جریان شناسی
وهابی ها بسیار ظاهر گرا هستند. آنان به جهت ظاهر گرایی و جمود در دین فتاوایی صادر میکنند که باعث خنده دشمنان و گریه دوستان میشوند. مثلا آنان فتوا به حرمت نشستن زنان بر صندلی میدهند و نشستن زن بر صندلی را مثل زنا میدانند.
مفتیات وهابی عمل به آنچه شعار شیعه است را حرام و غیر جایز میشمارند و از همین رو پس از ذکر نام اهل بیت، از عبارت «علیهالسلام» استفاده نمیکنند در حالیکه نمیدانند بزرگان و متقدمان اهل سنت به وفور برای احترام به اهل بیت از عبارت «علیهالسلام» بهره میبردند و این نیز نشانهای دیگر بر جهل و بیسوادی و تعصب جاهلی وهابیت است.
ابن کثیر میگوید: اینگونه مضامین و روایات گرفته شده از یهود و نصارا میباشد که توسط کعب الاحبار و وهب بن منبّه از صفحات کتابهای تحریف شده بنیاسرائیل گرفته و با تحریف و تبدیل نقل شده، در حالی که مسلمانان هیچ نیازی به این روایات نداشته [است.]
بررسی فتواهای غلو اندیش و افراط گرایی علمای عربستان، گویای این حقیقت است که آنچه در تفکر وهابیت عربستان تجلّی دارد نوعی تقلیلگرایی و محدوداندیشی نسبت به فقه و اعتقادات اسلامی است که با مطلق گرایی علمای عربستان همراه شده و آنان با احساس استغنا و ناآگاهی از فقه سایر مذاهب به طور یک جانبه براندیشههایی تاکید میکنند که مخالف و در مقابل تفکرات اسلامی مذاهب گوناگون قرار دارد.
با اینکه محمد بن عبدالوهاب آیین خود را با شعار دعوت به توحید و مبارزه با شرک و مظاهر آن آغاز کرد ولی اساتید و علمای مذاهب اهلسنت، متوجه انحراف و بطان عقاید و آیین محمد بن عبدالوهاب شدند و از راههای گوناگون به روشن کردن افکار عمومی میپرداختند. از باب نمونه: عثمان بن عبدالعزیز از قضات نجد و از مخالفین محمد بن عبدالوهاب بود.
این چنین نیست که اگر هیأت حاکمه کشوری بر خلاف احکام الهی حکم کنند و یا این که برخی از قوانین بشری را در کشور اجرا کنند، کافر شوند و به دنبال آن سرزمین تحت حکومتشان به دارالکفر تبدیل شود. در این باره به ادله ای استناد شده که به برخی از آنها اشاره می شود.
از جمله مسائل مورد اختلاف علمای اسلام در زمینه تشخیص ملاک برای دارالاسلام از دارالکفر است. هر یک از علما بر اساس برداشتی که از دارالاسلام داشتهاند ملاکاتی را در تشخیص آن در نظر گرفته و بر اساس آن تعاریفی در این زمینه بیان داشتهاند.
شناخت مفاهیمی مانند دارالاسلام و دار الکفر از جمله مباحث مهم فقهی است که علمای اسلام تاکید ویژهای روی آن دارند. اهمیت این مسأله از آن جهت است که احکام فقهی مهمی بر آن بار میگردد.
یکی از مهمترین تهدیدهایی که امروزه جهان اسلام با آن مواجه است، اندیشه جهادی [1] و مسأله تکفیر مسلمانان است. موضوعی که از نتایج شوم آن، قتل و غارت مسلمین و اسلام هراسی است.
مخالفت آشکار و صریح با سنتهای ثابت پیامبر اکرم را به روشنی میتوان در رفتار وهابیان دید. این گروه برای تثبیت خود و مرزبندی بین مسلمانان، معتقدند باید سنتهای ثابت پیامبر اکرم که شیعه به آنها عمل میکند، کنار گذاشته شود. این تفکر از زمان بنیامیه شروع شد و توسط بنیانگذاران فکر و مروجان وهابیت تثبیت شد.
کتاب خداوند، قرآن مجید حاوی دستورات کلی دین است که فقط در بعضی موارد کمی به توضیح مختصر اکتفا نموده است و از این جهت پیروان دین اسلام محتاج کلام پیامبر (صلی الله علیه و آله و سلم) برای توضیح و تبیین مسائل و احکام شریعت هستند.
عبدالله عزام فلسطینی از شخصیتهای برجسته سلفی جهادی است. وی با نوشتن کتاب و مقالات، تأثیر زیادی بر افکار جریانهای سلفی داشته و دارد. عبدالله عزام، اولین شخصی است که اصطلح سلفیه جهادی را بر تفکر جهادی نامید.
القاعده عراق یا همان داعش، شیعیان را تکفیر کرده و فتوا به جواز قتل آنان داد. نظام عراق با پشتیبانی نیروهای حشد الشعبی و نظام اسلامی ایران توانست بر داعش که مورد حمایت عربستان و آمریکا بود پیروز شود.
ابن عباس همان عبدالله بن عباس بن عبدالمطلب معروف که عموزادهی پیامبر اکرم(صلی الله علیه و آله و سلم) است. او در کتب روایی شیعه و اهل سنت راوی روایات فراوانی است و در زمان پیامبر به دانشمند امت اسلامی معروف و مشهور بوده و مردم تمام مسائل دینی خود را از او سئوال میکردند و او جواب همه آن مسائل را میدانست. او به پیامبر و اهل بیت او علاقهی فراوانی داشت وآنان را محترم میشمرد