گوشهای از کرامات امام حسن مجتبی (علیهالسلام) از منظر علمای اهل سنت
پایگاه جامع فرق، ادیان ومذاهب_ کریم آل الله، امام حسن مجتبی (علیهالسلام)، شخصیتی آسمانی بودند که زندگی سراسر نور و برکت ایشان، بهترین الگو برای مسلمانان است. علاوه بر علمای شیعه، علمای اهل سنت نیز در مورد سیرهی اجتماعی و اخلاقی امام (علیهالسلام) تألیفاتی داشتهاند. آنچه مشخص است امام (علیهالسلام) در دوران حیات خود فضائلی را به یادگار گذاشتند که علاوه بر علمای شیعه، بزرگان از محدثین و مورخین اهل سنت نیز به آن اقرار کردهاند. هر چند دریای بیکران سجایای اخلاقی امام (علیهالسلام) قابل توصيف نیست، اما به چند شاخصهی مهم آن میتوان اشاره کرد.
شاخصهی اول: بخشش تمامی اموال به فقرا
همواره انفاق در راه خدا و کمک به فقرا صفت نیکویی بوده که به جز افراد با تقوا و کریم، کسی توان انجام آن را ندارد. قرآن کریم در توضیح صفات انسانهای باتقوا، انفاق در راه خدا را، یکی از شاخصههای مهم آنان معرفی میکند و این ویژگی را، یک فضیلت بینظیر معرفی میکند. قرآن در توضیح متقین میفرماید: «الَّذِينَ يُؤْمِنُونَ بِالْغَيْبِ وَيُقِيمُونَ الصَّلَاةَ وَمِمَّا رَزَقْنَاهُمْ يُنْفِقُونَ؛[بقره/3] [متقین] آن کسانی هستند که به جهان غیب ایمان دارند و نماز به پا میدارند و از هر چه روزیشان کردیم به فقیران انفاق کنند.» ظهور این آیهی شریفه در سیرهی اخلاقی امام مجتبی (علیهالسلام) به وضوح نمایان است.
ذهبی، عالم مشهور اهل سنت در کتاب خود با اشاره به سخاوت امام مجتبی (علیهالسلام) مینویسد: «امام حسن (عليهالسلام) پانزده مرتبه پیاده به حج تشریف بردند و بزرگزادگان نیز ایشان را همراهی کردند. امام (علیهالسلام) دو مرتبه تمام اموال و داراییشان را در راه خدا بین فقرا تقسیم کردند و سه مرتبه اموالشان را به دو نصف تقسیم کردند و نیمی از آن را به فقرا اهدا کردند و نیم دیگر را برای خود باقی گذاشتند.»[1]
نمونههای فراوانی از سخاوت و بخشندگی امام مجتبی (علیهالسلام) در کتب اهل سنت بیان شده است اما باید گفت مجال بیان آن وقایع در این مقاله نیست. ابراهیم بن محمد بیهقی در کتاب خود به بخشش و کرم ویژهی امام حسن (علیهالسلام) اشاره میکند و با ذکر واقعهای مینویسد:
«از انس بن مالک روایت شده است که در میان اهل بیت (علیهمالسلام)، امام حسن (علیهالسلام) شبیهترین افراد به رسول خدا (صلیاللهعلیهوآله) بودند و او بخشندهترینِ مردم زمانهاش بود. انس ذکر میکند مردی پیش حضرت آمد و از ایشان درخواست کمک مالی کرد. امام به او فرمودند: برو و حاجت خود را در نامهای مکتوب کن و برای ما ارسال کن تا حاجتت را برآورده سازیم. آن مرد رفت و در نامهای حاجتش را برای حضرت ارسال کرد. حسن بن علی (علیهماالسلام) دو برابر آنچه را خواسته بود، به او اعطا کردند. افرادی که در کنار حضرت حضور داشتند، خدمت حضرت عرض کردند، ای پسر رسول خدا! این نامه برای این مرد چه نامهی پر برکتی بود. امام در جواب فرمودند: بركت آن مرد برای ما زيادتر بود، چرا كه ما را اهل و لایق اين كار خير و با برکت دانست؛ مگر نمیدانی كه بخشش واقعی آن است كه بدون طلب و درخواست از تو باشد، اما آنچه را پس از درخواست سائل به او بدهی، در حقیقت آن پول و کمک را در برابر آبرويش پرداختهای.»[2]
شاخصهی دوم: آزاد کردن بنده
آزاد کردن بندگان، سنت حسنهای بوده که اهل بیت رسول خدا (صلیاللهعلیهوآله) مقید به انجام آن بودند. مورخین، شاهد کرامتها وعنایات خاص حضرات اهل بیت (علیهمالسلام) نسبت به این امر مهم بودهاند. قرآن کریم در آیات متعدد، راه نجات از گردنههای سخت پیشروی هر انسان که با مرگ برایش پدیدار میشود را در آزاد کردن بندگان و غلامان و کنیزان معرفی میکند. خدای رحمان میفرماید: «وَمَا أَدْرَاكَ مَا الْعَقَبَةُ فَكُّ رَقَبَةٍ؛[بلد/12و13] [ای پیامبر!] و تو نمیدانی آن گردنه چیست! آزاد کردن برده و غلامان.» عقبه، گردنههای سخت دیار باقی است.
به بهانههای مختلف امام مجتبی (علیهالسلام) با آزاد کردن بندگان و کنیزان، روح آزادگی را به جامعهی گرفتار در تجمل و تفاخر آن زمان یادآوری میکردند. ابن کثیر دمشقی مورخ شهیر اهل سنت در کتاب خود مینویسد: «روزی امام حسن (علیهالسلام) غلام سیاه چهرهای را دیدند که تکه نانی داشت و یک لقمه خودش میخورد و یک لقمه به سگی که در نزدیکش بود میداد. امام (علیهالسلام) به او فرمودند: قصد تو از انجام این کارچیست؟ غلام در پاسخ امام حسن (علیهالسلام) عرض کرد، من از این سگ حیاء میکنم که خود از این نان بخورم و به او ندهم. امام مجتبی (علیهالسلام) به او فرمودند: از جای خود تکان نخور تا من به نزد تو بازگردم. امام (علیهالسلام) به جانب مولای آن بنده رفتند و غلام و آن باغی که در آن زندگی میکرد را از مولایش خریداری کردند. سپس غلام را آزاد کردند و باغ را نیز به او بخشیدند.»[3]
شاخصهی سوم: زهد امام حسن (علیهالسلام)
قطعاً هر کسی در احتیاجات روزمره، خود را بر دیگران مقدم میدارد و ابتدا حوائج خود را برطرف میکند، اما آنچه که در شرح حال کریم آل الله (علیهمالسلام) بیان شده، مقدم کردن دیگران بر نفس مبارکش است که نشانهی زهد حضرت بوده است. قرآن کریم در توصیف ویژگی شاخص ابرار میفرماید: «وَيُطْعِمُونَ الطَّعَامَ عَلَى حُبِّهِ مِسْكِينًا وَيَتِيمًا وَأَسِيرًا؛[إنسان/8] [ابرار کسانی هستند که] غذاى خود را [با توجه به نياز به آن] از روى محبت خدا به فقير و يتيم و اسير انفاق مىكنند.»
ابنعساکر، مورخ مشهور اهل سنت، در کتاب خود با ذکر فضائل امام حسن (علیهالسلام) به زهد حضرت اشاره میکند و مینویسد: «مدرك بن زياد روايت كرده میگوید ما در باغهای ابن عباس بوديم كه امام حسن و امام حسين (علیهماالسلام) و پسران عباس وارد شدند و مقداری در آن باغها گردش كردند، سپس در كنار يكی از جویهای آن نشستند آنگاه امام حسن (علیهالسلام) فرمودند: ای مدرک! آیا غذا و خوراکی داری؟ خدمت امام (علیهالسلام) عرض کردم، بله؛ و برای ایشان یک نان و کمی نمک و چند شاخه سبزی آوردم. حضرت مشغول خوردن شدند و فرمودند: چه غذای خوبی است. سپس غذای بهتری برای ایشان آوردند. امام (علیهالسلام) به مدرک فرمودند: غلامان این باغ را جمع کن و غذا و خوراکی را نزد آنان بگذار. مدرک میگوید: آنان را جمع کردم و آنها از غذای لذیذ خوردند، ولی امام (علیهالسلام) از آن غذا میل نکردند. از ایشان پرسیدم چرا شما از این غذا میل نمیکنید؟ حضرت فرمودند: من همان نان و نمک را بیشتر دوست دارم.»[4]
پینوشت:
[1]. ذهبی، سير أعلام النبلاء، محقق: شعيب الأرناؤوط، مؤسسة الرسالة، چاپ سوم، 1405 هـ، ج3، ص266و267. «قَالَ عَلِيُّ بنُ مُحَمَّدٍ المَدَائِنِيُّ: عَنْ خَلاَّدِ بنِ عُبَيْدَةَ، عَنْ عَلِيِّ بنِ جُدْعَانَ، قَالَ: حَجَّ الحَسَنُ بنُ عَلِيٍّ خَمْسَ عَشْرَةَ حَجَّةً مَاشياً، وَإِنَّ النَّجَائِبَ لَتُقَادُ مَعَهُ، وَخَرجَ مِنْ مَالهِ مَرَّتَيْنِ، وَقَاسَمَ اللهَ مَالَهُ ثَلاَثَ مَرَّاتٍ.»
[2]. المحاسن والمساوئ، إبراهيم بن محمد بيهقی، دارالكتب العلمية، بيروت/ لبنان، 1420هـ.، چاپ اول، تحقيق: عدنان علی، ج1، ص47- 48. «روی عن أنس بن مالك أنه قال: لم يكن في أهل بيت ... بما بذل لك من وجهه.» جهت مشاهده تصویر کتاب کلیک کنید.
[3]. ابن كثير دمشقی، البداية والنهاية، تحقيق: عبدالله بن عبدالمحسن تركی، دار هجر، چاپ اول، 1418 هـ، ج11، ص196. «أَنَّ الْحَسَنَ رَأَى غُلَامًا ... فَأَعْتَقَهُ وَمَلَّكَهُ الْحَائِطَ.»
[4]. ابن عساکر، تاريخ مدينة دمشق، تحقيق: محبالدين أبیسعيد، دارالفكر، 1995، بيروت، ج13، ص238-239. «قال مدرك أبو زياد قال كنا فی حيطان ... فقال ذاك اشهى عندی.» جهت مشاهده تصویر کتاب کلیک کنید.
حجةالاسلام محمدجواد مهریار
افزودن نظر جدید