تصوف
صوفیه در بسیاری از آموزههای خود دچار افراط وتفریط شدهاند، ازجمله ترک حلال و در دوری جستن از نعمتهای الهی تا جایی که گفتهشده سهل بن عبدالله در مدت 40 روز تنها یک مغز بادام غذایش بود ولی از طرف دیگر با گذشت زمان و نادیده گرفتن سنتهای بزرگان صوفیه توسط مریدان، پرخوری و شکمبارگی از مختصههای صوفیه به شمار آمد که سید مرتضی نیز صوفیان را شکم پرستان معرفی کرده است.
یکی از موضوعات مربوط به جهنم و جهنمیان، که در قرآن از آن، زیاد نام برده شده است، عذاب دردناک گنهکاران در آتش جهنم و خلود و عذاب همیشگی در این مکان است، که رهایی برای انسانهای شقی و گمراه که در قرآن وعدهی عذاب همیشگی برای آنان وارد شده، ممکن نیست. اما بعضی از سران صوفیه نه تنها خلود جهنمیان را انکار کرده، بلکه متنعم شدن از آتش جهنم و آرامش و خوشی را برای اهل آتش معتقد هستند.
باوجود شباهتهایی که میان عرفان و تصوف وجود دارد، گاهی در مورد امری از امور اشتباه حاصلشده و فرد در تشخیص عرفان و تصوف به خطا میافتد. باید دانست یکی از دلایلی که شباهتهای بسیاری بین عرفان و تصوف وجود دارد، ریشه دینی واحدی است که در میان عرفان و تصوف وجود دارد. چرا که هر یک از عرفان و تصوف در دامان اسلام پدید آمده است و به رشد رسیدهاند و اتفاقاً همین امر است که موجب برخی تشابهات میان این دو شده است.
در حالی صوفیه مدعیاند که سیر و سلوک آنها صحیحترین راه سلوک است که سخنان کفرآلود بزرگان آنها که از سر تکبر و غرور جاری شده، نشان از انحراف و بطلان در شیوه سیر و سلوک آنها دارد و درحالیکه سلوک آنها باید باعث کرنش و خضوع و خشوع و معرفت بیشتر آنها نسبت به خداوند متعال شود اما برعکس باعث طغیان و سرکشی آنها شده تا جایی که ادعای نبوت و الوهیت کردهاند.
ازآنجاکه در میدان نقد صوفیه کتب فراوانی وجود دارد، بر آن شدیم تا محتوای برخی از کتب نقد صوفیه را از نویسندگان و علمای متأخر معرفی کنیم تا منتقدین فرقه صوفیه بتوانند بهراحتی به این کتب مراجعه نمایند و بهمقتضای تحقیق خود از آنها بهره ببرند. از انتقادات متعدد عالمان شیعی به تصوف را میتوان در کتاب "خیراتیه" نوشته مرحوم "آقا محمدعلی کرمانشاهی" جستوجو کرد.
گاهی صوفیه در دفاع از عقاید خود جهشی روبهجلو داشته و اگر کسی قصد داشته باشد این فرقه را مورد انتقاد قرار دهد، از سوی صوفیه به موارد مختلفی متهم میشود. این حرکت رو به جلو موجب میشود که اول ذهنیتی منفی از مخالفین صوفیه در اذهان شکل گیرد، سپس بحث با ایشان شروع شود.
گفته شده است در طول حیات پیامبر(ص) هیچ فرقه انحرافی در میان مسلمانان واقع نشد و اگر هم قرار بود انحرافی در میان امت اسلامی رخ دهد، پیامبر اسلام (ص) با درایت کامل با موضوع پیش آمده برخورد میکردند. نهی از جریان صوفیه که معلول عواملی چند از جمله زهد افراطی در دین بود، از جمله اخباری بود که پیامبر (ص) قبل از رسمی شدن این جریان، خطر آن را گوش زد کرده بودند.
غسل اسلام از جمله بدعتهای صوفیان است که شبیه به غسل تعمید و غسل میتراییان است که در صوفیه نیز انجام آن را برای شخص طالب، واجب میدانند چون شخص مسلمان غیر صوفی را کافر میدانند و توجیهاتی آورده اند که خلاف این مطلب را ثابت کنند ولی این توجیهات یا اصلا ربطی ندارد یا اینکه به مانند توجیه رضا علیشاه، درباره معصب بن عمیر اثبات کننده این موضوع است که غیر صوفی مسلمان نیست.
گروهی از اهل سنت به نام صوفیه ادعای نیابت امام زمان را داشته و معتقد هستند که شخصی به نام "جنید بغدادی" به دستور امام زمان (عجل الله فرجه) عهدهدار ولایت خاصه و هدایت امت اسلامی را به دستور مستقیم امام زمان (عجل الله فرجه) را داشته و بعد از خود هم مأمور بوده که مسلسلوار جانشینانی در این خصوص تعیین نماید. غافل از آنکه ادعای ایشان بدون مدرک و سند بوده و هیچ دلیلی برای ادعای خود ذکر نکردهاند.
در حالی که آیات و روایات، هدف از آفرینش انسان را بندگی انسانها برای خداوند متعال ذکر کرده اند، بعضی از اقطاب صوفیه با مطرح کردن حدود و اختیارات اقطاب نسبت به مریدان، آنان را سرسپرده محض خود کرده و اختیاراتی الهی برای خود قائل شده و در نتیجه مریدان را هم چون عبدی در مقابل خود قرار داده و مقامی الهی برای خود قائل شدند.
اکثر سلاسل صوفیه برای تکالیف الهی و عبادت خداوند متعال حد و حدودی قائلند و آن را مختص حالت بندگی میدانند و زمانی که دیگر بشریت و قالب انسانی باقی نباشد، دیگر نیاز به تکلیف و عبادتی نیست در حالی که آیات و روایات و سیره اهلبیت(علیهم السلام) و اصحاب آنها دقیقا برخلاف این عقیده است و خداوند متعال اساس خلقت انسان را بر تکلیف و بندگی خویش معرفی کرده است.
مسلمانان هرچه دارند از قرآن است و بهترین راه برای تحصیل روحانیت قلب و صفای دل و به یاد خدا بودن، تلاوت و تدبر در آیات قرآن است. با این وجود صوفیه بهجای قرائت قرآن، به شعرخوانی روی آورده و صفای باطن خود را از جایی غیر از قرآن جستوجو میکنند. و این امر سرآغاز برخی از انحرافات ایشان محسوب میشود.
خانقاه محل عبادت صوفیه است که بهمرور زمان در مقابل مسجد بنا شد. یکی از دلایلی که خانقاه را به مسجد ضرار نسبت میدهند دستور ساخت اولین خانقاه است که به امر امیری مسیحی در رمله شام ساختهشده است. دلیل دیگر آن است که اعمالی که در خانقاه انجام میدهند بیشتر شعرخوانی و در برخی موارد رقص و انجام سماع است.
از جمله استدلالهای صوفیه در مقابل انتقادات علما این است که میگویند مخالفان ما ظاهرگرا و اهل ظاهرند ولی ما اهل باطن بوده و در باطن و عمق آیات و روایات غور میکنیم و به معانیای میرسیم که دست اهل ظاهر از آن کوتاه است و این در حالی است که برخی از بزرگان صوفیه از علم آموزی نهی میکنند و برخی دیگر بیسواد بودهاند. با این حال صوفیه علما را که عمر خود را در راه کسب علم و تقوا تلاش کردهاند را به داشتن علوم ظاهری متهم میکنند.