زرتشت و باستانگرایی
در دوران حکومت اردشیر اول، اغتشاشی علیه حاکمیت هخامنشی در مصر صورت گرفت. سپس اردشیر هخامنشی با اعزام نیرو، موفق شد اغتشاشات را سرکوب و دوباره بر مصر مسلط شود.
ابوموسی جابر بن حیان، یک فرد ایرانی مسلمان و یکی از شاگردان امام جعفر صادق (ع) بود که خدمات بسیاری به علم شیمی و کیمیاگری کرده است و طبق نقلی دانش او در علم شیمی توسط استاد او، امام صادق (علیه السلام) بدست آمده است.
خانم مری بویس (Mary Boyce) استاد دانشگاه لندن در رشته مطالعات زرتشتی و ایرانشناسی، در کتاب مشهور خود «زرتشتیان، باورها و آداب دینی آنها» از واکنش داریوش کبیر، به اغتشاشات و شورشها میگوید: سرکوب و کشتار!
اسناد تاریخی نشان میدهد که کورش کبیر، در "عمل" شعارِ «هم غزه، هم لبنان» را سرلوحه سیاستهای خود قرار داده بود. اکنون چرا برخی از مدعیان فرهنگ آریایی، این شعار کورش کبیر را زیر پاهای خود انداخته اند؟!
انوشیروان، پادشاه ساسانیِ زرتشتی چگونه با معترضین و نیز اغتشاشگران برخورد میکرد؟ پاسخ: قتل عام مردم معترض گیلان به دست انوشیروان، همچنین سرکوب و کشتار مردم معترض بلوچستان، قتل عام مزدکیان، اعدام فرزندان و برادرزادگان و عموزادگان و... مواردی است که میتوان به آن اشاره کرد.
پروفسور والتر هینتس، طبق اسناد تاریخی نتیجه اعتراض مردم خراسان به حکومت داریوش هخامنشی را چنین برمیشمارد: 6520 نفر به دست ارتش داریوش کشته شده و 4192 نیز به اسارت درآمدند.
جمشید گرشاسب چوکسی (استاد دانشگاه ایندیانای ایالات متحده امریکا و سرپرست برنامههای مطالعاتی خاورمیانه در این دانشگاه) به روشنی میگویند که گرویدن مردم آذربایجان به اسلام، از روی اختیار و اغلب عاری از تحمیل بود و نشر اسلام در آذربایجان در اثر نهضت فرهنگی تبلیغی برخی مبلغین اسلام صورت گرفت.
برخی میکوشند که از دوران هخامنشیان یک چهره طلایی به خورد دیگران بدهند و برخی از ساده لوحان نیز این ادعا را باور کردهاند. از همین روی، لازم است که جوانان ایرانی در برابر هر آنچه که میشنوند هوشیار باشند. حقیقت این است که در دوران هخامنشی، نه از رفاه اجتماعی خبری بود، نه از اقتصادِ آن چنانی. اگر رفاهی بود، برای شاه و نزدیکان او بود، نه عامه مردم.
عصر هخامنشیان... برخلاف تبلیغات دروغین برخی رسانهها، فقر و نداری زندگی مردم را فراگرفته بود. در مدت یک سال 19 شورش بزرگ در ایران رخ داد که همه این شورشها به دست داریوش سرکوب شد. برخی کشته و برخی به اسارت درآمده و به بندگان داریوش تبدیل شدند!
داریوش در کتیبه خود میگوید در یک سال، 19 بار اعتراضات وسیع به همراه اغتشاش و درگیری در قلمرو او رخ داد که تمامی این موارد به دست او سرکوب شدند و معترضین و اغتشاشگران هم به بردگی حکومت هخامنشی درآمدند.
امروزه برخی مدعی هستند که هخامنشیان اهل خشونت نبودند، بلکه اهل مدارا، دوستی و محبت بودند؛ در حالی که در سکههای هخامنشی، غالباً نقشِ سلاحهای نظامی از جمله شمشیر و نیزه و گرز و... وجود دارد؛ و این برخلاف ادعاهای مطرح شده، از واقعیتی دیگر حکایت دارد.
بیتردید هخامنشیان در فناوری ضرب سکه، نسبت به یونانیان و... نمرهای بسیار پایینتر داشتند. با مقایسهای ساده میان آثار به جا مانده میتوان این را دریافت. حقجو باشیم و به تعریف و تمجیدهای اغراقآمیز استعمارگران و مزدوران داخلیشان توجه نکنیم.
مولانا جلال الدین بلخی، در آثار از دیوان شمس تا مثنوی معنوی، بارها اسکندر را ستوده و از او به عنوان ذوالقرنین یاد میکند.
چه خوشمان بیاید، چه نیاید، سعدی، اسکندر را ذوالقرنین میخواند. هرچند نگارنده این نوشتار، اعتقادی به ذوالقرنین بودن اسکندر ندارد. تنها به گزارش منابع تاریخی اکتفاء میکند.