بهائیت وشیخیه
حسینعلی نوری به عنوان پیامبرخواندهی بهائیت، (به اصطلاح) ظهور خود را رجعت امام حسین (علیه السلام) معرفی کرده است. این در حالیست که اساساً پیامبرخواندهی بهائیت از هیچیک از ویژگیهای امام حسین (علیه السلام) برخوردار نبوده، دارای حکومت جهانی طولانی مدت نبوده و حتی ادعای رجعت خود را بر اکثر مردم پنهان میکرده است.
مبلّغان بهائی در مقام تمجید از تقویم امری بهائیت، این تقویم را نیاز بشر امروز دانستهاند. این در حالیست که با صرفنظر از تمام اشکالاتی که به این ادعا وارد است، چگونه میتوان با مبنا قرار دادن سال شمسی، افزودن به تعداد ماههای آن، تغییر اسامی ماهها و دست آخر ناقص ماندن این تقسیمبندی را، ابداع و اختراعی برای پیشوایان بهائیت دانست؟!
بیت العدل در گوشههایی از پیام نوروزی، ضمن توصیهی بهائیان به تلاش برای آبادانی ایران، خود را دعاگوی مردم "شریف" ایران دانست. اما با گذری کوتاه در سخنان پیشوایان بهائی درمییابیم که همواره ایران و ایرانی، آماج نوک پیکان توهینها، جسارتها و تحقیرهای پیشوایان بهائیت بودهاند و این سخنان، تنها جنبهی تبلیغاتی و عوامفریبی دارد.
نویسندگان بهائی در بیان تفاوت اسلام و بهائیت مدعی شدند که تبلیغ اسلام به وسیلهی زور و پیشبرد بهائیت، تنها با منطق صورت گرفته است. این در حالیست که اولا: اخلاق، حقانیت و صداقت پیامبر بود که باعث گسترش اسلام شد. ثانیاً: چگونه پیشبرد بهائیت را به وسیلهی منطق میتوان دانست، در حالی که نطفهی این فرقه، با خشونت بسته شده است.
علمای فرقهی شیخیه، ائمهی اطهار (علیهم السلام) را علت فاعلی جهان آفرینش میدانند و معتقدند که ایشان، دیگر مخلوقات را میآفرینند و روزی میدهند. اگر مراد ایشان آن است که این امور به ائمه تفویض شده و خداوند نقشی ندارد، با آیات و روایات تنافی دارد و اگر مرادشان این است که با ارادهی خداوند این امور را انجام میدهند، اشکالی ندارد.
وجود و به کارگیری سه اعتقاد بنیادین در اسلام و بالأخص مذهب حقهی شیعه، مانع از سلطهی همهجانبهی جهان استعمار بر مسلمانان میشود. لذا نظام سلطهی جهانی با هدف گسترش سلطهی خود، درصدد نابودی و محو این آموزهها برآمدند. از اینرو جریان بهائیت به عنوان مُهرهی جهان استعمار، از ابتدا همّت خود را در راه محو این آموزهها گذارده است.
نویسندگان بهائی با استناد به آیهی از قرآن کریم مدعی شدند که صِرف آوردن کتاب آسمانی، نشان بر حقانیت آورندهی آن است. این در حالیست که از یکسو آیات قبل از آیهی مورد استناد بهائیت، سخن از اُمّی بودن پیامبر، به عنوان دلیلی بر معجزه بودن قرآن به میان آمده و از سویی دیگر، صِرف ادعای آسمانی بودن کتاب، نمیتواند دلیل مشروعیت کسی شود.
مبلّغ بهائی با اشکال به آیهی خاتمیت، مدعی شد که در هیچ محلی از قرآن کمترین اشارهای به خاتمیت پیامبر اسلام نشده است. این در حالیست که حتی آیهای که این مبلّغ بهائی برای اثبات ادعای خود بدان استناد نموده دلالت بر خاتمیت دارد. چرا که در این آیه، از رسولان گذشته سخن به میان آمده، اما هیچ اشارهای به آمدن پیامبران بعدی نشده است.
فرقهی بهائیت با داشتن تعالیمی نظیر ممنوعیت جهاد و دفاع از وطن، ممنوعیت دخالت در سیاست و ترویج بیوطنی، از ابتدا تا کنون به عنوان سلاح جنگ نرم، برای درهم شکستن مقاومت ملّتهای مورد تجاوز به کار گرفته شده است. همچنان که کشورهای آمریکا و فرانسه در گذشته و اسرائیل در زمان کنونی از بهائیت، استفادهی ابزاری میکنند.
نویسندگان بهائی معجزات پیامبران جدید را نسبت به معجزات پیامبران گذشته برتر دانسته تا از این طریق با نوعی مقدمهسازی بتوانند، برتری نوشتهجات پیشوایان خود را نسبت به آیات قرآنی به اثبات رسانند. این در حالیست که ادعای برتری نوشتهجات پر از غلط و تناقض باب و بهاء نسبت به آیات آسمانی قرآن، صرفاً یک ادعا بوده و مورد پذیرش نیست.
نویسندگان بهائی با ذکر گوشهای از گفتار بودا، در تلاشند تا پیامبرخواندهی خود را موعود "بودا" جلوه دهند. این در حالیست که اولاً: وقتی در آسمانی بودن اساس بودائی تردید است، دیگر دنبال کردن بشارت او چه سودی دارد؟! ثانیاً: بر فرض هم که پیامبری بودا و ادعای نویسندهی بهائی را بپذیریم، احتمال تطبیق گفتار بودا بر افراد بسیاری وجود دارد.
رهبر جنبش انصارالله یمن، در سخنرانی خود، فعالیت بهائیت در یمن را بخشی از جنگ نرم علیه این کشور عنوان کرد. اما مگر بهائیت چه ویژگی خاصی دارد که از تبلیغات آن، به جنگ نرم علیه یمن تعبیر میشود؟! فرقهی بهائیت، با ادعای نسخ اسلام و داشتن آموزههایی چون ممنوعیت جهاد و ترک تعصب وطنی، زمینه را برای اشغال آسان یمن فراهم میسازد.
بعد از وفات رشتی، عدهای از شیخیه جانشینی ملامحمدباقر اسکویی را پذیرفتند و به وی گرویدند. او رقیب حاج محمد کریمخان بود. پس از وی فرزندش میرزا موسی احقاقی به مرجعیت شیخیهی احقاقیه رسید و به سبب نام وی، پیروان آن را احقاقی مینامند. عدم اعتقاد به رکن رابع و جواز اجتهاد و تقلید از جمله اختلافهای این گروه با شیخیهی کریمخانیه است.
نهاد بیت العدل با بیان جایگاه بیبدیل اینترنت، به فرصتهای پیش آمده برای تبلیغ آسان بهائیت پرداخته و مبلّغان بهائی را به بهرهگیری گسترده از این فضا ترغیب نموده است. اما در عین حال بهائیان را در خصوص چالشهایی که ممکن است در این فضا با آن روبهرو شوند، هشدار داده و تلاش دارد تا با بستن شمشیر از رو، فعالیتهای منافی با تعالیم بهائیت را پیش گیرد.