیسی در مرگ خادم وفادارشان عبدالبهاء، به سوگ بنشینند. از اینرو قدردانی انگلیسیها از عبدالبهاء تا جایی پیش رفت که سرکمیسر عالی انگلیس در فلسطین، خود را موظف دانست تا پیش از همه، ادای احترام خود را به جنازهی عبدالبهاء ابراز دارد.
سر هربت ساموئل از اندیشمندان و فعالان برجستهی صهیونیسم بود و از جانب انگلیس، در تاریخ 30 ژوئن 1920 م، به عنوان نخستین کمیسر عالی فلسطین انتخاب شد. همسر شوقی افندی در کتاب خود، از حمایت بیدریغ ساموئل از بهائیان پرده بر داشته است. اما به راستی چه پیوندی میان اشغالگران و دشمنان أرضی اعتقادی مسلمانان وجود داشته است؟!
سر رونالد استورز، از جملهی نظامیان و سیاستمداران برجستهی انگلیسی بود و از بازیگران مهم سیاست انگلستان، در خاورمیانهی عربی به شمار میآمد. وی در خاطراتش از همراهی و حمایت خود از عبدالبهاء سخن گفته است. اما به راستی حمایت و همراهی مأمور سرشناس استعمارپیر از عبدالبهاء، با چه هدفی صورت گرفته است؟!ً
پس از تعطیلی مدرسهی وحدت کاشان و ناکام ماندن تلاش بهائیت برای بازگشایی مجدد آن، عبدالبهاء به صورت مستقیم با سفیر انگلیس در ایران، وارد مکاتبه گشت و با لحنی تملق آمیز، خواستار بازگشایی مجدد این مدرسه شد. این در حالیست که با در نظر داشتن دولت فعالیتهای استعماری انگلیس، اقدام پیشوای بهائیت در واقع یک رویکرد ضدملّی به شمار میآید.
از جملهی تناقضات بهائیت را میتوان در حکم به طهارت و پاکی تمامی اشیاء توسط پیشوایان بهائی دانست. چرا که آنان از یکسو حکم به طهارت تمامی اشیاء دادهاند و از سویی دیگر، دستور به اجتناب از اشیاء غیرطاهر دادهاند. اما اگر اشیاء، در بهائیت نیز به طاهر و غیرطاهر تقسیم میشوند، دیگر حکم به طهارت تمام اشیاء چه معنا خواهد داشت؟!
با توجه به اشغال بسیاری از مناطق ایران به دست امپراطوری روستزار؛ دولت روس بر آن شد تا بافت جمعیتی این شهرها را تغییر داده و مسلمانان را در اقلیّت قرار دهد. از این رو شهرهایی چون بسیاری از شهرهای مناطق اشغالی را جولانگاه اقامت و تبلیغ ضداسلامی بهائیان قرار داد و اجازهی تأسیس اولین مشرق الأذکار را در خاک خود صادر کرد.
پیشوایان فرقهی بهائیت، بر خلاف سیرهی ادیان الهی در زمینهی امر به معروف و نهی از منکر، به مخالفت با این اصل پرداخته و اعمال آن را تنها به صورت تشریفاتی و تحت اختیار نهادهای اداری خود دانستهاند. اما در عین حال پیشوایان بهائیت، تبلیغ را که مصداق بارز امر به معروف و نهی از منکر است را وظیفهای عمومی و همگانی برشمردند!
با در نظر داشتن تمام اسناد ارتباط بهائیت با استعمار، امانالله شفا (از بهائیان بازگشته از این فرقه)، نظریهای در خصوص تابعیت روسی پیامبرخواندهی بهائیت مطرح نموده است. او معتقد است که حضور کنسول روس در دادگاه محاکمهی حسینعلی نوری و دفاع از او، خود گواه بر تابعیت روسی پیامبرخواندهی بهائی و استفاده از مقرارات کاپیتولاسیون دارد.
پس از ماجرای ترور ناصرالدینشاه که با برنامهریزی پیامبرخواندهی بهائیت صورت گرفت و به زندانی شدن او انجامید، سفیر دولت استعماری روس تزار، تلاش وافری برای حفظ و صیانت از او نمود. اما به راستی پیگیری جدی سفیر دولت اجنبی استعمارگر، برای نجات جان و آزادی بهاء، چه معنایی جز جاسوسی و ذینفعی او برای استعمار میدهد؟!
بهائیان در حالی سعی بر انکار ارتباط پیامبرخواندهی بهائیت با استعمار روستزار دارند که وی صراحتاً، به حقوقبگیری خود از امپراطوری روس تزار اعتراف کرده است. با این حال، چگونه یک مواجببگیری امپراطوری ظالم، ستمگر و غاصب میتواند پیامبری الهی باشد؛ حال آنکه خدای تعالی صراحتاً از تکیه بر ظالمین نهی کرده است.
پیامبرخواندهی بهائیت یکی از نگرانیهایش را امکان فراموشی آیات (به اصطلاح) الهی نازله به خود دانسته است. اما لازم است بدانیم در حالی پیامبرخواندهی بهائیت از امکان فراموشی آیات الهی ابراز نگرانی نموده که بر اساس عقل و شرع، امکان فراموشی آیات توسط پیامبران و معصومین (علیهم السلام) محال برشمرده شده است.