از غیرعلمی خواندن قرآن تا توجیه جهل حسینعلی‌بهاء !

  • 1396/01/24 - 07:06

پیامبرخوانده‌ی بهائیان مدعی می‌شود که اگر فلز مس، به مدت 70 سال از خشکی در امان باشد، به طلا تبدیل می‌شود! مبلّغان بهائی در توجیه این افتضاح ضد علمی پیشوای خود، آیات قرآن را مملو از مسائل غیرعلمی معرفی می‌کنند. این در حالیست که بر خلاف بافته‌های پیشوایان بهائی، با گذشت هرچه بیشتر زمان، ابعاد علمی قرآن بر همگان آشکار می‌گردد.

پایگاه جامع فرق، ادیان و مذاهب_ با در نظر داشتن ادعای علم الهی از جانب حسینعلی نوری پیامبرخوانده‌ی بهائیان،[1] همچنین با ملاحظه‌ی شعار لزوم مطابقت دین با علم و عقل،[2] شاهد اظهاراتی غیرعلمی و غیرعقلانی از جانب پیامبرخوانده‌ی بهائیان هستیم. اظهاراتی از سوی به اصطلاح پیامبر قرن بیستم (!)، مطرح شده که هیچ دانشمند و عاقلی آن را تأیید نکرده و آن را به باد تمسخر نیز می‌گیرند.
به طور مثال جناب حسینعلی نوری در کتاب ایقان خود مدعی می‌شود که اگر فلز مِس، به مدت هفتاد سال در معدن و در شرایط خاصی بماند، به طلا تبدیل خواهد شد: «در ماده‌ی نحاسی (مِس) ملاحظه فرمایید که اگر در معدن، از غلبه‌ی یبوست (متضاد رطوبت= خشکی) محفوظ بماند، در مدت هفتاد سَنه (سال) به مقام ذهبی می‌رسد (طلا می‌شود)».[3]
مبلّغان بهائی در پاسخ به این افتضاح ضد علمی پیشوای خود، ابتدا به ارائه‌ی توجیهات ضعیف و سبک (که حتی با تعالیم بهائی نیز سازگاری ندارد) پرداخته [4] و سپس مدعی شدند، موارد چنینی در دیانت اسلام و قرآن نیز موجود است. بنابراین منابع دینی را نمی‌توان با علم سنجید: «متون دينی کارکردشان هدايت اخلاقی و اجتماعی و روحانی جامعه است و نبايد به آن، به عنوان متن علمی نگریست...اگر به غير از اين معتقد باشيم، در فهم متون دینی زحمت زياد می‌افتيم... مثلاً آن‌جا که علت آفريده شدن کوه‌ها را جلوگيری از لرزيدن زمين بيان می‌نمايند... و هزاران مطلب خلاف علم و عقل ديگر که در قرآن و ديگر متون دینی وجود دارند».[5]
ملاحظه نمودیم که مبلّغان بهائی، برای توجیه جهل پیامبرخوانده‌ی خود، به برخی آیات قرآن نیز نسبت غیرعلمی داده‌اند. هرچند که در اسلام هم‌چون بهائیت، تطبیق دین با علم بشری، به عنوان یکی از اصول دین معرفی نگشته، اما این بدان معنا نیست که آیات قرآن، بر خلاف مسائل علمی و یا عقلی باشند. از این‌رو در ادامه، به شبهه‌ی مطرح شده در خصوص غیرعلمی خواندن برخی آیات قرآن، پاسخ خواهیم داد.
قرآن مجید درباره آفرینش کوه‌ها، تعبیرات مختلف و پرمعنایى در خود نهفته است. در یک جا کوه‌ها را مایه‌ی استواری در مقابل لرزش زمین معرفی [6]، در جایی دیگر کوه‌ها هم‌چون میخ برای زمین تشبیه می‌نماید.[7] آیات دیگرى نیز به همین مضمون یا نزدیک به آن، در قرآن مجید دیده می‌شود. اما نخستین چیزى که در این آیات به آن برخورد می‌کنیم، تأثیر وجود کوه‌ها در آرامش زمین است که گاه از آن، به «اوتاد» (میخ‌ها) تعبیر شده (که معمولاً، براى محکم کردن قسمت‌هاى مختلف درها و صندوق‌ها و کشتى‌ها و مانند آن، یا براى نگهداشتن چادرها در برابر وزش بادها، مورد استفاده قرار می‌گیرد) و گاه تعبیر آن «اَنْ تَمیدَ بِکُم» که از ماده مَیدَان (به معناى لرزش و اضطراب) گرفته شده، یعنى کوه‌ها مانع اضطراب و لرزش زمین هستند. جالب است بدانیم که این مطلبى است که در عصر نزول قرآن، هیچ‌کس از آن آگاهى نداشته، اما امروزه به خوبى مى‌دانیم که نقش کوه‌ها از این نظر چیست. زیرا:
اولاً: کوه‌ها در حقیقت حکم یک زِره فولادین را دارند که دور تا دور زمین را احاطه کرده و با توجه به ارتباط و پیوندى که در اعماق زمین به هم دارند، یک شبکه‌ی نیرومند سرتاسرى را تشکیل می‌دهند و اگر چنین نبود، و سطح زمین را خاک‌هاى نرم می‌پوشاند، به آسانى تحت تأثیر جاذبه نیرومند ماه قرار مى‌گرفت و جزر و مَد در خشکى‌ها، همانند جزر و مَد در دریاها، همه چیز را به لرزه در مى‌آورد و اضطراب و حرکت و لرزش در طول شبانه روز، بر سطح زمین حکم فرما بود و هر ساختمانى را ممکن بود ویران کند. ولى وجود این زِره محکم، این جزر و مَد را به حداقل مى‌رساند. هم‌اکنون نیز پوسته محکم زمین، در هر شبانه روز به مقدار سى سانتیمتر بالا و پایین مى‌آید، به خلاف دریاها که گاهى بر اثر جزر و مَد، چندین متر بالا و پایین مى‌شوند.
ثانیاً: اگر کوه‌ها نبودند، فشار درونى زمین که بر اثر حرارت مرکزى فوق العاده‌ی آن، به صورت مداوم بر قشر زمین اثر مى‌گذارد، سرچشمه‌ی اضطراب مداوم زمین محسوب مى‌شد. حال فرض کنید اگر این نوسان حرکت جزر و مدى و فشار درونى، بر اثر نرم بودن پوسته زمین شدت مى یافت، آیا هرگز آرامشى که امروز احساس مى‌کنیم وجود داشت؟
ثالثاً: امروزه ثابت شده که کوه‌ها با پنجه‌هاى نیرومند خود، هواى اطراف زمین را با خود مى‌چرخانند. حال فرض کنیم اگر کره‌ی زمین با همین سرعتى که دارد (هر دقیقه تقریباً سى کیلومتر به دور خود گردش مى‌کند) حرکت مى‌کرد و بر اثر نبودن کوه‌ها هواى اطراف آن چنین گردشى نداشت، از برخورد شدید مولکول‌هاى هوا با سطح زمین، دائماً طوفان‌ها و گرد و غبارهاى شدیدى برمى‌خاست و از این گذشته چنان حرارتى تولید مى‌شد که همه چیز را مى‌سوزاند (به همین دلیل است که اگر هواپیماهاى سریع السیر در طبقات پایین هوا پرواز کنند، چنان بال‌هاى آن‌ها داغ مى‌شود که ممکن است خطرات مهمى ایجاد کند. لذا مجبورند اوج بگیرند و در طبقات بالا، که هوا بسیار رقیق است حرکت نمایند، تا تماس با هوا که منشأ ایجاد حرارت است، کمتر شود).[8]
ملاحظه نمودیم، کتاب جاودان قرآن، با بیانی ساده و همه فهم، مطالب مهم علمی را به مخاطب خود می‌فهماند. مطالبی که در طول تاریخ، با پیشرفت علم بشر، زوایای پنهان علمی بیشتری از آنان درک می‌شود. اما این مطلب دقیقاً، بر خلاف بافته‌های پیشوایان بهائی است، که هرچه زمان بیشتر می‌گذرد، غیرعلمی و غیر عقلانی بودنشان آشکار می‌گردد. این‌ها همه در حالیست که بهائیت، یکی از اصول فرقه‌ی خود را، تطبیق دین با علم و عقل معرفی می‌کند. آری؛ در حالی که برخی بی‌سوادان بهائی، قرآن را غیرعلمی و جاهلانه می‌خوانند؛ در غرب، پروفسورها مسلمان می‌شوند!

پی‌نوشت:

[1]. ر.ک: حسینعلی نوری، لوح سلطان مبارک سلطان ایران، هندوستان، دهلی‌نو: محفل ملّی روحانی بهائیان هندوستان، 132 بدیع، ص 8-7.
[2]. عبدالبهاء در این خصوص می‌گوید: «دین باید مطابق علم باشد، زیرا خدا به انسان عقل داده تا حقایق اشیاء را تحقیق نماید. اگر مسائل دینیه مخالف عقل و علم باشد، وهم است؛ زیرا مقابل علم جهل است و اگر بگوییم دین ضد عقل است، مقصود این است که دین جهل است... اگر مسئله‌ای مخالف عقل باشد ممکن نیست از برای انسان اطمینان حاصل گردد و همیشه متزلزل است»: عباس افندی، خطابات، مصر: به همّت فرج‌‍الله زکی الکردی، 1921 م، ج 2، ص 147.
[3]. حسینعلی نوری، ایقان، هوفمایم آلمان: لجنه‌ی ملّی نشر آثار بهائی به زبان فارسی و عربی، 1988 م، ص 104.
[4]. جهت مطالعه‌ی بیشتر، بنگرید به مقاله‌ی: پاسخ به توجیه جهالت حسینعلی‌بهاء
[5]. به نقل یکی از کانال‌های تلگرامی وابسته به تشکیلات بهائیت.
[6]. «وَأَلْقَى فِى الاَْرْضِ رَوَاسِىَ أَنْ تَمِیدَ بِکُمْ... [نحل/15]؛ و در زمین، کوه‌های ثابت و محکمی افکند تا لرزش آن را نسبت به شما بگیرد».
[7]. «أَ لَمْ نَجْعَلِ الْأَرْضَ مِهاداً_ وَ الْجِبالَ أَوْتاداً [نبأ/7-6]؛ آیا زمین را محل آرامش (شما) قرار ندادیم؟!_ و کوه ها را میخ‌های زمین؟!».
​[8]. جهت مطالعه‌ی بیشتر، رجوع کنید به پایگاه اطلاع‌رسانی حضرت آیت‌الله مکارم شیرازی، کلیک کنید...(link is external)

تولیدی

افزودن نظر جدید

CAPTCHA
لطفا به این سوال امنیتی پاسخ دهید.
Fill in the blank.