اعتقادات
علیمحمد باب، در دلیل بر حقانیت خود میگوید: چون چشم و گوش و بینی و دهان با خودِ چهره، پنج میشود و باب نیز طبق حساب اَبجد، پنج است و هاء که حرف اول کلمهی هویت و به عدد اَبجد پنج است، پس من مهدی یا باب آنم. عجیب است بهائیان، از یکسو دلیلیت معجزه را منکر میشوند و از سویی دیگر، چنین دلایل سبکی در حقانیت پیشوایانشان ارائه میدهند!
یکی از نشانههای حجتهای الهی، پاسخ به درخواست معجزهی مردم، برای اثبات حقانیتشان میباشد. اما از آن جهت که پیشوایان دروغین بهائیت از وجود چنین توانی تُهی بودند، بهائیان به انکار اصل دلیل معجزه و همچنین معجزات پیامبر اسلام، روی آوردهاند. این در حالیست که معجزات بسیاری برای پیامبر اسلام نظیر شقالقمر و ردّ الشمس، ذکر شده است.
بهائیان معتقدند علم پیشوایان الهی، از جانب خدا است. اما بر خلاف این ادعا، پیشوا و مبشر بهائیت، جناب علیمحمد شیرازی، مرتکب اشتباهات فاحش علمی شده است. البته وی به جای اعتراف به اشتباهات خود، به توجیه آنها روی آوده است. به عنوان نمونه در توجیه غلط گوییهای خود، مدعی آزاد شدن علم صرف و نحو شده است!
شبکههای مجازی بهائیت با معرفی تواضع به عنوان اصلی پسندیده، پیشوایان بهائی را به عنوان نمونهای در این زمینه معرفی نمودند. این در حالیست که پیامبرخواندهی این فرقه با مشروط کردن قبولی اعمال بهائیان به رضایت خود، قرار دادن محل سکونتش به عنوان حج بهائیان و قبله قرار دادن محل دفن خویش؛ نمونهی کاملی از تکبّر به شمار میآید.
از جمله وقایعی که در زمان ظهور حضرت مهدی (عجّل الله تعالی فرجه الشریف) به دست ایشان رقم میخورد، حاکمیت و جهانی نمودن دین اسلام است. این در حالیست که جناب علیمحمد شیرازی (مدعی دروغین مهدویت بهائیان)، نه تنها تلاشی در جهت احیاء و جهانی نمودن دین اسلام از خود بروز نداد، بلکه در مدت کمتر از شش سال، ادعای نسخ اسلام را نیز مطرح کرد!
بهائیان شخصیتی به نام علیمحمد شیرازی ملقب به باب را مهدی موعود و امام دوازدهم شیعیان معرفی میکنند. این در حالیست که با بررسی دقیق روایات اسلامی، هیچکدام از ویژگیهای مهدی موعود و وقایعی که به دست ایشان رقم میخورد را در علیمحمد شیرازی نمیتوان یافت. وقایعی نظیر: جهانی کردن دین اسلام، توسعهی عدالت و حاکمیت اخلاق و عقل.
بهائیان با استناد به آیهی 35 سورهی اعراف که بر نزول پیامبران اشاره دارد، به اثبات حقانیت پیشوایان خود میپردازند. در پاسخ میگوییم: 1. این آیه حکایت از اصل تشریع، پس از خلقت حضرت آدم (ع) دارد. 2. هدف اصلی آیه، بیان ملازمه میان شرط و جزا است و دلالتی بر وقوع شرط در آینده ندارند. 3. فعل مضارع به خودی خود دلالت بر آینده ندارد.
مبلغان بهائی مدعی شدند: «بهاءالله ذکری را به زندانیان در سیاهچال آموخته بودند که یک دسته میگفتند، قل الله یَکفی مِن کُلِّ شَیء و دستهی دیگر جواب میدادند، و علی الله فلیتوکّل المتوکّلون». اما همانگونه که میدانیم، این ذکر نیز همچون سایر ادعیه و تعالیم بهائیت، کپیبرداری پیشوایان بهائی، از سایر ادیان و مکاتب فکری و ثبت آن به نام خود بوده است.
مهمترین دلیل بهائیان بر رَد خاتمیت، لزوم عقلی تجدید شریعت به مقتضای زمان است. در پاسخ میگوییم: 1. تغییر دائمی ماده، دلیلی بر لزوم تغییر قوانین نیست. 2. لازمهی نیازمندیهای بشر، تغییر اصول اساسی زندگی او نیست. 3. اسلام برای سلسله مقررات مربوط به شرایط خاص زمانی و مکانی، اصولی کلی مشخص کرده که جزئیات به وسیلهی آن تعیین میشود.
مبلّغان بهائی با اشاره به روایتی از پیامبر اکرم (صلّیاللهعلیهوآله) که در آن، نحوهی برخورد مسلمانان با بدعتگزاران مشخص شده بود، مدعی شدند: پشتوانهی تهمتهای وارده به بهائیت اینگونه احادیث هستند. اما در حقیقت واژهی «باهتوهم» از ماده «بهت» به معنی مبهوت ساختن است. یعنی به قدری با آنان بحث کنید که آنان را متحیّر و مبهوت سازید.
بهائیان با استدلال به روایتی، مدعیاند مقصود از بای در حروف «ابجد»، پیامبرخواندهی آنان (بهاءالله) است. این ادعا در حالی مطرح میشود که آنان به جای ارائهی دلیل، تنها به سوءاستفاده از این تشابه لقب بسنده کردهاند. بعلاوه آنکه لقب بهاء که پیامبرخواندهی بهائیان بر روی خود نهاد، تنها با هدف ابراز خوشخدمتیاش به امپراطوری روس بوده است.
کانالهای تبلیغی بهائیت، با نقل سخنی از عباس افندی، به زشتی ریا پرداخته و دوری از ریا را شرط قبولی اعمال برشمردند. این در حالیست که پیشتر آموزههای اسلامی به زشتی این عمل ناپسند تصریح داشتهاند. حال سؤال اینست که بهائیت چگونه تعالیم خود را بدیع معرفی میکند در حالی که تمام آنها را از سایر ادیان کپیبرداری کرده است؟!
در سخنانی از عباس افندی که از کانال تلگرامی تبلیغی بهائیت به انتشار درآمد، پرهیز از «ریا کاری» در اعمال، به عنوان اصلی مهم در این فرقه برشمرده شد. این سخنان در حالی مطرح میشود که عباس افندی تمام عمر خود را به ریاکاری و مسلمان جاز زدن خود مشغول بود. حال چگونه سخنان اسطورهی ریاکاری برای توصیه به پرهیز از ریا، منتشر میشود؟!
مبلّغان بهائی مدعیاند تأکید بر هدایت به سوی صراط مستقیم در قرآن، دلالت بر دعوتی فرا محمّدی (صلّی الله علیه و آله) دارد. اما حقیقت آنست که استمرار طلب هدایت، رسیدن به تکامل انسانیت است. بعلاوه آنکه مفسران اسلامی هیچکدام صراط مستقیم را به دعوتی فرا محمّدی (صلّی الله علیه و آله) تفسیر ننموده و این صرفاً یک ادعای بیدلیل است.