کرامت
میرزا جهانگیرخان قشقایی(ره) از جمله علمایی بود که شاگردان بزرگی را پرورش داده است. ایشان از جمله افرادی بودند که تا چهل سالگی کاملاً بیگانه با دین و مذهب بوده و بعد از این زمان متحول شده و دارای کرامات عجیبی بودند، که یکی از آنها، ماجرای م
وهابیت، کرامات اولیاء را پذیرفته و آن را از قرآن و روایات و وقایع تاریخی ثابت میکنند. ابنعثیمین تصدیق کرامات اولیاء را از اصول اهلسنت میخواند و کرامت را امر خارق العاده میداند و معتقد است ولی خدا با آن کرامت، هیچ گاه ادعای نبوت نمیکند. وی میگوید این کرامات، نشانهای بر صحت دین و پیامبری است که آن ولی از آن پیروی میکند.
ذات نورانی امام زمان (عج) یکی از سفرهداران کرامت است که هر چه ما به آن سفره نزدیک شویم، قطعاً بهره و توشه ما بیشتر خواهد بود و این خاندان کرم، زیر بار منت هیچ کس نمیروند و کسی را دست خالی برنمیگردانند، مگر اینکه مشکل از ظرف خودمان باشد.
مرحوم طبرسی در تفسیر معروف مجمع البیان، ذیل آیات 1 تا 3 سوره قمر می گوید همۀ مفسّران این آیات را مربوط به معجزة شقّ القمر در زمان پیامبر اکرم (ص) می دانند.
حضرت امام حسن مجتبی (ع) اولین مولودی است که از نظر شرافت نسب، کسی به پای او نمی رسد؛ زیرا پدرش علی مرتضی (ع) دومین شخصیت برجسته جهان اسلام و مادرش فاطمه زهرا (س) نخستین بانوی نمونه اسلام و جد بزرگوارش، آخرین پیام آور خدای یکتا بودند.
صفدی درباره امام هادی (علیهالسلام)، داستان نذر متوکل و ابن صباغ داستان نذر مادر متوکل، و هیثمی داستان پرداخت بدهی یکی از دوستداران و شبلنجی داستان غیبگویی امام در زمان به خلافت رسیدن متوکل را که نشان از کرامات امام است، بیان کردهاند.
همواره در کتابهای آسمانی، کرامات و معجزاتی بیان شده که فقط انبیاء و جانشینهای بر حق آنها توان انجامش را دارند، و این خود راه شناخت حق از باطل است که دیگران از آوردن آن معجزات عاجز هستند؛ علمای اهل سنت نیز در کتابهایشان، به معجزات و کرامات اهل بیت (علیهمالسلام) اقرار کردهاند.
در اینستاگرام بحثی را مطرح کردیم درباره انجام کارهای عجیب و غریب برخی از فرق صوفیه که در بدن خود سیخ و چاقو فرو میکنند و کارهای خارق العاده ای انجام میدهند و این اعمال را از انحرافاتی به شمار آوردیم که متصوفه آنها را از کرامات و حتی معجزه ایشان میدانند. درحالیکه این اعمال حتی با تعریف معجزه در اسلام نیز در تضاد است.
نفحات الانس جامی ازجمله کتبی است که در آن اغراق و مبالغه زیادی صورت گرفته است. کراماتی که از حد تصور خارج است و بعضاً در ذهن و فکر یک انسان نیز نمیگنجد و باور آنها غیرممکن است و دروغی بیش نیست. برخی از این دروغبافیها به حدی بزرگ هستند که نه در حد کرامت، بلکه در یک معجزه میمانند حالآنکه هیچ پیامبری اینچنین معجزهای نداشته است.
به عقیده صوفیان کسانی که قادر به اعمال فوق الطبیعه هستند یعنی کرامات و خوارق عادت دارند از اولیای الهی بوده و این عمل را نشانهی نزدیکی به خداوند میدانند، در حالی که در قرآن و روایات، ملاک و نشانهی تقرّب یافتن نزد خداوند موارد دیگراز قبیل نماز، ذکر و دعا، انفاق، انجام دستورات الهی و اطاعت از معصومین (علیهمالسلام) عنوان شده است.
در حالیکه بزرگان و قدمای صوفیه در قرون نخست، نسبت به کرامت بی اعتنا بودند، پیروان آنها سالها بعد کرامات زیادی برای آنها نقل کردند. تا جایی که محققین صوفی لب به اعتراف گشودند که بیشتر کراماتی که برای بزرگان سلف نقل شده است، طبق آنچه مردم تصور میکرده اند نقل شده نه برطبق واقعیت.
برخی بر این اعتقادند که آنچه در بعضی کتب صوفیه به نام کرامت مطرح شده است در واقع کرامت نیست. زیرا وقوع اینگونه کرامات برای آنها ثابت نیست و در صورت وقوع نیز دلیل بر حقانیتشان نیست چون مرتاضین هم توانایی انجام امور خارق العاده را دارند.
سران تصوف کراماتی را برای بزرگان خود نقل میکنند مبنی بر روزهدار بودن و عبادت برخی از این اشخاص در ایام شیرخوارگی و کودکی، چنانچه معتقدند که عبدالقادر تمام ماه رمضان را در ایام شیرخوارگی روزه بود و تا شب شیر نمیخورد. کراماتی که به افسانه شبیه است و برای هیچ پیامبری هم گفته نشده است.
سران تصوف به دنبال کرامتسازی برای مشایخ خود، به برخی از آیات قرآن استناد کرده که در وصف اولیای خدا نازل شده و به همین دلیل دست به تشابه سازی زده و مشایخ خود را همانند اولیای خدایی که در قرآن نام آنها آمده است دانستهاند.