برخورد دوگانه در عزاداری
فرزند ابن عساکر دربارهی وفات پدرش که یکی از علمای بزرگ اهلسنت است _ میگوید: «باران در این سال محبوس تا این که پس از وفات ابنعساکر و برداشتن نعش و جنازه او آسمان به شکلی باریدن گرفت که گویی اشک چشمان آسمان بود که به شدن و وفور باریدن گرفته بود.»[1]
همچنین ذهبی از درگذشت جوینی و مراسم سوگواری او چنین یاد میکند: «نخست او را در منزلش به خاک سپردند و آنگاه پیکرش را به مقبرة الحسین (شاید کربلای معلّی) انتقال دادند. در مصیبت و ماتم او منبرش را شکسته، بازارها را بسته و مرثیههای فراوانی خواندند. او چهارصد شاگرد و طلبه داشت که در سوگ استاد خویش، قلم و قلمدانهای خود را شکسته و به مدت یک سال به نشانه عزاداری عمامههای خود را از سر برداشته در سطح شهر به نوحهخوانی و مرثیهسرایی پرداخته، فریاد، جزع و عزاداری بسیار نموده و تمام این مدّت کسی جرأت به سر گذاردن عمامه نداشت! طلبهها در شهر میچرخیدند و با فریاد و صیحه به نوحهسرایی میپرداختند.»[2]
اما در مقابل خدا نکند همین مطالب دربارهی برگزاری مراسم عزاداری حضرت ابا عبدالله الحسین (علیه السّلام) و یا یکی دیگر از اهلبیت عصمت و طهارت (علیهم السّلام) نقل شود که آنگاه باید دید آقایان وهابی چگونه آسمان را بر سر شیعیان خراب و گوش فلک را کر کرده و فریاد «وا اسلاماه» سر میدهند که بیاید و به فریاد اسلام برسید، که شیعیان دربارهی امامان خود غلو و افراط میکنند و به همینرو از دین خارج گشته و مشرک شدهاند! به عنوان نمونه شمسالدین ذهبی هنگامی که به موضوع عزاداری مردم بغداد برای امام حسین (علیه السّلام) میرسد، مینویسد: «در روز عاشورای سال 352 هجری برای نخستین بار به دستور معزالدوله بازارها در شهر بغداد بسته شده، بر سردر مغازها پرچمهای عزا برافراشته، طبّاخان از پخت غذا دست کشیده و برای حسین بن علی (علیهما السّلام) عزاداری و ماتم به پا کردند. زنها نیز برای عزاداری به خیابانها ریخته، موهای خود را پریشان کرده، به صورتهای خود لطمه زده و با کارهای خود موجبات فریب مردم را فراهم ساختند. خداوند عقلهای ما را پابرجا سازد.»[3]
پینوشت:
[1]. «توفّی فی الخامس و العشرین من ربیع الآخر سنة ثمان و سبعین و أربع مئة و دفن فی داره ثمّ نقل بعد سنین إلی مقبرة الحسین فدفن بجنب والده و کسّروا منبره و غلّقت الأسواغ... .» سیر اعلام النبلاء، ذهبی، بیروت، ج 18، ص 476.
[2]. «قال العماد: و کان الغیث قد احتبس فی هذه السّنة؛ فدرّ و سحّ عند ارتفاع نعشه؛ فکأنّ السّماء بکت علیه بدمع و بله و طشه.» معجم الأدباء، أبوعبدالله یاقوت بن عبدالله الرومی الحموی، دار الکتب العلمیة، بیروت، ج 4، ص 41.
[3]. «سنة اثنتین و خمسین و ثلاثمائة (352) فیها یوم عاشورا ألزم معزّ الدِولة أهل بغداد بالنّوح و الماتم علی الحسین بن علیّ رضی الله عنه و أمر بغلق الأسواق و علّقت علیها المسوح منع الطّبّاخین من عمل الأطمعة... .» العبر فی خبر من غبر، شمس الدین محمد بن أحمد بن عثمان الذهبی، تحقیق: صلاح الدین المنجد، ج 2، ص 300.
افزودن نظر جدید