اعتقادات
کتاب آسمانی قرآن، ویژگیهایی را برای کفر افراد ذکر کرده است. از جملهی این ویژگیها میتوان به: انکار اصول دین، انکار توحید و یگانگی خدا و ترک فرائض دینی اشاره کرد. با مقایسهی این ویژگیها با اعتقادات و عملکرد بهائیت، درمییابیم که بهائیان با توجه به نوع اعتقاد و باورهایشان، از دید قرآن، کافر به حساب میآیند.
پیشوایان بهائی با انکار وجود «جنّ» در منابع خود، اعتقاد به وجود آن را توهم محض میدانند. این ادعا در حالی مطرح میشود که کتاب آسمانی قرآن برای جن، ماهیت خارجی متصور شده است. بعلاوه آنکه پیشوایان بهائی، با چه حقّی اقدام به تأویل متون الهی میکنند حال آنکه خود از آن نهی کرده و پیروانشان را از این کار بر حذر داشتهاند؟
یکی از نکات عجیب رفتاری بهائیت، به کارگیری واژهی «ربّ أعلی» برای نامگذاری علیمحمد شیرازی است. با توجه به آنکه بدون شک، چنین واژهای مختص ذات اقدس الهی است، بهائیان با چه توجیهی برای نامگذاری پیشوایشان از آن استفاده میکنند؟! حال بهائیان از یکسو به صورت عملی اظهار به کفر خود میکنند و از سویی دیگر خود را یکتاپرست مینامند!
فرقهی بهائیت سرشار از تضادهای گفتاری و رفتاری (در اعتقادات، تبلیغ، سیاست و ...) بوده که همگی، حکایت از ساختگی بودن این مسلک دارد. بهائیان نیز در برابر این تضادها، راهی جز سکوت و پذیرش ندارند. چرا که اگر بخواهند در برابر این تضادها لب به سخن بگشایند، با مجازات طرد روبهرو شده و تا آخر عمر از دیدار عزیزانشان محروم خواهند ماند.
سرکردهی بهائیان مدعی مقام علم الهی برای خود است. وی در این راستا اظهار میدارد که هر زمان بخواهم، به صورت ماوراءالطبیعه بر نظرات حکیمان و دانشمندان اطلاع مییابم. این ادعا در حالیست که حسینعلی نوری صراحتاً نسبت به محتوای کتابهای کریمخان کرمانی اعتراف به جهالت خود نموده و حتی برای فهم آنان، به دو مرتبه مطالعه نیاز دارد!
بهائیان مدعیاند متون اسلامی، به ظهور سرکردهی بهائیان وعده داده است. از اینرو به عنوان مثال، آیهی 69 سورهی زمر را اشاره به ظهور حسینعلی نوری میدانند. استدلال به این آیه در حالیست که آیه صراحتاً به موضوع قیامت اشاره داشته و مفسران اسلامی نور الهی را به عدل الهی و یا برملا شدن حقایق اشیاء تفسیر نمودهاند.
حسینعلی نوری که در موارد متعددی اشتباهات زیادی در کتابهایش، مشخص شده در مورد تاریخ هم در کتابهایش، جملات غریب و منحصر به فرد آورده است. او در جمله ای فیثاغورث و حضرت سلیمان را در یک زمان میداند در حالیکه تمامی مورخین حداقل چهارصد سال بین آنها تفاوت قائل هستند. جای تعجب دارد که این سخنان هم الهی معرفی میشود.
سخنانی که حسینعلی نوری به عنوان آیات الهی برای مردم میفرستاد، متفاوت از یکدیگر بود و این باعث اعتراض مردم میشد. به همین دلیل او دست به اصلاح و تکمیل آنها میزد تا مورد اعتراض قرار نگیرد و به این موضوع در کتاب اقدس اعتراف هم کرده است که این مطلب گویای سستی ادعای اوست. چگونه این کتاب میتواند الهی باشد؟
علیمحمد شیرازی شخصیست که در سال 1260 هـ.ق، انحراف خود را با طرح ادعای بابیت خویش، آغاز نمود. وی رفته رفته خود را مهدی موعود نامید. اما آنچه وی را بر آن داشت تا پا را از این هم فراتر نهاده و ادعای نبوّت و نسخ آیین اسلام را بنماید، واقعهای بود که طرفدارانش در بدشت، به نام وی رقم زدند.
یکی از اصول بنیادین ادیان الهی، اعتقاد و التزام به توحید و یگانگی خدای تعالی میباشد. از اینرو قرآن کریم، دعوت به توحید را محور تبلیغی تمامی پیامبران معرفی میکند. این در حالیست که پیامبرخواندهی بهائیان خود را خدای جهانیان معرفی کرده و عباس افندی به عنوان مبیّن به اصطلاح آیات او، بر این اصل کفرآمیز تأکید و آن را تبیین میکند!
بابیه ادعای نسخ دین اسلام را دارد و تنها معجزهی خود را کتاب بیان میداند و در مورد آن تحدی هم میکند در حالیکه این کتاب مملو از غلطهای ادبی و علمی است و در توجیه اشتباهات خود میگوید ما باید قواعد را با کتاب، تطبیق دهیم نه کتاب را با قواعد. در حالیکه اگر اینگونه باشد چطور فصاحتِ این کتاب را باید بعنوان معجزه درک کرد وفهمید؟
عدم ثبات در مواضع بهائیان موج میزند به گونهای که حسینعلی نوری که دم از جانسپاری و اطاعتِ صبح ازل میزند، مدتی بعد، بدترین توهینها را به او روا میدارد. چگونه میتوان تا به این حد تغییر موضع داشت؟ از چنین فرقهای چگونه میتوان انتظار داشت که به سایر ادیان و سایر افراد، احترام بگذارند؟
سرکردگان بهائی، سعی بر آن دارند تا با تأویل و تحریف آیات قرآنی، معاد و رستاخیز موعود اسلام را تحریف نمایند. اما اعتقاد به معاد جسمانی در اسلام و قرار گرفتن آن به عنوان اصلی اعتقادی در میان مسلمانان، بر گرفته از آیات محکم و بیشمار قرآنی است. آیاتی که معاد جسمانی را به عنوان نماد قدرت خداوند معرفی و منکرین آن را کافر خطاب میکند.
پیامبرخواندهی بهائیان مدعی میشود که اگر فلز مس، به مدت 70 سال از خشکی در امان باشد، به طلا تبدیل میشود! مبلّغان بهائی در توجیه این افتضاح ضد علمی پیشوای خود، آیات قرآن را مملو از مسائل غیرعلمی معرفی میکنند. این در حالیست که بر خلاف بافتههای پیشوایان بهائی، با گذشت هرچه بیشتر زمان، ابعاد علمی قرآن بر همگان آشکار میگردد.