خداشناسی زرتشتی
اسناد و شواهدی وجود دارد که نشان میدهد زرتشت از پیروان سامری بود و سامری همان بود که در غیاب موسی (ع)، گوسالهای طلایی ساخت و مردم را به پرسش آن دعوت کرد. این شواهد نشان میدهد که اهورامزدا (پروردگار زرتشت)، همان شیطان است. بحث مستند و مستدل، در این زمینه میتواند راهگشا باشد.
گئوش اوروان (Geuš Urvan) به معنی روان گاو، یکی از اصلیترین موضوعات عقیدتی و فلسفی است. این گاو همان گاو مقدسی است که در باور زرتشتیان، اهورامزدا جهان سودمند را از نطفهی آن خلق کرد. در گاتهای اوستا آمده که هدف زرتشت از پرستش اهورامزدا، خوشنود کردنِ روح همین گاو مقدس است.
موبدان زرتشتی به ویژه موبد «مانِکجی نوشیروانجی دهالا» مدعی است که ایرانیان مشرک بودند تا اینکه زرتشت آمد و ایرانیان را به توحید دعوت کرد. هرچند از دید منتقدین بر موحّد بودنِ خودِ زرتشت نقدهای جدی وارد است.
در تعالیم اسلامی، خداوند ذاتاً وجود دارد و اصلا این وجود، عین ذات خداست. اما در تعالیم زرتشتی خداوند حادث، قلمداد شده است که صد البته این باور، نقصی بزرگ در وجود اهورامزدا است. همین نکته نشان میدهد که خداشناسی اسلامی، در مرتبه عقلانیت و حکمت، برتر و متعالیتر از خداشناسی زرتشتی است.
در منطق زرتشتی، اهورامزدا انسان را آفرید. چون به کمک او نیاز داشت. در حقیقت، اهورامزدا برای جبران ضعف خود، انسان را آفرید.از همین روی، در اوستا نیز میخوانیم که اهورامزدا به زرتشت میگوید اگر فرَوَشیهای اَشَوَنان (مؤمنان) به یاری من نمیآمدند، هرآینه از اهریمن شکست میخوردم.
در قرآن، بارها تصریح شده است که خداوند از جمیع خلایق بینیاز است، و این بندگان هستند که به ذات اقدس الهی نیازمندند. اما در کتاب مقدس زرتشتیان (اَوِستا) خدا به کمک بندگان و مخلوقات خود نیاز دارد.
باستانگرایان و موبدان زرتشتی کسی را سرزنش نکنند. بلکه باید خود و "خدای خود" را ملامت کنند! این موبدان زرتشتی بودند که دست خود را به گناه آلوده کردند. پس سخن اَوِستا جاری شد. ایزدِ تیر، چاره و درمان را از ایران دور کرد و این چنین -به تعبیر اوستا و به زعم موبدان زرتشتی- سرزمینهای ایران در هم شکسته شدند. آنچه شد محصول زشت کرداری موبدان و نتیجه ارادهی خدای خودشان بود.
یکی از باورهای شرک آلود در دیانت زرتشتی، اعتقاد به این نکته است که اهورامزدا (خدای خیر که پرستیده میشود) همسرانی برای خود دارد. آنچنانکه ژان کلنز (اوستاشناس مشهور) نیز به روشنی اشاره میکند.
موبدان زرتشتی در حال حاضر هرگونه اعتقاد به توسط و شفاعت را منکرند. اما باید دانست که طبق متون مقدس زرتشتیان (به ویژه گاتها، که مشهور به کهنترین بخش اوستا است)، اعتقاد به توسل و شفاعت امری روشن و مبرهن است که متأسفانه موبدانِ زرتشتی آن را مخفی میدارند، همانگونه که حقایق بسیاری را از حقجویان پنهان میکنند.
در باور زرتشتیگری، اهورامزدا، دانا هست، ولی توانا نیست. یا به عبارتی روشنتر، اهورامزدا، قادر مطلق و نیروی بلامنازع در جهان هستی نیست. بلکه ضعف دارد. در آغاز جهان، اهورامزدا ' ترسید ' که اگر نبرد نور و ظلمت در زمان بیکرانه انجام شود، هرآینه اهریمن پیروز میدان خواهد بود. پس زمان کرانهمند را آفرید تا موقعیت را به سود خود برگرداند و بر اهریمن پیروز شود.
گذشته از قواعد زبانشناسی که نشان میدهد اهورامزدا مذکر است، اسناد و شواهدی از اوستا و متون پهلوی در دست داریم که گویای این است که اهورامزدا در حقیقت هم مذکر است! یعنی صفات و حتی چهره و اندامی کاملاً مردانه دارد. آنچه در این مقاله خواهد آمد اسنادی از گاتهای اوستا و کتیبههای ساسانی در این زمینه است...
بسیار دیده میشود که جریانات افراطی باستانگرا و زرتشتیزده به اسلام ایراد میگیرند که چرا قرآن، الله را با ضمیر مذکر (شناسهی نرینه) توصیف کرده است؟ جالب است بدانیم که در زبان اوستایی نیز ضمایر مذکر و مؤنث با یکدیگر متفاوت هستند و اوستا (حتی گاتهای اوستا) و موبدان همواره در گذر تاریخ برای اهورامزدا جنسیت نرینه (مَرد) قائل بودهاند.
امروزه زرتشتیان ادعا میکنند که ما آتش پرست نیستیم بلکه آتش، فقط قبلهی ماست. لیکن منابع اوستایی و پهلوی نشانگر این هستند که آنان آتش را به صورت ویژه پرستش میکنند، آتش را در کنار اهورامزدا و به عنوان مظهر او میستایند و آن را پسر اهورامزدا میدانند...
پایگاه جامع فرق، ادیان و مذاهب_ بسیاری از تاریخنگاران معتقدند که زرتشت اصالتاً از بنی اسرائیل بوده و به دلایلی مبهم و اسرار آمیز با شاگردان خاص و نزدیکان ارمیای نبی درگیر شده ، مجبور می گردد که به سمت بلخ فرار کند. این مقاله بر اساس متن اوستا ، به علل این درگیری ها پرداخته شده است.