مکاتب اهل سنت
علمای اهلسنت به جز وهابیان عموماً فتوا به استحباب زیارت قبر پیامبر دادهاند. که از جمله آنان ابوالحسن ماوردی است که میگوید: «و چون سرپرست حاجیان از حج بازگشت، آنان را به جهت زیارت قبر رسول خدا از راه مدینه سیر داد تا برای آنان بین حجّ خانه خدا و زیارت قبر رسول خدا جمع کند، به جهت رعایت احترام حضرت و قیام به حقوق طاعت او... .»
یکی از کسانیکه همه مسلمانان را، بدون استثنا، تکفیر میکرد، محمد بن عبدالوهاب بود؛ او به این اتهام که مسلمانان متوسل به پیامبر میشوند و بر قبور اولیای خود گنبد و بارگاه میسازند و از اولیا طلب شفاعت میکنند، آنان را تکفیر میکرد، او که عقایدش در حقیقت همان عقاید ابنتیمیه بود بسیاری از علمای اهلسنت به مخالفت با وی پرداختند.
در کتب روایی اهل سنت روایت معروفی است که اکثراً آن را نقل کردهاند و آن روایت عبارت است از: «...اثنی عشر خلیفه؛ کلهم من قریش» که به اعتقاد ایشان این روایت مقصودش دوازده امام شیعه نیست، اما برخی از ایشان انصاف داشته و متمایل به نظر شیعه شدند.
يحيی بن اكثم، از امامان و راویان مهم حدیث اهلسنت است، که جای خود را در دربار خلفای بنیعباس باز کرده بود و چنان خود را به مأمون نشان داده بود که احدی را بر او مقدم نکند. اما یکی از خصوصیات یحیی که در تاریخ مشهور شده است، فساد اخلاقی اوست؛ او با بحث جلوی بعضی دستورات مأمون را میگرفت.
يحيی بن اكثم، از امامان و راویان مهم حدیث اهلسنت است، در مورد خصوصیات او گفتهاند: از قوم لوط نیز بدنامتر بود؛ به حدی که با دیدن هر جوان خوشسیمایی آب از دهانش جاری شده، رعشه بر بدنش افتاده و چشمانش به او خیره میگشت! وی در خانه خویش به جز نوجوان خوشسیما به خدمت نمیگرفت.
برخی از راویان اهل سنت اقرار کردهاند که برای ترغیب مردم به کارهای خوب حدیث ساختهاند، ازجمله آنان نوح بن ابیمريم، میسره بن عبدربه، ابوامامه باهلی و ... هستند. اعتراف آنان باعث شده در روایات صحیحی که وجود دارد یا روایاتی که مورد قبول و معتبر است، تردید ایجاد شود.
یکی از راویانی که زهد و پارسایی مشهور است، فردی است به نام نوح بن ابیمریم که قاضی مرو بود، و معروف به (نوح الجامع)؛ گفتهاند: او در علومش مقدم است و او جامع بود و همه چیز روزیش شد، غیر از راستگویی. او فرد زاهد و تارک دنیا بود، و به خاطر مرگ او بازارهای بغداد تعطیل شد، ولی با این اوصاف او حدیث جعل میکرد.
از اعتقادات شیعه این است که پیامبر اکرم، جانشینان بعد از خود را معرفی کرده است که اولین آنان، علی (علیهالسلام) است که در مناسبتهای مختلف توسط پیامبر معرفی شده تا امت بدون سرپرست رها نشود، اما بعد از رحلت پیامبر، برخی از اصحاب انحرافات زیادی را بهوجود آوردند.
عصمت پیامبر (صلیاللهعلیهوآله) در امور دنیوی مبتنی بر دلایل عقلی و نقلی است. از آنجا که پیامبر (صلیاللهعلیهوآله) با حقیقت موجودات در ارتباط است، در این صورت دچار خطا نمیشود. اشتباه زمانی که با تصویرهای ذهنی به دنبال کشف حقیقت بود. این مساله در آیات قرآن نیز تاکید شده است.
یکی از کسانیکه همه مسلمانان را، بدون استثنا، تکفیر میکرد، محمد بن عبدالوهاب بود؛ او به این اتهام که مسلمانان متوسل به پیامبر میشوند و بر قبور اولیای خود گنبد و بارگاه میسازند و از اولیا طلب شفاعت میکنند، آنان را تکفیر میکرد، او که عقایدش در حقیقت همان عقاید ابنتیمیه بود بسیاری از علمای اهلسنت به مخالفت با وی پرداختند.
یکی از کسانیکه همه مسلمانان را، بدون استثنا، تکفیر میکرد، محمد بن عبدالوهاب بود؛ او به این اتهام که مسلمانان متوسل به پیامبر میشوند و بر قبور اولیای خود گنبد و بارگاه میسازند و از اولیا طلب شفاعت میکنند، آنان را تکفیر میکرد، او که عقایدش در حقیقت همان عقاید ابنتیمیه بود بسیاری از علمای اهلسنت به مخالفت با وی پرداختند.
یکی از کسانیکه همه مسلمانان را، بدون استثنا، تکفیر میکرد، محمد بن عبدالوهاب بود؛ او به این اتهام که مسلمانان متوسل به پیامبر میشوند و بر قبور اولیای خود گنبد و بارگاه میسازند و از اولیا طلب شفاعت میکنند، آنان را تکفیر میکرد، او در حقیقت عقاید ابنتیمیه را داشت و بسیاری از علمای اهلسنت به مخالفت با وی پرداختند.
در اعتقادات شیعه، امامان معصوم منتخب از سوی خداوند هستند که طبق برخی از آیات و روایات متواتر در کتب فریقین به آن اشاره شده است، چرا که خلفای بعد از پیامبر باید یکسری ویژگی داشته باشند، تا به وسیله آن بتوانند مردم را راهنمایی کنند و مشکلاتشان را برطرف سازند؛ فلذا باید داناترین مردم باشند.
یکی از اختلافات بین شیعه و سنی در بحث اصول دین است که در سه مورد (توحید و نبوت و معاد) مشترک است، اما در امامت با ایشان مخالف است، چرا که برای شیعه امامت اصلی از اصول دین است که اهل سنت به آن اعتقاد ندارند. اما جالب توجه اینکه برخی از ایشان به آن اقرار دارند.