احترام به آثار جا مانده از پیامبر
یکی از موضوعات و مسائل اختلافی میان مسلمانان و وهابیان، مسأله تبرک جستن به پیامبر اکرم (صلی الله علیه و آله و سلم) و صالحان و آثار به جا مانده از آنان است. مسلمانان در طول تاریخ، به زیارت قبور انبیا، صالحان و علما رفته و با بوسیدن، دستکشیدن و گذاشتن صورت بر روی قبور، انبیا، صالحان و علمای خود احترام گذاشته و به آنها تبرک جستهاند اما ابنتیمیه و اتباع وی این اعمال را حرام دانسته و مسلمانان را به شرک و کفر متهم میکنند و آنان را «قبورین» و «عبادت کنندگان قبرها» مینامند.
وهابیان اعمال و رفتار مسلمانان را به رفتار مردم دوران جاهلیت با بتهای خود، تشبیه کرده و مسلمانان را همانند مشرکین صدر اسلام میدانند. ابنتیمیه بوسیدن و دست کشیدن بر روی قبر پیامبر اکرم (صلی الله علیه و آله و سلم) و قبور سایر انبیا (علیهم السّلام)، صالحین، صحابه و اهلبیت (علیهم السّلام) را جایز ندانسته و این مطلب را به تمامی علما نسبت میدهد.[1]
این در حالی است که با مراجعه به تاریخ و مطالعه دقیق آن، مشاهده میکنیم که مسلمانان از صدر اسلام تا کنون برای آثار به جا مانده از رسول گرامی اسلام (صلی الله علیه و آله و سلم) نیز ارزش و احترام خاصی قائل بودند. مسلمانان به قبر شریف، منبر، مو، ناخن، لباس، کفش، جای پا، محل نماز و دیگر آثار به جا مانده از رسول الله (صلی الله علیه و آله و سلم)، تبرک جسته، حتی اشیائی هم که پیامبر (صلی الله علیه و آله و سلم) آنها را لمس کردهاند، نزد مسلمانان دارای احترام و جایگاه خاصی بوده و با لمس کردن این اشیاء نیز به آنها تبرک میجستند.
عبدالله بن عمر فرزند خلیفه برای آثار به جا مانده از پیامبر اکرم (صلی الله علیه و آله و سلم) ارزش و احترام خاصی قائل بود. او در تمامی مکانهایی که پیامبر اکرم (صلی الله علیه و آله و سلم) نماز خوانده بودند، نماز میخواند و حتی درختی را که پیامبر اکرم (صلی الله علیه و آله و سلم) زیر آن نشسته و از سایه آن استفاده کرده بودند، مورد احترام قرار داده و برای جلوگیری از خشک شدن آن، همواره به آن آب میداد و از قرار گرفتن پای شترش روی جای پای شتر پیامبر (صلی الله علیه و آله و سلم) خوشحال بود.[2] مالک بن انس میگوید: عبدالله بن عمر آنچنان پیگیر آثار به جا مانده از پیامبر اکرم (صلی الله علیه و آله و سلم) بود که عدهای بر عقل او بیمناک شده و از دیوانه شدن او نگران بودند.[3]
همچنین عائشه میگوید: هنگامی که پیامبر اکرم (صلی الله علیه و آله و سلم) به مدینه مهاجرت کردند و در خانه ابوایوب انصاری ساکن شدند، از ابوایوب پرسیدند: آیا در منزل تخت ندارید؟ ابوایوب عرض کرد: نه رسول الله. خبر مطالبه تخت توسط پیامبر اکرم (صلی الله علیه و آله و سلم) به اسعد بن زراره رسید. او تختی را برای پیامبر اکرم (صلی الله علیه و آله و سلم) فرستاد. پیامبر (صلی الله علیه و آله و سلم) تا زمانی که در منزل ابوایوب ساکن بود، بر روی همان تخت میخوابید و هنگامی که به خانه من آمد آن تخت را نیز به همراه خودش آورد و به من بخشید. پیامبر اکرم (صلی الله علیه و آله و سلم) تا زمان رحلت بر روی همان تخت میخوابید و پس از رحلت نیز بر روی همان تخت غسل داده شد. عائشه میگوید: مردم آن تخت را از ما میگرفتند و اموات خود را (به خاطر تبرک) روی همین تخت تشییع میکردند. ابوبکر و عمر نیز بر روی همین تخت تشییع شدند. تخت پیامبر اکرم (صلی الله علیه و آله و سلم) که جزء میراث عایشه شده بود، توسط عبدالله بن اسحاق یکی از دوستداران معاویه 4000 درهم خریداری شد.[4]
پینوشت:
[1]. «اتفق العلماء علی أنّ من زار قبر النّبیّ (صلی الله علیه و آله و سلم) أو قبر غیره من الأنبیاء و الصالحین ـ الصحابة و أهل البیت و غیرهم ـ أنّه لا یتمسح به و لا یقبله، بل لیس فی الدنیا من الجمادات ما یشرع تقبیلها إلّا الحجر الأسود.» مجموعة الفتاوی، ابنتیمیه حرّانی، مؤسسه دار الوفا، 27، ص 48.
[2]. «عن نافع: آنّ ابن عمر کان یتّبع آثار رسول الله (صلی الله علیه و آله و سلم)... .» تاریخ دمشق الکبیر، ابن عساکر، دار إحیاء التراث العربی، بیروت، ج 33، ص 81.
[3]. «عن مالک: أنّ ابن عمر کان یتّبع أمر رسول الله (صلی الله علیه و آله و سلم)... .» تاریخ دمشق الکبیر، ابن عساکر، دار إحیاء التراث العربی، بیروت، ج 33، ص 81.
[4]. «... فطلبه الناس منّا یحملون علیه موتاهم، فحمل علیه أبوبکر و عمر و الناس یطلبون برکته... لا یختلفون أنّ سریر النّبیّ (صلی الله علیه و آله و سلم) إشتری ألواحه عبدالله بن اسحاق الإسحاقی من موالی معاویة، إشتری ألواحه بأربعة آلاف درهم.» ترکة النّبیّ (صلی الله علیه و آله و سلم)، حماد بن زید بغداد، ص 104.
افزودن نظر جدید