سیر تاریخی تاکنون
فرقه اهل حق اهمیت بسیار زیادی برای کلامهای خود قائل هستند و مهمترین بخش از این کلامها را "سرانجام" نامیدهاند که توسط سلطان اسحاق، یاران و مقامات روحانی بیانشده است اما جریان یارسانیزم این کلامها را تحریفشده میدانند.
جریان نوظهور "یارسانیزم" که در سالهای اخیر با القای دین مستقل اهل حق، در میان پیروان آیین یارسان مخصوصاٌ نسل جوان این فرقه، فعالیت مینماید، جامعه اهل حق را متهم به عدم آگاهی و واقعبینی کرده و سادات این فرقه را سرمنشأ ایجاد اختلاف در فرقه اهل حق معرفی مینماید و در پی ایجاد مقام و موقعیت برای خود است.
خاندان "آتش بیگی" در فرقه اهل حق یکی از بزرگترین و بانفوذترین خاندانهای اهل حق است. این خاندان برخلاف اکثریت خاندانهای اهل حق اهل شریعت بوده و پایبند به نماز و روزه هستند. اما جریان یارسانیزم ضمن حمله شدید به این خاندان آنان را به دلیل مرتبط دانستن اهل حق به اسلام و تشیع مورد نکوهش قرار میدهد.
زندگانی و پیشینه اعتقادی افراد صاحب ذات در فرقه اهل حق نشان میدهد که ایشان پیرو دین اسلام بودهاند. پیشینه اعتقادی سلطان اسحاق و پدر او نیز حاکی از مسلمان بودن آنها دارد و تلاش "یارسانیزم" برای مستقل جلوه دادن اهل حق از اسلام، امری باطل بهحساب میآید.
زیرساختهای اعتقادی آیین یارسان، اهل حق را با شیعه اثناعشری فاصله داده و آنها را به غلات شیعه نزدیک میکند. در عقاید غلات نیز، عقاید و باورهایی وجود داشته است که پارهای از آنها با عقاید آیین یارسان مطابقت دارد.
خاندان شاه ابراهیمی، یکی از با نفوذترین خاندانهای اهل حق است که در ایران و عراق سرسپردگانی دارد. جریان نوظهور "یارسانیزم" با توجه به اینکه در برخی از کلامهای اهل حق خبر از اختلاف بابا یادگار و شاه ابراهیم میدهند، خاندان شاه ابراهیمی را متهم به انحصارطلبی و اعمال قدرت، در جامعه اهل حق کرده است.
برخی از نویسندگان اهل حق سعی دارند با توجه به اشتراکاتی که بین اهل حق و آیین مهرپرستی که یکی از ادیان باستان ایران است، اهل حق را ادامه مهرپرستی معرفی کنند اما مطالعه تطبیقی بین این دو آیین نشان میدهد که وجه اختلاف بین اهل حق و مهرپرستی در مسائل بنیادی بسیار زیاد است.
بعضی از سرسپردگان فرقه اهل حق با استناد به برخی از ابیات در متون کهن کلامی اهل حق، سعی در ایجاد ارتباط بین اهل حق و آیین زوران، دارند تا هر چه بیشتر بتوانند پیشینه اهل حق را طولانی نشان دهند و حال آنکه بنا بر متون اهل حق این رابطه بر اساس دونادون است.
جریان یارسانیزم در فرقه اهل حق که داعیه دین یارسان رادارند برخلاف اکثریت اهل حق که سیادت سلطان اسحاق را هاشمی میدانند، در ادعایی سطحی معتقدند که باید سیادت سادات اهل حق را به سلطان اسحاق دانست نه سادات هاشمی.
نعمتالله جیحونآبادی که از سرسپردگان خاندان شاه حیاسی در فرقه اهل حق بود توانست با اعمال و رفتاری های خاص عدهای را دور خود جمع کند که به دراویش صاحبالزمانی معروف بودند، او معتقد است که همانطور که حضرت صاحبالزمان (عج) ختم امامان است شاه حیاس هم ختم خاندانهای حقیقت است بنابراین به دراویش پیرو او دراویش صاحب الزمانی گفته میشود.
عدم توانایی متون کلامی و پایین بودن سطح آگاهی سادات و بزرگان فرقه اهل حق که توسط سرسپردگان اطاعت بیچون و چرا میشدند منجر به ایجاد جریانی تحت عنوان یارسانیزم در این فرقه شده است که بهشدت سادات و بزرگان اهل حق را مورد حمله قرار داده و به آنها اتهامات بیسابقهای زده است.
در سالهای اخیر جریانی در فرقه اهل حق تحت عنوان"یارسانیزم" به وجود آمده است که برخلاف اکثریت سرسپردگان به این فرقه که خود را مسلمان و شیعه معرفی میکنند، داعیه دین مستقل اهل حق دارند و برای ادعای خود تمسک به تناسخ که در اسلام باطل است،کردهاند.
نورعلی الهی بنیانگذار جریان مکتب در فرقه اهل حق که از طرف جامعه اهل حق مطرود بوده است با حمله به این جامعه و سادات اهل حق آنها را متهم به انحراف و دنیاپرستی کرده است که خود حاکی از عوامفریبی و جمع کردن مرید در میان نورعلی الهی و خانوادهاش است.
سید مصطفی شهرزوری یکی از هفتوانه است که در منابع اهل حق در باره شخصیت او اختلاف نظر وجود دارد. اکثریت اهل حق او را از اصحاب سلطان اسحاق بزرنجه ای می دانند اما برخی از نویسندگان معاصر اهل حق او را فرزند واقعی سلطان اسحاق میدانند.