توسل به پیامبر
محمد عثمان قلندرزهی، امام جمعه مسجد الخلیل اهلسنت خاش در بیان تفسیر خود، از آیات سوره صافات و درخواست حضرت ایوب (ع) و حضرت زکریا (ع) از خداوند، شرک بودن توسل به غیرخداوند را نتیجه میگیرد؛ این استدلال انحصار سیره انبیاء را ثابت نمیکند؛ روایات بسیاری در کتب اهلسنت، توسل حضرت آدم (ع) به اهلبیت (ع) را در شأن نزول آیات سوره بقره، ذکر کردهاند.
ادله متعددی همچون آیه 64 سوره نساء، بر مشروعیت طلب استغفار و شفاعت از اولیاء الهی دلالت میکند؛ از همینرو مسلمان از صدر اسلام تاکنون، از اشخاص صالح، میخواستند که برایشان نزد خداوند متعال، شفاعت و استغفار کنند. بنابراین ادعای برخی از وهابیون معاصر مبنی بر عدم منفعت استغفار صالحین در حق دیگران، ادعایی باطل است.
توسل به پیامبر، از اموری است که از صدر اسلام تاکنون بین مسلمانان بوده، تا قبل از قرن هفتم و ظهور ابن تیمیه، کسی منکر آن نبود، ولی وی با اندیشه افراطی خود مانع آن شد و وهابیها با تاثیرپذیری از فکر غلط وی، توسل را منافی با توحید دانستند، تا جاییکه معتقدند ایمان مسلمان با توسل از بین میرود، حتی بدتر از ابولهب و ابوجهل میشود.
بعد از رحلت پیامبر اکرم (صلی الله علیه و آله) قحطی شد صحابه خدمت عایشه آمدند و راهکاری از ایشان خواستند. عایشه گفت کنار قبر پیغمبر (ص) یک دریچهای باز کنید و خداوند را به احترام نبی مکرم قسم دهید تا باران نازل شود. صحابه همین کار را کردند و باران فراوانی نازل شد. این داستان به «حدیث قبه» یا «کواه» معروف است.
یکی از اقسام توسل، توسل به جاه و مقام پیامبر اکرم (صلیاللهعلیهوآله) است. این بخش از توسل از سوی وهابیت انکار شده است. این در حالی است که اهلسنت آن را پذیرفته و بر آن تاکید میکنند. به عنوان مثال باید مکتب دیوبند را که جریانی فعال در میان اهلسنت است، نام برد.
مسلمانان در طول تاریخ، به زیارت قبور انبیا، صالحان و علما رفته و با بوسیدن، دستکشیدن و گذاشتن صورت بر روی قبور، انبیا، صالحان و علمای خود احترام گذاشته و به آنها تبرک جستهاند اما ابنتیمیه و اتباع وی این اعمال را حرام دانسته و مسلمانان را به شرک و کفر متهم میکنند و آنان را «قبورین» و «عبادت کنندگان قبرها» مینامند.
ابنتیمیه بوسیدن و دست کشیدن بر روی قبر پیامبر اکرم (صلی الله علیه و آله و سلم) و قبور سایر انبیا (علیهم السّلام)، صالحین، صحابه و اهلبیت (علیهم السّلام) را جایز ندانسته و این مطلب را به تمامی علما نسبت میدهد. این در حالی است احمد بن حنبل پیشوای فکری وهابیان، تار مویی از پیامبر اکرم را به همراه داشت و به آن تبرک میجست.
وهابیان میگویند: سلف صالح هیچگاه به انبیا و اولیا متوسل نشدهاند، در حالیکه قرطبی در تفسیر خود از اميرمؤمنان نقل كرده كه سه روز پس از دفن رسول خدا، عربی بيابان نشين آمد و خود را روی قبر آن حضرت افكند و میگفت: من بر خود ستم كردهام و آمدهام تا تو برايم طلب آمرزش كنی. پس در این هنگام از قبر صدايی برخاست كه تو بخشيده شدی.
محمد بن عبدالوهاب با تاکید بر حرمت توسل به پیامبر اکرم (صلیاللهعلیهوآله) و کافر دانستن متوسلین به آن حضرت، در تمامی خطبههای نماز جمعه خود، همواره این جمله را تکرار میکرد: «من توسّل بالنّبی فقد کفر»
مبحث توسل به عنوان اصلی مسلم از سوی عالمان جهان اسلام مطرح است. اما وهابیت در برخی از مصادیق این مساله مخالفت کرده که با سیلی از اعتراضات از سوی عالمان مسلک دیوبند قرار گرفته است. به عنوان مثال توسل به ذات پیامبر (صلیاللهعلیهوآله) جایز است و وهابیت این قسم از توسل را نمیپذیرد.
توسّل یکی از آموزههای دینی و اعتقادی شیعیان، همچنین اکثریت مسلمانان جهان اسلام است، که به معنای واسطه قرار دادن کسی یا چیزی نزد خداوند، برای تقرب به او و برآورده شدن حاجت است. توسل با شفاعت معنا و پیوند نزدیکی دارد. به اعتقاد شیعیان، اهمیت توسل برخاسته از قرآن و روایات بسیاری است.
اهل سنت افراطی بر این باورند که توسل و ... بدعت و شرک است و شیعیان را به خاطر اینگونه اعمال مشرک و بدعتگذار در دین میدانند.اما شیعیان معنایی غیر از برداشت اهل سنت افراطی را به آن دارند چرا که معتقدند که با توسل به پیامبر و انسانهای صالح میتوان ایشان را واسطه بین خود و خدا قرار داده و خداوند به احترام آنها حاجاتشان را برآورده میکند، خصوصاً اگر این توسل نسبت به اشرف مخلوقات، پیامبر اسلام باشد.
با اثبات مشروعیت توسل در قرآن، حال باید روایاتی مربوط به بحث توسل را بیان کنیم، چرا که باید مبحث توسل کاملا مبرا از هرگونه اشکال وعیب باشد. روایات بسیاری برای مشروعیت توسل وجود دارد و یکی پس از دیگری آن را بیشتر قوی میکند. با خواندن این روایات توسل مسلمانان به پیامبر و اهل بیت، صحیح است و هیچگونه شائبه شرک در آن وجود ندارد.