اصل در ارتباط بین عالم برزخ و دنیا
وهابیون معاصر ارتباط بین ارواح در عالم برزخ با دنیا را بر خلاف اصل میدانند و روایاتی که بزرگان آنان در سابق پذیرفته بودند و به آن دلیل معتقد به ارتباط این دو عالم شده بودند را معجزه و خلاف اصل خواندهاند؛ آنان شنیدن را از عوارض جسم میدانند و معتقدند بر اثر مرگ، آثار مربوط به جسم، از بین رفته، در حالی که دیدن و شنیدن، از عوارض روح است.
.
پایگاه جامع فرق، ادیان و مذاهب_ وهابیت امروزی خلاف قاطبه مسلمانان معتقد است که ارواح مؤمنین در برزخ با دنیا ارتباطی ندارند؛ مجمع دائمی افتاء عربستان در استفتائی آورده است: «اصل این است که مردگان صدای زندگان را نمیشنوند، مگر در جایی که دلیل خاصی وارد شده باشد. دلیل ما بر عدم سماع مردگان، این آیه است که پیامبر صلیاللهعلیهوآله را مخاطب قرار داده و میفرماید: «تو نمیتوانی مردگان را بشنوانی» و نیز میفرماید: «تو نمیتوانی مردگان در قبرها را شنوا سازی».»[1]
در استفتای دیگری نوشتهاند: «اصل در اموات این است که آنها ندای کسانی که صدایشان میکنند را نمیشنوند؛ … از این اصل، آنچه به دلیل صحیح ثابت شده است، استثنا میشود؛ مانند شنیدن کلام پیامبر صلیاللهعلیهوآله توسط اهل قلیب از کفار بعد از جنگ بدر و نماز پیامبر صلیاللهعلیهوآله به همراه پیامبران در شب اسراء و سخن گفتن حضرت با پیامبران هنگامی که به آسمان عروج کرد و از این جمله است نصیحت حضرت موسی علیهالسلام به پیامبر ما که از خدا خواست بر پیامبر و امت وی در نماز تخفیف قائل شود؛ … که همه اینها از معجزات و خوارق عادات است».[2]
وهابیان برای توجیه روایات بسیاری که محمد بن عبدالوهاب در کتاب «أحكام تمنی الموت» و ابنقیم در کتاب «الروح ...» آورده و روایات صحیحی که ابنتیمیه از کتب حدیث اهلسنت نقل کرده که صراحت در ارتباط بین برزخیان و عالم دنیا دارد،[3] سادهترین راه را برگزیدهاند و آن اینکه همه حوادث، آیات و روایاتی را که نتوانستهاند منکر شوند، معجزه شمردهاند و احادیث دیگر را چون با دیدگاه آنها در تعارض است، ضعیف و مردود دانستهاند.[4]
البانی (از علمای حدیث و مورد اعتماد وهابیت )، از منکران سماع موتی است؛ وی میگوید: «اینکه اموات میشنوند یا نمیشنوند، امری غیبی و از امور برزخ است که کسی غیر از خداوند آن را نمیداند. پس فحص در آن با بیان آراء و قیاس جایز نیست و باید اثباتاً و نفیاً، طبق نص عمل کرد».[5] او همچنین میگوید اگر میت به طور مطلق میشنید، پس چرا در روایت آمده است که در وقت سؤال در قبر، روح به جسم برمیگردد و سپس میرود؟[6] این همان مبنای گروه افتاء است که اصل را درباره ارواح مردگان، نشنیدن ندای کسانی که صدایشان میکنند دانستهاند.
آنها موارد مذکور در روایات را خرق عادت و معجزه میدانند و میگویند خلاف اصل بوده و به دلیلِ نصِ صحیح و صریح میپذیریم و در غیر این موارد، چون بر خلاف اصل است، نباید پذیرفت؛ پس ارتباطی بین عالم برزخ و دنیا نیست.
مشکل وهابیان معاصر، البانی، بنباز و ... این است که آنان سماع و شنیدن را از عوارض جسم میدانند و معتقدند بر اثر مرگ، همه آثاری که مربوط به جسم است از بین میرود و تنها روح است که باقی است و به عالم دیگری رفته و نه از طرف دنیا و نه از طرف آن عالم ارتباطی با عالم دیگر نیست؛ بنابراین شنیدن که از عوارض و آثار جسم به شمار میآید، از بین میرود.
در رد این عقیده میتوان با استفاده از آیات و روایاتی که ابنقیم در کتاب «الروح» آورده، اثبات کنیم که روح، هم میشنود و هم میبیند؛[7] شنیدن در حقیقت از عوارض روح است و تا روح در جسم نباشد، بدن نمیشنود؛ روح حقيقتی است كه ثمربخشی ساير اعضاء و جوارح، از او ناشی میشود و بدون آن، حياتی نيست و هیچ استقلالی برای اعضا و جوارح در برابر روح نيست. خوابیدن و بیهوش شدن انسان، از شواهدی است که ثابت میکند جسم سالم نیز در این مواقع نمیشنود و نمیبیند؛ خداوند میفرماید: «اوست خدایی که شما را در شب به طور کامل استیفا میکند و ... آنگاه شما را! در روز بر میانگیزد تا بگذرد آن موعدی که معین شده است. ...».[8]
عبارت «توفی» به معنی گرفتنِ کاملِ یک چیز است که در این آیه و آیه 40 سوره زمر، در معنای گرفتن روح به هنگام خواب به کار رفته است؛ چون مرگ و خواب هر دو در قطع کردن رابطه نفس از بدن مشترکاند. در این آیات به جای اینکه بگوید «نفس شما را میگیرد» آمده است «شما را میگیرد»؛ به این جهت که حقیقت انسان، همان روح اوست و روح جزئی از انسان، یا صفت و هیئت عارض بر آن نیست و همین روح زنده، مطابق روایات بسیار در ارتباط با این دنیا است.
پینوشت:
[1]. فتاوی اللجنه الدائمه للبحوث العلمیه والافتاء، الدویش، ج۱، ص۴۷۲.
[2]. همان، ص۱۱۳.
[3]. «نظر ابنتیمیه درباره حیات برزخی»
«نظر ابنقیم درباره حیات برزخی»
[4]. الآیات البینات فی عدم سماع الأموات، نعمان آلوسی، تحقیق البانی، ص۴۸.
[5]. همان، ص۳۶و۳۷.
[6]. همان، ص۱۰۴.
[7]. الروح، ابنقیم، ص۱۳-۲۰.
[8]. سوره انعام، آیه ۶۰.
افزودن نظر جدید