مباحث روایی
یکی از ویژگیهای اهلبیت، نگاه آنان به آخرالزمان بود. همه آنان، فرمایشاتی را برای این زمان بیان فرمودهاند. با توجه به عصر امام سجاد(علیه السلام)، شرایط برای سخنرانی و ارشاد بسیار مشکل بود. لذا امام سجاد(علیه السلام) معارف را در قالب دعا و نیایش بیان میفرمودند که احادیث مربوط به مهدویت از جایگاه ویژه و ممتازی برخوردار است.
ظهور منجی موعود یک اعتقاد عمومی در تمامی ادیان است. کتاب های مقدس آسمانی، بشارت دادهاند که جهان در سیطره ظلم و فساد نمیماند؛ بلکه جماعت صالحان به امامت رهبر موعود، عدل و داد را در گیتی حاکم خواهند کرد. این بشارت شیرین در روایاتی از اهلبیت وارد شده است و در این بین روایای که از لسان امام حسین (ع) وارد شده در خور توجه است.
درکتب معتبر اهل سنت حقایقی نهفته است که انسانهای آزاد اندیش و پاک سرشت را بیدار میکند و ازدیدههایشان پرده ظلمت را پس میزند، راه مستقیم و راستین را به رویشان میگشاید، نور اهل بیت را جلوی رویشان میتاباند و به سوی مذهب اهل بیت رهنمودشان میسازد به شرطی که پنجره دل را بگشایند ودر برابر نور اهل بیت قرار بدهند.
بهزعم برخی از اهلسنت، در برخی روایات عنوان شده که اسم حضرت مهدی (علیه السّلام) اسم پیامبر (صلی الله علیه و آله و سلم) و نام پدرش، نام پدر ایشان (عبدالله) است و بهواسطه این روایت اعلام میکنند که اعتقاد شیعیان به امام، باطل میباشد. این شبهه گاهی به گونهای مطرح میشود که گویا عقیده همه اهلسنت است.
حضرت مهدی (عجل الله تعالی فرجه الشریف) آخرین منجی بشریت است. اوست که ظهور الهیاش باعث سرنگونی کفر و نفاق میشود. آرامش و صلح و صفا، با قدوم مبارکش برپا میگردد. او تنها کسی است که عدل واقعی را جاری خواهد ساخت و مستضعفین عالم را تحت لوای خود حمایت میکند و مردم دسته دسته به سویش میروند و او را به عنوان منجی بشریت انتخاب میکنند.
عشق بدون اظهار ارادت، اعتقاد بدون انتظار و انتظار بدون عمل، عاشقی حساب نمیشود. کسیکه میگوید من معتقدم و منتظرم آیا در عمل نشانی از خود بهجا گذاشته؟ خودی نشان داده؟ مرام نامهاش چه رنگی است؟ سیاه، خاکستری، یا سفید و پاک؟ کسیکه منتظر مهمان عزیزی میباشد، باید خانه انتظار را از آلودگیها تمییز کند، و خود را به مهمانش نزدیک کند.
از شبهاتی که برخی از اهلسنت به شیعیان وارد میکنند این شبهه است که احادیث مهدویت در صحیح بخاری و مسلم نیامده است؛ بنابراین نمیتوان آنها را پذیرفت. شاید این مسأله را برای اولین بار ابن خلدون مطرح کرد و کسانیکه بعد از او آمدند، به تبعیت از او چنین گفتند. دلیل آن هم، جایگاه ویژهای است که این دو کتاب، نزد اهلسنت دارد.
عدالت یکی از صفات حسنهای است که انسان به آن نیاز دارد. با وجود مفاسد اجتماعی و اقتصادی آخر الزمان، نیاز بشر به این مسئله بیش از پیش احساس میشود. یکی از اتفاقات شیرینی که در آخرین دولت اتفاق میافتد تحقق این امر است. بدون شک تحقق عدالت فقط و فقط به دست کسی تحقق پیدا خواهد کرد که توان عدالت گستری داشته باشد.
در روایاتی با سند صحیح وارد شده است که، مسح سر و پاها سزاوار است. در مسند احمد وارد شده است که: «از علی (عليه السلام) نقل كرده كه آن حضرت فرمود: من گمان داشتم باطن (كف) پاها سزاوارتر به مسح كردن از روی آن است، تا اينكه ديدم رسول خدا (صلی الله عليه و آله) روی هر دو پا را مسح میكردند.»
علم و دانش حضرت علی (علیه السلام) که از چشمه جوشان الهی سرچشمه میگیرد، از جمله مسائلی است که در بین هیچ یک از فرق اسلامی اختلافی نیست. اگر بگوییم علوم تمامی صحابه در مقابل علم و آگاهی حضرت علی (علیه السلام) همچون قطره در برابر دریا است، بیهوده و گزاف نگفتیم. چه بسا که بگوییم که مقایسه بین آنها ظلم در حق حضرت (علیه السلام) باشد.
روایاتی در کتب اهلسنت وجود دارد مبنی بر اینکه پیامبر اکرم در امور خود مورد سحر قرار گرفته است. حال تصوّر کنید اگر پیامبری را در امور خود به سحر و جادو متّهم نمودیم، آیا خواهیم توانست وی را در امور مهمّی همچون وحی که به ملکوت و عالم ماوراء الطبیعه مرتبط میگردد، از این اتّهام مبرّا سازیم؟! «فأین تذهبون؟!»
روایات فراوانی در متون اهلسنت در موضوع اهانت به ساحت مقدس رسول اکرم وارد شده. حال اگر شما بگویید: پیامبر اکرم بارها در حق امیرمؤمنان فرموده است: «علیّ منّی و أنا من علیّ؛ علی از من و من از علی هستم.» شاید کسانی بگویند مگر خود پیامبر چه بوده که علی را به پیامبر تشبیه میکنید؟ ابوبکر و عمر را ببینید که چه شخصیت والایی داشتهاند.
پیامبر (صلی الله علیه و آله) فرمود: خداوند برای برادرم علی فضائلی قرار داد، که کسی را یارای شمارش آن نیست. پس هر کس فضایل علی را بر زبان جاری کند، در حالی که اقرار به فضایل او داشته باشد، خداوند گناهان گذشته و آیندهاش را میآمرزد و خداوند ایمان بندهای را قبول نمیکند، مگر به ولایت و محبت علی بن ابیطالب و دشمنی با دشمنانش.
احادیث جعلی و دروغین در شکستن و تنزّل شخصیت پیامبر بزرگ اسلام کم نیستند و متأسفانه این دسته از روایات نزد اهلسنت از جایگاه بسیار ویژهای برخودار است؛ چرا که در این روایات علاوه بر پایین آوردن مقام حضرت رسول اکرم در صدد شخصیتسازی و بالا بردن مقام عمر بن خطّاب نیز میباشد. بخشی از این روایات را «موافقات عمر» مینامند.