دو کرامت امام جواد (علیه السلام) از کتب اهل سنت
امامان معصوم (علیهمالسّلام) ویژگیهایی دارند که آنان را بر سایر مردم برتری بخشیده است، از جمله این ویژگیها، عصمت، علم، معجزه و کرامت آنان است؛ بنابراین یکی از دلایل امامت هر پیشوای معصومی، معجزه و کرامت است تا برای مخالفان، اتمام حجت باشد و بر ایمان مؤمنان بیفزاید.
امام در حقیقت با اعجاز، جایگاهش نزد خداوند را معرفی میکند و مردم به عظمت و شکوه او پی برده و به برتریاش معرفت پیدا میکنند. در بین امامان، امام جواد (علیهالسلام) به دلیل اینکه در سن کودکی به امامت رسیدند، نیاز بیشتری به نشان دادن معجزات، جهت شناخت مسلمانان از جایگاه ایشان داشتند؛ بنابراین مشاهده میشود که کرامات و معجزات فراوانی از این امام همام در کتب تاریخی نقل شده است.
از این کرامات و معجزات امام جواد (علیهالسلام)، در کتب اهل سنت نیز بیان شده است که در ادامه به دو مورد آن اشاره میکنیم:
- درختی که هیچگاه میوه نداده بود
ابن صباغ مالکی، در کتاب خود به کرامت خاص امام جواد (علیهالسلام) در مقابل دیدگان مردم اشاره میکند که نشان از سخاوت امام جواد (علیهالسلام) است.
حکایت شده هنگامیکه امام جواد (علیهالسلام) از بغداد رهسپار مدینه شدند، مردم برای وداع با امام (علیهالسلام) آمدند. هنگام غروب خورشید به دروازه کوفه، نزدیک خانه مسیب رسیدند و امام برای ادای نماز مغرب وارد مسجد قدیمی آن محله شدند. در صحن مسجد، درختی بود که تا آن زمان میوه نداده بود. امام (علیهالسلام) ظرف آبی درخواست کردند تا با آن وضو بگیرند. امام (علیهالسلام) در کنار آن درخت وضو گرفتند و مردم به امامت حضرت نماز مغرب را بهجای آوردند. امام در رکعت اول، سوره حمد و نصر، و در رکعت دوم، سوره حمد با توحید را خواندند. بعد از اتمام نماز مشغول به ذکر شدند و بعد از آن 4 رکعت نماز نافله بهجا آوردند. سپس مشغول سجده شکر شدند. آنگاه با مردم وداع کردند و به راه افتادند. صبح روز بعد، آن درخت ثمر داشت، در حالیکه شب قبل به برکت وضوی امام جواد (علیهالسلام) به بار نشسته بود. مردم با دیدن این واقعه، بسیار متعجب شدند و از این عجیبتر، میوهی این نوع درخت، به صورت معمول، هسته دارد، ولی میوهای که داده بود، هسته نداشت.[1]
- شجاعت امام جواد (علیهالسلام) در مقابل مأمون عباسی
ابن حجر هيتمی در کتاب خود که برای رد شیعه و ابطال فرقهی امامیه نوشته است، به واقعهی رویارویی امام با مأمون و شجاعت ایشان با وجود سن کم در مقابل مأمون عباسی اشاره میکند. او این حادثه را چنین مینویسد:
بعد از شهادت امام رضا (علیهالسلام) روزی از روزها، امام جواد (علیهالسلام) همراه کودکان در کوچههای بغداد مشغول بازی بودند. مأمون عباسی که از راه رسید، همبازیهای امام (علیهالسلام) از ترس خلیفه فرار کردند، ولى امام جواد (علیهالسلام) سر جای خود ایستادند، در حالیکه آن زمان 9 سال بیشتر نداشتند. خداوند محبت امام (علیهالسلام) را دل مأمون انداخت؛ مأمون که متوجه شجاعت امام (علیهالسلام) شده بود، توقف کرد و به امام (علیهالسلام) گفت: چه شد که تو با دیگر بچهها فرار نکردى؟!
امام جواد (علیهالسلام) فرمودند: «ای امیرالمؤمنین! راه تنگ نبود تا من با کنار رفتن خود آن را وسیع کنم! کار بدی نیز انجام نداده بودم که از تو بهخاطر مؤاخذهاش ترس و هراس داشته باشم. همچنین به تو خوشگمان بودم و میدانستم تو کسى را که گناهى نکرده، مورد آزار قرار نمیدهی، به همین جهت ایستادم. مأمون از پاسخ امام (علیهالسلام) و چهرهی زیبای ایشان تعجب کرد. او از امام (علیهالسلام) نامشان و نام پدرشان را پرسید. امام (علیهالسلام) در جواب فرمودند: من محمد فرزند علی الرضا هستم...»[2]
ابن صباغ مالکی نیز پس از نقل این تصریح میکند که مأمون پس از این جریان، مات و مبهوت عظمت آن حضرت بود؛ چرا که در این جریان، مقام علمی و فضل و کمال و عقل و زیرکی و نشانههایی از امامت آن حضرت، با آن که کم سن و سال بودند، برای مأمون آشکار شد.[3]
شبراوی شافعی میگوید: مأمون پس از این جریان، آن حضرت را نزد خود برده و محبت بسیار کرده و از ایشان بسیار تجلیل و تکریم میکرد و پیوسته او را مورد توجه قرار میداد؛ چرا که برای وی برکات و مکاشفات و کرامات آن حضرت ظاهر شده بود.[4]
محمد بن طلحه شافعی با شگفتی، این جریان را بهترین دلیل و گواه بر عظمت امام جواد (علیهالسلام) دانسته و میگوید: این جریان، خود به تنهایی دارای دلالات و معانی عمیق است که برای به تصویر کشیدن عظمت و مقام امام، همین منقبت کافی است.[5]
پینوشت:
[1]. ابن صباغ مالكی، الفصول المهمة فی معرفة أحوال الائمة، دارالاضواء - بيروت، 1409هـ ق، ص258و259. جهت مشاهده تصویر کتاب کلیک کنید.
[2]. ابن حجر هيتمی، الصواعق المحرقة على أهل الرفض والضلال والزندقة، مؤسسة الرسالة - لبنان، 1417هـ - 1997م، ج2، ص596. جهت مشاهده تصویر کتاب کلیک کنید.
[3]. ابن صباغ مالكی، الفصول المهمة فی معرفة أحوال الائمة، دارالاضواء - بيروت، 1409هـ ق، ص255. جهت مشاهده تصویر کتاب کلیک کنید.
[4]. شبراوی، الاتحاف بحب الاشراف، بیجا، بیتا، ص350. جهت مشاهده تصویر کتاب کلیک کنید.
[5]. نصیبی شافعی، مطالب السؤول، بیجا، بیتا، ص305. جهت مشاهده تصویر کتاب کلیک کنید.
افزودن نظر جدید