علیمحمد باب
سید علیمحمد باب(مؤسس فرقه بابیت)، از ابتدای زندگی تا انتهای آن تحت تأثیر آموزههای تصوف بوده؛ برای اثبات این مطلب میتوان سیری در زمان کودکی و جوانی او و آموزههای او داشت، تا این امر اثبات شود.
پیدایش عواملی نظیر شکست مقابل استعمارگران، وضعیت اسفبار اقتصادی- اجتماعی و باورهای مسلک شیخی؛ تصور ظهور نزدیک را در توده مردم تقویت کرد. در این میان علیمحمد شیرازی که با ادعای بابیت و مهدویت انحراف خود را شروع، با ادعای پیامبری و خدایی کارش را ادامه داد و پس از دو مرتبه توبه، جهت خواباندن فتنههای صورت گرفته به نام او، اعدام شد.
اولین پیشوای بابیت که بهائیت آن را مبشر خود میداند، پیروانش را ترغیب به جنگ و خونریزی کرده و وعدهی فتح شرق و غرب را به آنها داده بود. اما هر عاملی که برای نسخ این حکم از سوی پیشوای بهائیت در نظر بگیریم، خلف وعده و پیشگویی غلط جناب علیمحمد باب و غیر الهی بودن مسلک او را، به عنوان زیربنای اعتقادی بهائیت، زیر سؤال خواهد برد.
پیامبرخواندهی بهائی کتاب بیان علیمحمد شیرازی را اثری بلندمرتبه و بینظیر دانسته است. اما جالب است بدانیم که این اثر به اصطلاح الهی و بینظیر جناب باب، حاوی جملات لغو و بیهودهای میباشد. از اینرو علیمحمد شیرازی در یکی از بندهای این کتاب که حدوداً در سنّ 29 سالگی نوشته، به معلّمش دستور داده تا وقتی پنج سالش تمام نشده او را كتک نزند!
هرچند طبق باور بهائیان، علیمحمد شیرازی مدعی دینآوری و ناسخ دین اسلام به شمار میرود، اما با بررسی تاریخ این فرقه درمییابیم که محمدعلی بارفروشی، پشت پردهی نوشتهجات به اصطلاح وحیانی او قرار داشته است. اما چگونه میتوان پذیرفت که پیامبری اولوالعزم و ناسخ دین اسلام (در نظر بهائیان)، شبه آیات خود را از دیگری دریافت میکرده است؟!
علیمحمد شیرازی به عنوان پیشوای فرقهی بابیت و بهائیت، بر خلاف تصریح آیات و روایات اسلامی، به تحریف ماهیت عالم برزخ پرداخته و آن را حد فاصل ظهور پیامبران دانسته است. این در حالیست که عالم برزخ در متون اسلامی، ماهیتی روشن و غیرقابل تأویل داشته و علیمحمد شیرازی با چنین ادعایی، عملاً غیرالهی بودن ریشهی خود را به نمایش گذارده است.
علیمحمد شیرازی کتاب خود را که قرار بود در حدود 15 الی 20 قرن میزان بماند؛ در ابتدا وعده داد که آن را در 19 واحد که هر واحد 19 باب داشته باشد و کلاً مشتمل بر 361 باب شود، بنگارد؛ اما بر خلاف وعدهی خود این کتاب را ناقص گذارد. اما به راستی چگونه پیامبری که معجزهی خود را تندنویسی میداند، از تکمیل کتاب آسمانی خود باز میماند؟!
علیمحمد باب، قیامت موعود ادیان الهی را حد فاصل بعثت پیامبری جدید تا عروج او دانسته که با ظهور پیامبران بعدی تکرار خواهد شد. اما اگر این دیدگاه را بپذیریم، لازم میآید انسانهایی که حد فاصل دو پیامبر میزیستهاند، قیامت برای آنان محقق نشود؛ حال آنکه بنا به گفتهی باب: هر شیء که اطلاق شیئیت بر او شود، در یوم قیامت مبعوث میگردد.
مبلّغین بهائی در راستای توجیه قائمیت علیمحمد شیرازی، با استناد به گفتار جعفرکذّاب، به انکار وجود مبارک حضرت حجّت بن الحسن العسکری (علیه السلام) میپردازند. این ادعا در حالیست که با صرفنظر از عدم اعتبار قول جعفرکذّاب در میان مسلمانان، علیمحمد شیرازی نیز به وجود حضرت حجت بن الحسن العسکری (علیه السلام) اعتراف کرده است.
مبلّغان بهائی با طرح شبهات تجلّیگری و ادعای اتحاد مظاهر الهی، درصدد توجیه تناقضگوییها و ادعای قائمیت علیمحمد شیرازی هستند. این در حالیست که روایات در رابطهی موعود آخرالزمان به صراحت سخن گفته و تمام جزئیات و خصوصیات ایشان را مشخص نمودهاند. بعلاوه، وحدت مظاهر الهی در هدف، به معنی یگانگی ایشان در خارج نیست.
یکی از مبلّغان سرشناس بهائی به نام اشراق خاوری، حکم غیرعقلانی جناب باب مبنی بر سوزاندن تمامی کتابها را منکر شده است. این در حالیست که این حکم صراحتاً در کتاب بیان مورد تأکید قرار گرفته است؛ تا جایی که حتی عباس افندی نیز از احکام باب اینگونه یاد میکند «در یوم ظهور حضرت اعلی منطوق بیان، ضرب اعناق و حَرق کتُب و... بود».
نویسندگان بهائی، مدعی شدند که اعراض مسلمانان از علیمحمد شیرازی، ایرادی به حقانیت او وارد نمیسازند. اما این مطلب موجب اثبات دین بودن بابیت و بهائیت نمیگردد! چرا که مدعیان پیامبری بسیاری پس از پیامبر اسلام آمده که اکثر مسلمانان، آنان را تکذیب کردهاند. با این حال چه فرقی میان علیمحمد شیرازی و سایر مدعیان دروغین وجود دارد؟!
نویسندگان بهائی مدعیاند که انزال دو روزهی کتاب بیان، خود نشانی بر برتری این کتاب بر قرآن است. این در حالیست که ادعای انزال بیان در مدت دو روز، صرفاً ادعایی بیدلیل است. بعلاوه، کتاب آسمانی قرآن، نزول دفعی و یکجا در شب قدر نیز داشته است. همچنین علیمحمد شیرازی موفق به تکمیل کتاب ناقص به ظاهر الهی خود نشد!
مبلّغان بهائی در کانال تبلیغی خود ذیل مقالهای مدعی شدند نواب اربعهی امام زمان (عجّل الله تعالی فرجه) کاذبند و اساساً پنهان شدن امام زمان از دید بشر، غیرمعقول است. اما به راستی بهائیان با چه رویی نواب اربعه را کاذب خوانده و امکان غیبت امام زمان را منکر میشود، در حالی که پیشوای بابیت، اظهاراتی بر خلاف ادعای آنان بیان کرده است.