بررسی تحدی کتاب بیان

  • 1396/01/28 - 08:26

بابیه ادعای نسخ دین اسلام را دارد و تنها معجزه‌ی خود را کتاب بیان می‌داند و در مورد آن تحدی هم می‌کند در حالی‌که این کتاب مملو از غلطهای ادبی و علمی است و در توجیه اشتباهات خود می‌گوید ما باید قواعد را با کتاب، تطبیق دهیم نه کتاب را با قواعد. در حالی‌که اگر این‌گونه باشد چطور فصاحتِ این کتاب را باید بعنوان معجزه درک کرد وفهمید؟

پایگاه جامع فرق، ادیان و مذاهب_  بابیه فرقه‌ای است که خود را صاحب شریعت جدیدی می‌داند و معتقد است که احکام اسلام نسخ شده است و دوران پیامبر اسلام (صلی الله علیه و آله و سلم) و قرآن تمام شده است و از این پس، علی‌محمد باب، به عنوان حجت و کتابِ بیان، کتاب آسمانی آنهاست.[1]
علی محمد باب، که رهبر بابیان است، کتاب بیان را معجزه‌ی خود می‌داند و در مورد آن تحدی می‌کند[2]. در حالی‌که این کتاب، بسیار معمولی به نظر می‌رسد و حتی پر از غلط‌های ادبی و علمی است.[3] و ادعای فصاحت و بلاغت و همانند نداشتن در مورد آن عجیب است. عجیب‌تر اینکه، خودِ علی‌محمدباب از اشتباهات آثارش با‌خبر شده و در کتاب بیان فارسی این‌گونه دفاع می‌کند: «اگر نکته‌گیری در اِعراب و قرائت یا قواعد عربیه شود، مردود است زیرا که این قواعد از آیات برداشت می‌شود، نه آیات بر آنها جاری شود و شبهه نیست که صاحب این آیات، نفی این قواعد و علم را ازخود نموده بلکه هیچ حجتی نزد اولوالألباب از عدم علم به آنها و اظهار این نوع آیات و کلمات اعظم‌تر(!)[4] نیست.»[5] در اصل علی محمد باب با این حرف می‌خواهد بگوید که قواعد را باید با آیات تطبیق داد نه اینکه آیات را با قواعد سنجید.
در اینجا باید پرسید که شما که در مورد کتابِ بیان تحدی کردید و از طرفی می‌گویید ما باید خودمان را با آیاتِ شما هماهنگ کنیم، پس چگونه فصاحت این کتاب از طرف ما قابل درک باشد که بتوانیم مثل آن را بیاوریم؟ و اصلا با این وصف، تحدی معنایی ندارد.
دوم اینکه چرا نباید سخنان شما را با قواعد تطبیق کرد؟ مگر نه اینکه هر پیامبری به زبان قومِ خود سخن گفته است تا مردم بتوانند متوجه شوند؟ پس چرا تا این حد اشتباهاتِ ادبی در این کتاب وجود دارد تا آنجا که بعضی اشتباهات، انسان را به خنده می‌آورد.
از این گذشته چرا قرآن کریم که به زبان فصیح عربی نازل شده، این قواعد را رعایت کرده است؟ و حال آن‌که به قول شما این دو کتاب از یک مصدر صادر شده است؟ به نظر می‌رسد نه اینکه این کتاب الهی نبوده، بلکه به مراتب پایین‌تر کتاب‌هایی است که توسط یک انسان نوشته شده است و باعث تعجب است که چرا عده‌ای به این ادعاها گوش سپرده‌اند و قبول کرده‌اند.

پی‌نوشت:

[1]. «و در هر زمان، خداوند کتاب و حجتی برای خلق مقدر فرموده و می‌فرماید و در سنه‌ی1270 از بعثت محمد‌رسول‌الله کتاب را بیان و حجت را ذات حروف سبع (علی‌محمدباب هفت حرف دارد) قرار داد و ابواب دین را عدد نوزده قرار داده...»: علی‌محمدباب، بیان عربی، نسخه‌ی الکترونیکی، ص 3.
[2]. «ان لا تستدلن الا بالایات فانها لتکفینکم عن شئون الاخری لتعجز عنها کل العالمون...؛ جز به آیات، استدلال نکنید که این آیات شما را از امور دیگر کفایت می‌کند و همه‌ی جهانیان در برابر آنها ناتوانند.»: علی‌محمدباب، لوح هیکل الدین، نسخه‌ی ‌الکترونیکی، ص 23.
[3]. ر.ک: حامد نیازی، گذرگاه تاریکی، اصفهان، 1393، حوزه علمیه، مرکز مدیریت، ص 157 تا 182.
[4]. کلمه‌ی «اعظم‌تر» اشتباه است چون «اعظم» افعل تفضیل است و پسوندِ «تر» بر سر آن در نمی‌آید.
[5]. علی‌محمدباب، بیان فارسی، نسخه‌ی الکترونیکی، اواخر باب اول از واحدثانی، ص 36.

تولیدی

افزودن نظر جدید

CAPTCHA
لطفا به این سوال امنیتی پاسخ دهید.
Fill in the blank.