رجعت حسینی بهاءالله!

  • 1397/01/30 - 12:44
حسینعلی نوری به عنوان پیامبرخوانده‌ی بهائیت، (به اصطلاح) ظهور خود را رجعت امام حسین (علیه السلام) معرفی کرده است. این در حالیست که اساساً پیامبرخوانده‌ی بهائیت از هیچ‌یک از ویژگی‌های امام حسین (علیه السلام) برخوردار نبوده، دارای حکومت جهانی طولانی مدت نبوده و حتی ادعای رجعت خود را بر اکثر مردم پنهان می‌کرده است.

پایگاه جامع فرق، ادیان و مذاهب_ پیشوایان فرقه‌ی بهائیت، اعتقاد به رجعت و بازگشت برخی مردگان به دنیا در زمان ظهور (که از اعتقادات مسلّم مذهب حقه‌ی شیعه است [1]) را به تأویل برده و آن را به ظهور ادعای خود تأویل کرده‌اند. از این‌رو اشراق خاوری، در نقل حکایتی از بروز ادعای رجعت حسینی پیامبرخوانده‌ی بهائیت می‌نویسد: «بهاءالله روزی در کربلا با شیخ حسن زنوزی ملاقات فرمودند و حقیقت نورانیه خود را به او آشکار نمودند و این مژده‌ای بود که حضرت اعلی به شیخ حسن داده بود... اگر حضرت بهاءالله شیخ حسن را منع نفرموده بودند، از شدت اشتعال و کثرت انجذاب، ندای ظهور موعود را اعلان می‌نمود و بشارت رجعت حسینی را به مردم می‌داد».[2]
اما در نقد و بررسی این حکایت می‌گوییم:
اولاً: رجعت در اعتقاد مذهب حقه‌ی شیعه، به معنای بازگشت شخص و زنده شدن برخی مردگان است.[3] این در حالیست که پیامبرخوانده‌ی بهائیت، فرزند میرزا عباس نوری بوده که در سال 1233 ق، متولد شده است.[4] از طرفی، امام حسین (علیه السلام) دارای خصوصیات و ویژگی‌های جسمی و روحی شناخته شده‌ای هستند که هیچ‌کدام از آنان بر پیامبرخوانده‌ی بهائیت قابل تطبیق نیست. لذا ادعای رجعت حسینی برای پیامبرخوانده‌ی بهائیت، صرفاً ادعایی بدون دلیل است.
ثانیاً: رجعت امام حسین (علیه السلام) بعد از ظهور حضرت مهدی (عجّل الله تعالی فرجه الشریف) اتفاق می‌افتد و به حکومت جهانی امام حسین (علیه السلام) منتهی خواهد شد؛ همچنان که امام محمد باقر (علیه السلام) در این خصوص فرموده‌اند: «اول كسى كه در رجعت برخواهد گشت حضرت امام حسين عليه السّلام خواهد بود و آن مقدار پادشاهى خواهد كرد كه از پيرى موهاى ابروهاى او بر روى ديده‌اش آويخته شود».[5] این در حالیست که اساساً پیامبرخوانده‌ی بهائیت نه تنها نتوانست حکومت جهانی داشته باشد، بلکه حتی نتوانست تمام بابیان را به سمت خود بکشاند.
ثالثاً: بدون شک کسی که رجعت می‌کند، وظیفه دارد خود را به مردم معرفی نموده تا بتواند مأموریت الهی خود را به انجام برساند. با این حال، اگر (بلا نسبت) پیامبرخوانده‌ی بهائیت، رجعت امام حسین (علیه السلام) بوده، چرا با اعلان رجعت خود مخالفت کرده است؟! و به چه حقی از زیر بار این وظیفه، شانه خالی کرده است؟!

پی‌نوشت:
[1]. جهت مطالعه‌ی بیشتر، مراجعه کنید به سایت ویکی‌شیعه، مقاله‌ی: رجعت
[2]. اشراق خاوری، تلخیص تاریخ زرندی، تهران: لجنه‌ی ملّی نشر آثار امری، 1328 ش، ص 625.
[3]. شیخ مفید أوائل المقالات فی المذاهب و المختارات، بیروت: دار المفيد للطباعة والنشر والتوزيع، 1414 ق، ص 78.
[4]. احمد یزدانی، نظر اجمالی در دیانت بهائی، بی‌جا: لجنه‌ی ملّی نشریات امری، 1329 ش، چاپ اول، ص 14.
[5]. علامه مجلسی، حق الیقین، بی‌جا: انتشارات اسلامیه، بی‌تا، ج 2، ص 7.

تولیدی

افزودن نظر جدید

CAPTCHA
لطفا به این سوال امنیتی پاسخ دهید.
Fill in the blank.