آفرینش زمان، محصول ترس اهورامزدا از اهریمن !
در باور زرتشتیگری، اهورامزدا، دانا هست، ولی توانا نیست. یا به عبارتی روشنتر، اهورامزدا، قادر مطلق و نیروی بلامنازع در جهان هستی نیست. بلکه ضعف دارد. در آغاز جهان، اهورامزدا ' ترسید ' که اگر نبرد نور و ظلمت در زمان بیکرانه انجام شود، هرآینه اهریمن پیروز میدان خواهد بود. پس زمان کرانهمند را آفرید تا موقعیت را به سود خود برگرداند و بر اهریمن پیروز شود.
پایگاه جامع فرق، ادیان و مذاهب_ مهمترین کتاب برای شناخت باورهای آیین زرتشتی در موضوع آفرینش، بُندَهِشن (Bundahišn) نام دارد که در قرن 9-10 میلادی توسط یکی از بزرگترین موبدان زرتشتی نوشته شد. بنا بر باور زرتشتیان، جهان هستی از آنجایی آغاز میشود که اهورامزدا، در آگاهی مطلق و روشنایی بیکرانه (نامحدود) بود. از سویی دیگر اهریمن، در جها و نادانی، ویرانگری و تاریکیِ بیکرانه بود. اهورامزدا و اهریمن گرچه از سویی بیکرانه بودند، اما در مرز، کرانهمند بودند. یعنی در آن کرانهای که به یکدیگر میرسیدند، محدود و از دیگر جهات نامحدود و بیکرانه بودند.[1] اهورامزدا از همه چیز آگاه بود. وی آفریدگان را در حالت «مینویی» آفرید و سه هزار سال آنان را در همان حال نگاه داشت. در آن مدت، آفریدگان، بیاندیشه، بیحرکت و ناملموس بودند.[2] همهی اینها در حالی بود که اهریمن از وجود اهورامزدا و آفریدگانش آگاه نبود. تا اینکه اهریمن به «مرز دیدار روشنان» رسید. آنجا متوجه وجودِ اهورامزدا شد.
دیدار اهورامزدا و اهریمن با یکدیگر در مرزِ روشنان
اهریمن به مرز دیدارِ روشنان رسید، آنجا بود که وی از اهورامزدا باخبر گشت. پس حسادت ورزید و تصمیم گرفت تا برای نابودی آفرینش اهورامزدا بکوشد. پس تازیدن آغاز کرد.[3] اهورامزدا برای آشتی با اهریمن اقدام کرد! اما اهریمن گمان کرد که اهورامزدا از سر ضعف و ناتوانی حاضر به مبارزه نگردید، لذا پیشنهاد آشتی را نپذیرفت و اهورامزدا را تهدید کرد. اهورامزدا با آگاهیِ مطلق خود؛ دانست که اگر برای کارزار، زمان معیّن نکند، اهریمن تهدیدهای خود را عملی خواهد کرد و خلقت اهورامزدا به نکبت و پلیدی دچار خواهد شد.[4] پس اهورامزدا به اهریمن پیشنهاد داد تا 9 هزار سال، زمانِ کارزار باشد. اهریمن نیز به سبب حماقت و نادانیاش پذیرفت که این نبرد در حیطهی زمان باشد و بدین گونه سرنگونی نهایی خود را مسجّل ساخت.[5] در ادامه اهورامزدا دعای اهونَوَر (که یک دعای مقدس برای زرتشتیان محسوب میشود) را خواند. اهریمن با شنیدن این دعا گیج و بیهوش گردید.[6] پس از اینکه اهریمن بیهوش شد، اهورامزدا از زمان بیکرانه، زمان کرانهمند را آفرید. تا بتواند اهریمن را شکست دهد.[7] پس از مدتی اهریمن به هوش آمد، خلقت شر را آغاز کرد و نبرد میان آن دو آغاز شد...
آنچه گفته شد، بُرِشی از آغاز آفرینش و شروع نبرد نور و ظلمت در باور زرتشتیگری است. اما نکتهای که در این میان قابل توجه است، اینکه در بندهشن میخوانیم: «پس هرمزد، به همه آگاهی دانست که اگر او را زمان کارزار (تعیین) نکنم، آنگاه تواند کردن بر آفریدگان من همان گونه که تهدید فراز برد و نبرد و آمیختگی همیشگی (خواهد شد) و او را توانایی (خواهد بود) در آمیختگی آفرینش نشستن و (آن را) از آن خویش کردن».[8] در حقیقت این گفتار بدین معناست که اهورامزدا ' ترسید ' که اگر نبرد نور و ظلمت در زمان بیکرانه انجام شود، هرآینه اهریمن پیروز میدان خواهد بود. پس زمان کرانهمند را آفرید تا موقعیت را به سود خود برگرداند و بر اهریمن پیروز شود. این باور، ریشه در این عقیده زرتشتی دارد که اهورامزدا (که همان خدای خیر در منطق زرتشتی است)، دانا هست، ولی توانا نیست. یا به عبارتی روشنتر، اهورامزدا، قادر مطلق و نیروی بلامنازع در جهان هستی نیست. بلکه ضعف دارد.[9]
پینوشت:
[1]. فرنبغ دادگی، بندهشن، ترجمه مهرداد بهار، تهران: انتشارات توس، 1378، ص 33
جان هینلز، شناخت اساطیر ایران، ترجمه ژاله آموزگار و احمد تفضلی، تهران: نشر چشمه، 1395، ص 85.
[2]. فرنبغ دادگی، همان، ص 34 ؛ بهرام فرهوشی، جهان فروری، تهران: انتشارات فروهر، 1388، ص 12
[3]. فرنبغ دادگی، همان، ص 34 ؛ جان هینلز، همان، ص 85
[4]. جان هینلز، همان، ص 85
[5]. جان هینلز، همان، ص 85 ؛ فرنبغ دادگی، همان، ص 34
[6]. جان هینلز، همان، ص 86 ؛ فرنبغ دادگی، همان، ص 35
[7]. فرنبغ دادگی، همان، ص 35-36.
[8]. فرنبغ دادگی، همان، ص 34.
[9]. بنگرید به: «نفی توحید افعالی در اوستا»
افزودن نظر جدید