استناد به استخاره دلیل بر حقانیت

  • 1395/11/04 - 13:52

از دلایل مهم احمدالبصری بر حقانیت خود، استخاره می‌باشد. وی می‌گوید: «هر کس در حقانیت ما تردید دارد، می‌تواند با قرآن استخاره کرده و به حقانیت ما پی‌برد.» و چنین روشی را مورد تایید امام رضا می‌دانند. این در حالی است‌ که او قصد فریب مخاطبان را داشته و با تحریفِ بعضی روایات نتیجه‌ای کاملاً عکس را به خواننده القا نموده‌ است.

پایگاه جامع فرق، ادیان و مذاهب_ از بارزترین اشخاصی که در دهه‌ی حاضر در گردونه‌ی مدّعیان مهدویت قرار گرفته، شخصی است به نام «احمد اسماعیل گاطع الصیامری» که خود را با القاب فراوانی هم‌چون «سید یمانی، فرزند امام، وصی امام، فرستاده امام، امام سیزدهم، اول المهدیین و...» نامیده؛ مشهورترین نامی که هواداران وی برای او به کار می‌برند «احمد الحسن» می‌باشد، اما از آن‌جا که وی از اهالی بصره می‌باشد وی را با نام احمدالبصری می‌شناسند.

احمدالبصری با سوء استفاده از ناآگاهی مریدانش، همه‌ی روایاتی که در آن‌ها از الفاظی هم‌چون: «إستخرالله»، «إستخرتُ الله»، «إستخرتَ الله»، «خار الله لک» و غیره استفاده شده را به استخاره عرفی با قرآن معنا کرده و یکی از دلایل حقانیت خود را «استخاره» بیان نموده و می‌گوید هر کس در حقانیت ما تردید دارد، می‌تواند با قرآن استخاره کرده و از این راه به حقانیت ما پی‌برد؛ وی و هوادارانش برای اثبات این ادعای خود که استخاره می‌تواند یکی از راه‌های اثبات «حقانیت» باشد، به متنی از کتاب الغیبة شیخ طوسی استناد می‌کنند: «علی بن معاذ گوید: به صفوان بن یحیی ـ از بزرگان صحابه امام موسی کاظم (علیه السّلام) ـ گفتم: چگونه بر امامت علی، (امام رضا (علیه السّلام)) یقین نمودی؟ گفت: نماز خواندم، دعا کردم، استخاره نمودم و یقین کردم.»[1] هواداران احمدالبصری مدعیند، مطابق نقل یاد شده، صفوان بن یحیی از بزرگان صحابه‌ی امام موسی کاظم (علیه السّلام) بر اساس استخاره، به امامت امام رضا (علیه السّلام) یقین پیدا کرده و از آن‌جا که او از بزرگان اصحاب امام موسی کاظم (علیه السّلام) است، چنین روشی مورد تایید امام رضا (علیه السّلام) بوده است. 

نقد و بررسی:
الف) معنای حقیقی استخاره، طلب خیر نمودن از خدا به هنگام سرگردانی و تحیّر در کارهای روزمره زندگی است، که شرع یا عقل راهی برای آن قرار نداده باشد؛ آن هم پس از طی مقدمات آن یعنی «استشاره» (مشورت) و «استقاله» (استفاده از اقوال و نظر کارشناسان). یعنی پس از تحقیق، بررسی، فکر، مطالعه، مشورت با اهل فن و افراد مجرّب و یا اقدامات مقدماتی، آن‌گاه در صورتی که هم‌چنان سرگردان بودیم، می‌توان به استخاره روی آرود. امّا آیا در واجبات و محرمات و مواردی که عقل، حکم قاطع و روشنی دارد، می‌‎توان استخاره کرد؟ و آیا در کاری که با مشورت به خوبی می‌توان خیر یا شرّ آن را شناخت، جای استخاره هست؟ نه در قرآن کریم و نه در سیره‌ی معصومین (علیهم السّلام) برای پیدا کردن حق از باطل و یا تأیید ادعاهای مدعیان رسالت و نبوت رد پا و یا سفارشی در تمسک به «استخاره با قرآن» نمی‌بینیم. به تعبیر دیگر، در تمام اموری که راه آن، توسط قرآن، عقل و روایات به روشنی بیان گردیده، جای استخاره نیست.

ب) در سیره عملی اهل بیت (علیهم السّلام) و حتی یاران این بزرگواران، هرگز استخاره دلیلی برای اثبات امامت و ولایت نبوده و در هیچ‌یک از منابع روایی شیعه حدیث یا گزارش تاریخی در این باب وجود ندارد و آن‌چه طرفداران احمدالبصری به کتب شیعه نسبت می‌دهند، توهم و دروغ است. نه‌تنها استخاره به قرآن نمی‌تواند راه شناخت حجت الهی باشد، بلکه این موضوع هرگز در روایات اهل‌بیت (علیهم السّلام) سابقه نداشته است.

ج) با رجوع به کتاب «الغیبة» روشن می‌شود که حقیقت، عکس آن چیزی است که ادعا شده، چرا که مرحوم شیخ در مقام رد دلایل واقفه بر مهدویت امام موسی بن جعفر (علیهما السّلام) نوشته: «همه‌ی روایاتی که از سوی یکی از واقفه به نام ابو محمد علی بن احمد العلوی الموسوی در کتابی به نام «فی نصرة الواقفه» روایت شده، روایات آحادند (روایات غیر متواتر) و هیچ حجت و دلیل قطعی آن را تایید نکرده و به همین‌رو راویان آن، مورد طعن و خدشه‌اند و مورد وثوق و اطمینان نمی‌باشد.»[2]
سپس شیخ طوسی در ادامه می‌نویسد: «در این گزارش چیزی جز سرزنش کسی‌که در امر اعتقادات، استخاره کرده، یافت نمی‌شود و بر فرض هم که کار او درست باشد، دلیل و حجت برای دیگران نیست. علاوه بر آن‌که این مطلب از کسی (صفوان بن یحیی) نقل شده که به سبب فضل، زهد و مقامش، جایگاهش برتر از این‌گونه نسبت‌هاست؛ بنابراین چگونه ممکن است هم‌چو اویی در مسئله‌ای علمی بگوید با استخاره به امامت امام (علیه السّلام) پی بردم! مگر این‌که بگوییم پرسش کننده به قدری ابله و نادان بوده، که از دایره تکلیف خارج بوده و به همین‌رو صفوان این‌گونه به او پاسخ داده که در این صورت، بحث از موضوع، خارج است.»[3]
بر این اساس روشن شد که این‌جا نیز هواداران احمدالبصری قصد فریب مخاطبان را داشته و با تحریف، نتیجه‌ای کاملاً عکس مقصود شیخ طوسی را به خواننده القا نموده‌اند.[4]

پی‌نوشت:

[1]. الغیبة، شیخ طوسی، مؤسسة المعارف الإسلامیة، قم، ص 61، رقم 61.
[2]. همان، ص 43، رقم 24.
[3]. همان، ص 62، رقم 61.
[4]. برای اطلاع بیشتر مراجعه کنید به: ردیه‌ای قاطع بر احمد بن‌ اسماعیل‌ الکاطع، اکبر بیرامی، ص 27.

تولیدی

افزودن نظر جدید

CAPTCHA
لطفا به این سوال امنیتی پاسخ دهید.
Fill in the blank.