افراط‌ وتفریط صوفیه در خوردن و آشامیدن

  • 1395/09/14 - 12:19
صوفیه در بسیاری از آموزه‌های خود دچار افراط‌ وتفریط شده‌اند، ازجمله ترک حلال و در دوری جستن از نعمت‌های الهی تا جایی که گفته‌شده سهل بن عبدالله در مدت 40 روز تنها یک مغز بادام غذایش بود ولی از طرف دیگر با گذشت زمان و نادیده گرفتن سنت‌های بزرگان صوفیه توسط مریدان، پرخوری و شکم‌بارگی از مختصه‌های صوفیه به شمار آمد که سید مرتضی نیز صوفیان را شکم پرستان معرفی کرده است.

پایگاه جامع فرق، ادیان و مذاهب_ اعتدال و میانه‌روی در زندگی انسان باعث آرامش و آسایش اشخاص در زندگی روزمره آنهاست و در دین مبین اسلام نیز باعث دور نشدن از صراط مستقیم خواهد شد و خداوند متعال نیز در قرآن کریم، دین اسلام را به‌عنوان دین وسط معرفی کرده که در آن کردار و رفتار اشخاص، بر پایه نیازهای فطری آنان است که نباید هیچ‌گونه افراط‌ وتفریطی در آن باشد و آیات و روایات زیادی افراط‌ وتفریط در هر امری را مورد سرزنش و مذمت قرار داده است.
اما افراط‌ وتفریط امری عجین شده با تمام فرق است چون اکثر آموزه‌های فرق یا از آموزه‌های دینی است که دست‌خوش تحریف و تغییر شده یا بدعت و نوآوری است که مسبب هردوی آنها نیز افراط‌ وتفریط در آموزه‌های هر دین است. صوفیه ازجمله فرقی است که از صدر اسلام تاکنون افراط و تفریط‌های زیادی داشته و با افراط‌ و تفریط خود مسبب تغییر و تحریف در آموزه‌های دین اسلام شده است، تا آنجا که یحیی باخزری صوفی صاحب ‌ نام قرن هشتم هجری درباره زهد و ترک حلال‌ها توسط صوفیه می‌نویسد: «زهد آنست که حلالهای دنیا را همه ترک کنی و از دنیا و شهوات او روی بگردانی».[1] از همین جهت است که قشیری در رساله خود افراط در جوع و گرسنگی را از ارکان مجاهدت دانسته و گفته: «بدان ‌ که گرسنگی از صفات این قوم و یکی از ارکان مجاهدت می‌باشد و سالکان این طریق به ‌ گرسنگی بدین درجه رسیدند و از طعام بازایستادند و چشمه‌های حکمت اندر گرسنگی یافتند.»[2]
عطار در کتاب تذکره الاولیاء موارد زیادی از افراط‌ وتفریط صوفیه در ترک حلال و خوردن و آشامیدن ذکر کرده است که ازجمله درباره سهل بن عبدالله آورده که: «گاهی بود که در 40 شبانه ‌روز تنها یک مغز بادام غذای او بود.»[3] یا در شرح‌حال بایزید بسطامی آورده است که: «بایزید گفت چهل سال ازآنچه آدمی‌زادگان خورند من نخوردم.»[4]یا درجایی دیگر در شرح‌حال ابوالحسن مکی گفته‌شده: «او مردی بود دائم الصوم و نان را جز در شب جمعه نمی‌خورد و که خوراکش در هرماه، چهار دانگ بود.»[5] در شرح‌حال ابوسعید ابوالخیر گفته‌شده که در هفت سال ریاضتش در بیابان جز خار بیابان و سرگز و امثال آن چیزی نخورد.[6]
نگاه صوفیه به ترک حلال و تحمل گرسنگی نه تنها نگاهی اسلامی نیست بلکه نگاهی افراطی است که آن را مایه سعادت و رسیدن به کمال می‌دانند چنانچه در کتاب رساله‌ی قشیریه از قول ابراهیم ادهم نقل‌شده که گفته: مرد به جایگاه نیکان نرسد، تا شش عقبه بگذراند، اینکه درِ نعمت در بندد و درِ سختی بر خود بگشاید، دیگر اینکه در سیری ببندد و درِ گرسنگی بگشاید.[7]
در حالی بزرگان صوفیه خود را از نعمت‌های الهی محروم کرده‌اند که خداوند متعال در قرآن کریم این افراط‌وتفریط را مذمت و نکوهش کرده و می‌فرماید: «قُل مَن حَرَّمَ زینَةَ اللَّهِ الَّتی أَخرَجَ لِعِبادِهِ وَالطَّیِّباتِ مِنَ الرِّزقِ[اعراف / 32] بگو چه کسی زینت‌هایی را که خدا برای بندگانش آفریده و روزی‌های پاکیزه را بر آنها حرام کرده است. در آیه دیگر نیز می‌فرماید: «وکُلُواْ وَاشْرَبُواْ وَلاَ تُسْرِفُواْ إِنَّهُ لاَ یُحِبُّ الْمُسْرِفِینَ [اعراف / 31] بخورید و بیاشامید ولی اسراف نکنید که خداوند مسرفان را دوست ندارد.» این آیات نشان‌دهنده این مطلب است که از منظر اسلام هیچ‌گونه منافاتی بین سیر و سلوک الی الله با استفاده از نعمت‌های الهی به دور از افراط‌وتفریط وجود ندارد.
اما افراط‌وتفریط صوفیه به گرسنگی و دوری کردن از نعمت‌های الهی خلاصه نمی‌شود و صوفیان از طرف دیگر پشت‌بام افتاده‌اند، درجایی که آن‌چنان مشغول به شکم‌پرستی و پرخوری می‌شوند که شخصی همچون ابوالعلاء معری پرخوری و شکم‌بارگی را یکی از مختصه‌های صوفیه می‌داند».[8] همچنین سید مرتضی در معرفی صوفیه گروهی از آنان را شکم‌پرستان معرفی کرده و نوشته است: «از صوفیان قومی باشند که همت ایشان جز شکم نبود، خرقه‌ها درپوشند و از حرام احتراز نکنند و ایشان را نه علم باشد و نه دیانت، به اطراف عالم می‌گردند از بهر لقمه و همیشه طالب طعام و رقص باشند و چون شکم سیر کردند، روی در روی کنند و حکایت ایشان همه آن بود که در فلان شهر در خانقاه، طعام‌های نیکو سازند و سماع و رقص نیکو کنند و صوفیانی باشد که در سمرقند بشنود که در مصر خانقاه کرده‌اند و آنجا لوت بسیار به خلق می‌دهند، از سمرقند قصد مصر کند، هیچ کس دون ‌ همت‌تر ازیشان نباشد، این جمله اصناف صوفیانند که بعضی دعوی ربوبیّت کنند و بعضی دعوی معجزات و کرامات.[9]
همچنین گفته‌شده ابوعبدالله رودباری از مشایخ شام هر وقت مریدانش را کسی از تجار و توانگران به سور می‌خواند، وی خود پیش از رفتن به مهمانی به آن‌ها غذا می‌داد تا چون به مهمانی می‌روند از سر سیری طعام خورند و مردم در حق آن‌ها سخن نگویند[10] و نیز آمده است افراطی که بعضی درویشان بر سر سفره دعوت می‌کردند سبب شد که صوفیه به شکم‌پرستی و پرخوری معروف شوند و اَکل صوفی به قول ثعالبی مثل شود.[11]
همواره صوفیه در طول تاریخ دچار افراط‌ وتفریط بوده چنانچه زهد افراطی در بین صوفیان قرون اول که با ترک زندگی و دوری جستن از حلال‌ها و دوری از نعمات الهی همراه بوده و بارها بزرگان صوفیه به آن اشاره‌کرده‌اند، اما سال‌ها بعد این زهد افراطی در بین بعضی از صوفیه رنگ و بوی خود را از دست می‌دهد و تحمل گرسنگی و جوع، جای خود را به شکم‌پرستی و پرخوری می‌دهد و گویا فراموش کرده بودند که زهد و روی برگردانی از نعمات الهی سنت همیشگی بزرگانشان بوده و بی‌توجه به سنت‌های بزرگان خود به شهوت شکم مشغول شده و نشان دادند که صوفیان همواره در پیمودن راه افراط‌ و تفریط بی‌نظیر بوده‌اند و همواره در طول زندگی خود راه اعتدال و میانه‌روی که همان سبک زندگی معرفی‌شده توسط قرآن و روایات اهل‌بیت(علیهم‌السلام) است را کم کرده‌اند.

پی‌نوشت:

[1]. باخرزی، یحیی، اوراد الاحباب و فصوص الآداب، به کوشش ایرج افشار، انتشارات دانشگاه تهران، تهران، 1383، ص 514
[2]. قشیری، ابوالقاسم، رساله قشیریه، ترجمه ابو علی حسن بن احمد عثمانی، تصحیح بدیع‌الزمان فروزان فر، نشر زوار، تهران، 1388 ش، ص 206
[3]. عطار، فریدالدین، تذکرةالاولیاء، به ‌ کوشش نیکلسون، انتشارات صفی ‌ علیشاه، تهران، چاپ سوم، 1375 ش، باب 28، ص 264
[4]. همان، ص 148
[5]. سراج طوسی، ابونصر، اللمع فی التصوف، به ‌ تصحیح رینولد آلن نیکلسون، ترجمه مهدی محبتی، انتشارات اساطیر، چاپ دوم، 1388 ش، ص 206
[6]. محمد بن منور، اسرارالتوحید فی مقامات أبی سعید، تصحیح و تنظیم شفیعی کدکنی، محمدرضا، انتشارات آگاه، تهران، 1386، ص 27
[7]. هوازن قشیری، ابوالقاسم، ترجمه رساله قشیریه، به کوشش بدیع‌الزمان فروزان فر، انتشارات علمی و فرهنگی، چاپ چهارم، 1374، ص 208
[8]. زرین‌کوب، عبدالحسین، تصوف ایرانی در منظر تاریخی آن، مترجم مجدالدین کیوانی، تهران، انتشارات سخن، ۱۳۸۳، ص 91
[9]. رازی، سید مرتضی ابن حسنی داعی، تبصرة العوام فی معرفة مقالات الأنام، تصحیح اقبال آشتیانی، نشر اساطیر، تهران، 1364، چاپ دوم،، ص 132 - 133
[10]. هوازن قشیری ابوالقاسم، ترجمه رساله قشیریه، به کوشش بدیع الزمان فروزانفر، انتشارات علمی و فرهنگی، چاپ چهارم، 1374، ص 30  
[11]. ثعالبی، عبدالملک بن محمد، ثمار القلوب فی المضاف و المنسوب، مترجم انزابی‌نژاد، نشر دانشگاه فردوسی مشهد، مشهد، ١٣٧۶، ج ١، ص  174 - 176

تولیدی

افزودن نظر جدید

CAPTCHA
لطفا به این سوال امنیتی پاسخ دهید.
Fill in the blank.