اهل بیت
وهابیت وقتی که به روایتی در فضیلت اهلبیت در کتابهای مورد قبول خود میرسند که به وسیلهی دلایل قرآنی و روایی به خوبی قابل اثبات میباشد آن را جعلی میدانند از باب نمونه: محمد ناصر الدین البانی، از بزرگان وهابیت در زمان حاضر، ذیل همین حدیث میگوید: «حدیث «أصحابی کالنّجوم ...» صحیح نبوده و پوچ و واهی است.»
آلوسی معتقد است که همسران پیامبر (صلیاللهعلیهوآله) جزء اهلبیت (علیهم السلام) هستند.این در حالی است که به اعتراف خود همسران پیامبر (صلیاللهعلیهوآله)، ایشان خارج از دایره اهلبیت (علیهمالسلام) هستند و البانی کلمه اهل را منحصر در 5 تن آلعبا میداند.
برخی علمای اهلسنت معتقدند که اهلبیت منحصر در 5 تن آلعبا نیستند. به عنوان مثال امسلمه نیز بنا بر روایات داخل در اهلبیت است. این کلام با روایات متقابلی که امسلمه را خارج از اهلبیت میداند، در تعارض است و کیفیت حل تعارض در تمایز نهادن میان معنای لغوی و اصطلاحی اهلبیت است.
در روایتی، مطلبی از زبان عمر بن خطّاب آمده که گویای اعتراف به بزرگی امام حسین میباشد در آن روایت آمده: «... عمر به امام حسین عرض کرد: آنچه بالای سر ما وجود دارد (و ما زیر سایه عزتّش هستیم) نخست از آن خداست، سپس به برکت وجود شما خاندان رسول خداست.» که به راستی اگر این سخن بر زبان یکی از شیعیان بیان شود وهّابیها چه میکنند؟
فرقه صوفیه سلطان علیشاهی گنابادیه، که دین خود را اسلام و مذهب خود را شیعه گذاشته، در اعمال و رفتارشان، مخالف دستورات اهلبیت (علیهمالسلام) عمل کرده و نه تنها در مقابل ائمهاطهار(علیهمالسلام) ایستادند، بلکه امامت آنان را هم زیر سؤال بردند.
دروغ پردازان و جاعلان احادیث از روی هوی و هوس در مدح و ستایش انسانهای عادی شروع به اجرای برنامه ای از پیش تهیه شده کردند و آن نقل مناقب و فضائل کذایی بود که هیچ گاه شایستگی و لیاقت آن خصوصیات را نداشتند. اینان بعد از رحلت پیامبر بلافاصله افرادی را علم کردند و برایشان روایات جعل کردند تا از قافله دیگر صحابه جلیل القدر عقب نمانند
فرزند ابن عساکر دربارهی وفات پدرش میگوید: «باران در این سال محبوس تا این که پس از وفات ابنعساکر و برداشتن نعش و جنازه او آسمان به شکلی باریدن گرفت که گویی اشک چشمان آسمان بود که به شدن و وفور باریدن گرفته بود.» اما خدا نکند که شیعیان این مطالب را درباره ابا عبدالله الحسین یا یکی پیشوایان معصوم خود بگویند.
ابنتیمیه حرّانی که در راستای پیروی از سیره بنیامیه، مبنی بر کاستن از جایگاه والای اهلبیت (علیهم السّلام) کوششی مستمر، امّا بیثمر دارد به حزن حضرت زهرا (علیها السّلام) در فراق پدر بزرگوارش اعتراض و آن را مورد نکوهش قرار داده و گفته بر فرض هم بنا باشد این حزن ممدوح باشد به حزن ابوبکر در غار برای پیامبر نمیرسد.
از شاخصههای فرقهی وهابیت به پیروی از سرکرده و سردمدار خود، ابنتیمیه حرّانی به کارگیری کلمات و عبارات تند، زشت و اهانتآمیز نسبت به اهلبیت و شیعیان است؛ چنان که گویا فرهنگ استدلال و احترام به نظز مخالف، جایی نزد او و پیروانش ندارد. او و پیروانش در موضوع عزاداری سیدالشهداء نیز تعبیرات زشت و زنندهای به کار بردهاند.
یکی از بدعتهای شوم و ناپسندی که توسط بنیامیه در میان جامعه اسلامی و مسلمانان پایهگذاری شد و در قرون بعدی توسط جریان وهابیت رواج بیشتری پیدا کرد، دشمنی با اهلبیت پیامبر (صلی الله علیه و آله و سلم)، سبّ و لعن آنان مخصوصا صحابی بزرگوار، جانشین و وصی آن حضرت، حضرت علی بن ابی طالب (علیه السّلام) بود.
ممنوعیت نقل حدیث در صدر اسلام و محرومیت از علوم اهل بیت (علیهم السلام) که در مذهب اهل تسنن به وقوع پیوست باعث ناتوانی وهابیت در پاسخگویی به احکام دینی گردید و بدین سان فقه اهل بیت با ارائه پاسخ مناسب روز به روز درخشانتر گردید.
یکی از بدعتهای شوم و ناپسندی که توسط بنیامیه در میان جامعه اسلامی و مسلمانان پایهگذاری شد و در قرون بعدی توسط جریان وهابیت رواج بیشتری پیدا کرد، دشمنی با اهلبیت پیامبر (صلی الله علیه و آله و سلم)، سبّ و لعن آنان مخصوصا صحابی بزرگوار، جانشین و وصی آن حضرت، حضرت علی بن ابی طالب (علیه السّلام) بود.
یکی از نمادهای دشمنی وهابیان با پیامبر اکرم (صلی الله علیه و آله و سلم) و اهلبیت آن حضرت، جرم دانستن محبت اهلبیت (علیهم السّلام)، تحمل نکردن فضائل آنان، برخورد فیزیکی و خانهنشین کردن ناقلین فضائل آن حضرات معصومین و جلوگیری از نقل و انتشار فضائل اهلبیت (علیهم السّلام) و تحمل نکردن انتقاد از امویان است.
برخی مدعی هستند که وهابیت محبت اهل بیت را دارا هستند. در پاسخ میگوییم: آنان دشمن اهل بیت نیستند، بلکه آنان به جهت برداشت سطحی از دین، توسل، استغاثه، زیارت و... به پیامبر و اهل بیت را شرک میدانند و به همین جهت مسلمانان زیادی را مشرک خطاب میکنند. بنابراین دشمنی وهابیت با اعتقادات اهل بیت است، نه با خود اهل بیت.