آیا امام صادق ع اعتقاد به کفر حضرت آدم ع داشتند؟!
پایگاه جامع فرق، ادیان و مذاهب_ یکی از شبهاتی که از جانب مفتیهای وهابی مطرح میشود، ادعای کفر حضرت آدم (علیهالسلام) از جانب علمای شیعه است. آنان با استناد به کتاب شریف کافی ادعا میکنند، شیعیان به کفر حضرت آدم (علیهالسلام) معتقد هستند. مرحوم کلینی مینویسد: «امام صادق (عليهالسلام) میفرمایند: ريشههاى كفر در سه چيز است؛ حرص، تكبر و حسد. اما حرص در داستان آدم (عليهالسلام) است؛ زمانى كه از خوردن آن درخت نهى شد و حرص او را برانگيخت كه از آن بخورد و اما تكبر در داستان شيطان است كه چون مأمور به سجده آدم شد، سرپيچى كرد. اما حسد در داستان دو پسر آدم (هابيل و قابيل) است؛ زمانى كه يكى از آنها ديگرى را كشت.»[1]
در پاسخ به ادعای باطل مفتیهای وهابی، چند نکته بیان میشود.
نکته اول:
اگر وهابیون به کتب روایی شیعه ایراد میگیرند، باید بدانند که بزرگان حدیثی آنان نیز قائل به کفر حضرت آدم هستند و روایت کفر و شرک حضرت آدم و حواء (علیهماالسلام) در منابع معتبر روایی آنها نقل شده است. محمد بن عبدالوهاب، در کتاب خود مینویسد: «حواء از حضرت آدم (علیهالسلام) باردار شد. شیطان پیشنهاد کرد برای اینکه بچه شما به دست من دارای دو شاخ نباشد، بچه را عبدالحارث بنامند. حوا و حضرت آدم (علیهماالسلام) با این امر مخالفت کرده و دو بچه در دو بار بارداری حواء، مرده به دنیا آمد. در مرحله سوم، آدم و حواء بنا به پیشنهاد ابلیس، اسم فرزندشان را عبدالحارث نامیدند. درباره این جریان آیه «فَلَمَّا آتَاهُمَا صَالِحًا جَعَلَا لَهُ شُرَكَاءَ فِيمَا آتَاهُمَا [اعراف/190] پس چون به آن پدر و مادر، فرزندی صالح (و تندرست) عطا کرد، مشرک شدند و برای خدا در آنچه به آنها عطا کرد، شریک قرار دادند.» نازل شد.»[2] علمای اهل سنت این روایت را صحیح میدانند.
نکته دوم:
شیعیان قائل به عصمت انبیای الهی هستند و گناه و نافرمانی در افعال حضرات راه ندارد. اما در مقابل عصمت، عصیان و گناه قرار دارد. علمای علم لغت عصیان را اینچنین معنا کردهاند: «عصیان به معنای هرگونه خارج شدن از دایره اطاعت و مخالفت با اوامر الهی است و عصیان امتناع از اوامر الهی است.»[3]
آنچه مشخص است حضرت آدم (علیهالسلام) با ترک نهی ارشادی خداوند متعال، گرفتار حرص شد.[4] در حقیقت نهی خداوند از خوردن میوههای ممنوعه که در روایت اصول کافی بیان شده، نهی ارشادی بوده و منظور پروردگار عالم، آن است که اگر حضرت آدم (علیهالسلام) از میوههای آن درخت ممنوعه میل کند، عواقب ناگوار متوجه او خواهد شد.[5] با توجه به نهی ارشادی مشخص میشود، کفر بیان شده به علت حرص که در روایت بیان شده، به معنای نادیده گرفتن نصیحت خدای رحمان و ترک دلسوزی و خیرخواهی پروردگار عالم است.
نکته سوم:
برای کفر، علل تامه و علل ناقصه بیان شده است و همچنین در روایات صادره از اهل بیت (علیهمالسلام) کفر اقسام مختلفی دارد و در واقع حرص و حسد و تکبر، سه علت ناقصه در کفر محسوب میشوند. در توضیح این مطلب باید گفت: تحقق كفر به صورت اقتضا بوده و به صورت عليت تامه بیان نشده است. يعنى اين صفات رذيله زمينه براى حدوث كفر است كه اگر با عوامل ديگرى جمع شود، سرانجامش كفر خواهد بود؛ ولى اگر عوامل ديگر ضميمه نشود، تأثير اين صفات در بوته اقتضا باقى میماند و مانند آتش زير خاكستر هميشه آماده التهاب است و با يک جرقه ملتهب میشود.
یکی از اقسام کفر که در این روایت بیان شده و منظور امام صادق (علیهالسلام) نیز همان بوده است، کفر به معنای کفران نعمات الهی است. قرآن کریم در این باره میفرماید: «وَإِذْ تَأَذَّنَ رَبُّكُمْ لَئِنْ شَكَرْتُمْ لَأَزِيدَنَّكُمْ وَلَئِنْ كَفَرْتُمْ إِنَّ عَذَابِي لَشَدِيدٌ [ابراهیم/7] و پروردگارتان اعلام كرد كه اگر مرا سپاس گوييد، بر نعمت شما مىافزايم و اگر كفران كنيد، بدانيد كه عذاب من سخت است.» علامه مجلسی در توضیح این روایت میفرماید: «یکی از اقسام کفر، کفران نعمات الهی است. حرص ممکن است گاهی منجر به ترک اولی گردد و گاهی منجر به ارتکاب گناه صغیره شود و گاهی منجر به انجام گناه کبیره گردد و حتی منجر به جحود و حتی شرک گردد.»[6]
پینوشت:
[1]. كلينى، الكافی، دار الكتب الإسلامية - تهران، چاپ چهارم، 1407 هـ، ج2، ص289؛ «قَالَ أَبُو عَبْدِ اللَّهِ ع أُصُولُ الْكُفْرِ ثَلَاثَةٌ الْحِرْصُ ... حَيْثُ قَتَلَ أَحَدُهُمَا صَاحِبَهُ.»
[2]. محمد بن عبد الوهاب، كتاب التوحيد، رياض، چاپ اول، ج1، ص122. «وعن ابن عباس في الآية : ...وله بسند صحيح عن قتادة.»
[3]. مجمع اللغة العربية بالقاهرة، المعجم الوسيط، دارالدعوة، ج2، ص606. «عصاه معصیة و ... الامتناع عن انقیاد.»
[4]. جعفر سبحانی، منشور جاوید، موسسه امام صادق (علیهالسلام)، ج4، ص109؛ «امر و نهى ارشادى: مقصود از آن این است که گوینده، مقام برترى و فرماندهى خود را اگر دارا باشد، نادیده گرفته و در دستورهایى که به زیردست خود میدهد، قیافه پند و اندرز را بگیرد و همانند افراد بیطرف و خیرخواه دلسوز و نیک اندیش، لوازم و عکسالعمل کردار را گوشزد نماید. در این صورت امر و نهى وى بر محور ارشاد و هدایت دور میزند.»
[5]. تلخیص و برداشت: جعفرسبحانی، تفسیر صحیح آیات مشکله، موسسه امام صادق (علیهالسلام)، چاپ پنجم، 1391، ص118.
«ومنها ما يكون بكفران نعم الله تعالى إلى أن ينتهي إلى ترك الأولى فالحرص يمكن أن يصير داعيا إلى ترك الأولى أو ارتكاب صغيرة أو كبيرة حتى ينتهي إلى جحود يوجب الشرك والخلود.»
[6]. علامه مجلسی، مرآه العقول، دارالکتب الاسلامیه، ج10، ص74؛ «ومنها ما يكون بكفران نعم الله... الشرك والخلود...»
محمدجواد مهریار
افزودن نظر جدید