تفاوت تبلیغ اسلام و بهائیت!
پایگاه جامع فرق، ادیان و مذاهب_ نویسندگان بهائی در بیان تفاوت اسلام و بهائیت مدعی شدند که پیشبرد و تبلیغ اسلام به وسیلهی زور و پیشبرد بهائیت، تنها با منطق صورت گرفته است؛ همچنان که میخوانیم: «اراده خدا به این تعلق گرفته است که مردم را به حجت و دلیل، موقن (:مؤمن) به دین مبین سازد و إلا اگر خواهد تواند به اسباب دیگر، آنان را به اطاعت خود الزام کند؛ چنان که در عهد اسلام به قهر و غلبه، دین خود را منصور و مظفر گردانید و مردم را بی آنکه خود بخواهند به اراده غالبه و رحمت محیطه به رضوان اسلام وارد ساخت».[1]
اما در پاسخ به این شبههی نویسندگان بهائیت میبایست گفت:
اولاً: حضرت محمّد (صلّی الله علیه و آله) دعوت خود را در میان مظلومین و ستمدیدگان شروع نمود و با پیام آزادی و ظلمستیزی، باعث پذیرش اسلام میان مردم شد. از اینرو جنگهای صدر اسلام بیشتر حالت دفاعی داشته و یا به دنبال پیمانشکنی دشمنان صورت گرفته است. در همین راستا، در فتح مکه با آن که کفار این شهر بسیار ظلم و ستم بر مسلمانان و خصوصاً شخص پیامبر (صلّی الله علیه و آله) روا داشتند، ایشان فرمان عفو عمومی صادر نمودند.[2] اما به راستی آیا نویسندگان بهائی از خود نپرسیدند: پیامبری که از آغاز، دعوت خود را با دو نفر (حضرت علی (علیه السلام) و حضرت خدیجه (علیها السلام)) شروع کرد و عمده یاران واقعی ایشان را مظلومین و ستمدیدگان تشکیل میدادند، چگونه با زور و شمشیر غلبه یافت؟!
آیا این اخلاق، حقانیت و صداقت پیامبر بود که باعث گسترش اسلام شد یا زور شمشیر ایشان؟! مگر قرآن نفرموده: «فَبِما رَحْمَةٍ مِنَ اللَّهِ لِنْتَ لَهُمْ وَ لَوْ کُنْتَ فَظًّا غَليظَ الْقَلْبِ لاَنْفَضُّوا مِنْ حَوْلِکَ فَاعْفُ عَنْهُمْ وَ اسْتَغْفِرْ لَهُمْ... [آلعمران/159]؛ رحمت خدا تو را با خلق، مهربان و خوش خوی گردانید، و اگر تُندخو و سخت دل بودی مردم از پیرامون تو متفرق میشدند».
ثانیاً: نویسندگان بهائی چگونه پیشبرد بهائیت را به وسیلهی حجت و منطق میدانند در حالی که نطفهی این فرقه، به وسیلهی زور و خشونت بسته شده است. آیا نویسندگان بهائی از احکام خشونت آمیز پیشوای خود علیمحمد شیرازی، بیاطلاعند؟! مگر علیمحمد شیرازی به پیروان خود دستور نداد که زمین را از وجود مخالفینش پاکسازی کنند: «بر هر صاحب اقتداری ثابت بوده و هست مِن عندالله بر این که نگذارد در أرض (زمین)، غیرمؤمن به بیان را».[3] آیا کسانی که از پیشرفت صلحآمیز و منطقی مسلک خود سخن میگویند، خبر ندارند که احکام پیشوایشان، چیزی جز خونریزی و گسترش نفرت نبوده است؟! تا جایی که عبدالبهاء در تشریح احکام و سیرهی پیشوای بهائیان گفته است: «و در یوم ظهور حضرت (باب) منطوق بیان، ضرب اَعناق (زدن گردنها) و حَرق کُتُب و اوراق (سوزاندن کتابها و نوشتهجات) و هَدم بقاع (نابودی اماکن) و قتل عام، إلّا مَن آمن و صدق (مگر کسانی که به او ایمان بیاورند و تصدیقش کنند) بود».[4]
آیا نویسندگان بهائی از احکام خشونتآمیز پیامبرخواندهی خود اطلاع ندارند؟! این که پیامبرخواندهی بهائیت، به پیروان خود دستور داده است: «کُن کَشُعلَةِ النَّار لِأعدائِی و کُوثَرِ البَقاء لِأحِبائی [5]؛ بر دشمنانم شعلهی آتش باش و برای دوستانم، کوثر بقاء». و یا آنجا که پیشوای بهائیت، مخالفین خود را کافر خوانده و نحوهی رفتار پیروان خود را با آنان، اینگونه مشخص کرده است: «أنتُم یا أحِباءالله کُونُوا سحاب الفَضل لِمَن آمَنَ بِاللهِ و آیاتِه و عَذابُ المَحتُوم لِمَن کَفَرَ بِالله و أمرِه [6]؛ ای بهائیان! بر مؤمنین به خدا (بهاءالله) و آیاتش (کلام او)، اَبر رحمت و بر منکرین و مخالفین، عذاب حتمی باشید».
البته با توجه به اقلّیت بودن بهائیت، عبدالبهاء دریافت که احکام خشونت آمیز پدرش قابل اجرا نیست و به نابودی بهائیت میانجامد؛ لذا تعلیم صلح عمومی را ابداع و آن را به پدر خود نسبت داد، تا از بهائیت، چهرهای صلحطلب به جهانیان معرفی نماید. اما به راستی آیینی که پیشوای آن، نماد خشونت و بیرحمی بوده، میتواند پیشرفت خود را مدیون منطق و دلیل بداند؟![7] اگر چنین است، پس چرا پیروان خود را از همنشینی و مطالعهی آثار غیربهائی نهی میکند؟![8]
پینوشت:
[1]. مجلهی آهنگ بدیع، شماره: 10، دیماه 1342، صص 367-365.
[2]. علّامه مجلسی، بحارالأنوار، بیروت: دار الإحیاء التراث العربی، 1403 ق، ج 44، ص 5.
[3]. علیمحمد شیرازی، بیان فارسی، بیجا: نسخهی 1330، ص 262.
[4]. عباس افندی، مکاتیب، نسخهی الکترونیکی، ج 2، ص 266.
[5]. افنان مهری، نفحات فضل، کانادا: مؤسسه معارف بهائی، 144 بدیع، ص 16.
[6]. حسینعلی نوری، مجموعه الواح مبارکه، لانگنهاین آلمان: لجنه نشر آثار امری به لسان فارسی و عربی، چاپ اول، 137 بدیع، ص 216.
[7]. جهت مطالعهی بیشتر، بنگرید به مقالهی: اعمال خشونتآمیز بهاءالله نشانِ بر چیست؟
[8]. جهت مطالعهی بیشتر، بنگرید به مقالهی: آیا بهائیان نیز میتوانند تحری حقیقت نمایند؟!
افزودن نظر جدید