برخورد دوگانه حسن بصری با اهلبیت (ع) و خلفاء ثلاثه
پایگاه جامع فرق، ادیان و مذاهب_ در مورد شخصیت جنجالی و خاص حسن بصری بحثهای زیادی شده است و بسیاری از فرق صوفیه سلسله خود را به حسن بصری رساندهاند و او را شیعه و مرید امیرالمؤمنین علی(علیهالسلام) میدانند و معتقدند او مخزن سر اهلبیت(علیهمالسلام) بوده است اما حسن بصری چهره دیگری مغایر با گفتههای آنها از خود نشان داده است. مثلاً حسن بصری در مورد آیه اهدنا الصراط المستقیم معتقد است که: «صراط مستقیم رسول خدا و خلفاء راشدین بعد از او میباشند.»[1] درحالیکه داود بن فرقد از امام صادق(علیه السلام) روایت مینماید که صراط مستقیم یعنی امیرالمؤمنین علی(علیهالسلام) است[2] و درحالیکه اهلبیت(علیهمالسلام) مقصود از صراط الذین انعمت علیهم را حضرت محمد (صلیالله علیه و آله و سلم) و اهلبیت پاک آن حضرت معرفی کردهاند حسن بصری معتقد است که صراط الذین انعمت علیهم یعنی ابابکر و عمر.»[3]
حسن بصری تعصب خاصی نسبت به خلفاء ثلاثه داشته و آنها را شایسته جانشینی پیامبر اکرم(صلیالله علیه و آله) میدانسته که دراینباره ابن عساکر از محمد بن زبیر نقل کرده است که از حسن بصری سؤال کردم آیا بهراستی رسول خدا(صلیالله علیه و آله و سلم) ابوبکر را جانشین خود قرار داد؟ حسن بصری مانند سپندی که از روی آتش میجهد جهیده و اظهار داشت مگر درباره خلافت او شک داری به خدای یکتا رسول خدا او را جانشین خود قرار داد، ابوبکر از همهکس بهتر خدا را میشناخت و پرهیزکارتر و ترسش از مرگ به اندازهای بود که هرگاه بمیرد و بدون آنکه از خدا او را جانشین پیغمبر قرار داده باشد برقرار گردد چه خواهد کرد.[4]
درجایی دیگر نیز حسن بصری به ابان بن ابی عیاش میگوید: «اگر برای ما جایز باشد که برای عثمان استغفار کنیم با آن گناهان کبیره و کارهای قبیح که مرتکب شده است در این صورت برای ما جایز خواهد بود برای ابوبکر و عمر هم استغفار کنیم چرا که آنان از ریختن خونها خود را آسوده نگه میداشتند و در حکومت خود عفاف نشان دادند و خودداری کردند و رفتار نیک داشتند!! آنان ظلم و خلط کردنهای عثمان را مرتکب نشدند و کار طلحه و زبیر را نیز انجام ندادند که بیعت را شکستند.»[5] حسن بصری برای اثبات خلافت ابوبکر دست به جعل حدیث زده و میگوید: رسول خدا (ص) در زمان حیاتش یک ترس عمده داشت و آن این بود که بمیرد درحالیکه ابوبکر را خلیفه خود قرار نداده باشد.[6] این است سینهچاکی و برخورد حسن بصری با خلفاء ثلاثه درحالیکه با اهلبیت(علیهمالسلام) برخوردی متفاوت دارد که برخورد زشت و ناپسند حسن بصری با امام علی(علیهالسلام) از مشهورترین آنها بوده که نقلشده است که بعد از جنگ جمل، امام علی(علیهالسلام) در بین راه با حسن بصری برخورد کرد و درحالیکه حسن بصری مشغول وضو بود به او فرمود: ای حسن در وضوی خود دقت کن و شرایط آن را رعایت نما و آداب ظاهری و باطنی آن را مراقب باش ولی حسن بصری بهطور اعتراضآمیزی جواب میدهد و میگوید: دیروز با مردمی میجنگیدی که شهادت به توحید پروردگار متعال داده و معتقد به رسالت خاتمالنبیین بوده و در رعایت آداب و شرایط وضو مراقبت داشته، فرائض خود را به جا میآوردند. امیر المؤمنین(علیهالسلام) فرمودند: درصورتیکه چنین بوده و تو شاهد این جریان بودی پس چرا به خلاف ما از آن مردم(اهل جمل) طرفداری و مساعدت نکردی؟ حسن بصری گفت: سوگند به خداوند که درست فرمودی، و من کلام تو را تصدیق میکنم در روز اول جنگ(جمل) بود که از خانه بیرون آمده، غسل کردم اسلحه جنگ را همراه خود برداشتم معتقد بودم که تخلف کردن از همراهی ام المومنین عایشه با کفر برابر است و چون به نزدیکی حربیه رسیدم آوازی را شنیدم که ای حسن مراجعت کن! قاتل و مقتول هردو در آتش جهنم خواهند بود. امیرالمؤمنین علی(علیهالسلام) فرمود: این سخن درست است ولی آیا میدانی آن آواز از که بود؟ آن آواز از برادر تو ابلیس بود و سخن او نیز درست و صحیح است زیرا که قاتل و مقتول از اهل بصره و از اصحاب عایشه هرکدام باشد داخل آتش خواهد بود.[7] اما باید گفت چگونه ممکن است که کسانی حسن بصری را شیعه و ملازم خاندان نبوت و رسالت بدانند درحالیکه حسن بصری از روی کم بصیرتی و عدم معرفت به حضرت قصد جنگ با حضرت را داشته و اصحاب جمل را برحق میدانسته و اینچنین به حضرت توهین میکند و میگوید قاتل و مقتول در جهنم هستند و معتقد است که حضرت با جنگ خود با اصحاب جمل نعوذبالله لایق جهنم است.
اما در دوران امامت امام حسن مجتبی(علیهالسلام) نیز حسن بصری از مرام امویها پیروی میکرد و به اشدت هرچه تمامتر به خواستههای شوم آنها کمک مینمود و شجره خبیثه ی دوستی آنها را در دل خود و تابعانش پرورش میداد.[8] و با پذیرش منصب قضاوت و فتوی در دستگاه ظلم و جور معاویه به آنها خدمت کرد. [9] حجاج بن یوسف ثقفی خونخوار نیز میگوید: اگر میخواهید یک مرد حقیقی و واقعی را بشناسید به نزد حسن بصری بروید![10]
ابویحیی واسطی میگوید: چون امیرالمؤمنین شهر بصره را فتح کرد در صبح فردای آن روز عدهای برای دیدار با حضرت به خدمت او شتافتند و در میان آنها حسن بصری دیده میشد که اوراق سفیدی بهدست گرفته و سخنان حضرت را مینوشت. امیرالمؤمنین او را خطاب کرد: چه میکنی؟ حسن بصری گفت: آثار و کلمات شما را مینویسم که برای دیگران بعد از درگذشت شما حدیث کنم. امیرالمؤمنین(علیهالسلام) فرمود: آگاه باشید در مقابل هر جمعیت و قومی یک نفر سامری میباشد و این شخص (حسن بصری) سامری این امت است.[11]
اما حضرت با این تعبیر نقش حسن بصری را همانند سامری معرفی میکند که مردم را از صراط توحید و رسالت و ولایت دور میسازد و به انحراف میکشاند و اگر سامری با گوساله این کار را انجام داد حسن بصری با وعظ و تدریس این کار را خواهد نمود.
نقلشده روزی امام حسین(علیهالسلام) در مقابل حسن بصری ایستاد و فرمود: آیا چنین حالتی را برای روز قیامت خود میپسندی؟ گفت: نه حضرت فرمود: چه کسی از تو، به خودش خیانتکارتر است درحالیکه آنچه را برای آن روز نمیپسندی ترک کنی؟ آنگاه امام حسین(علیه السلام) رفت و حسن بصری پرسید: این شخص که بود؟ گفتند: حسین بن علی(علیه السلام) است. گفت مطلب بر من آسان شد.[12] اما نکته بسیار مهم اینکه چطور ممکن است به اعتقاد بعضی حسن بصری ملازم و یار و محرم اسرار الهی از امام علی(علیهالسلام) باشد ولی فرزند آن حضرت یعنی حسین بن علی(علیهالسلام) را نشناسد.
اما از فرقههای صوفیه که سلسله خود را به حسن بصری میرسانند و معتقدند که حسن بصری خرقه را از امیرالمؤمنین(علیهالسلام) گرفته باید این سؤال را کرد که آیا اینچنین شخصی که برخوردی متفاوت با اهلبیت(علیهالسلام) داشته و در نقطه مقابل سینهچاک دستگاه خلفاء ثلاثه و دستگاه ظلم و جور بوده، آیا لیاقت این را داشته که محرم اسرار امام باشد؟ یا اینکه آیا میتوان اصلاً او را شیعه دانست یا نه؟
پینوشت:
[1]. واحدی، سید تقی (صالح علیشاه)، درکوی صوفیان، نشر نخل دانش، تهران، 1384، ص 360، و تفسیر محقق، ج 1، ص 410
[2]. قمی، علی بن ابراهیم، تفسیر قمی، محقق موسوی جزایری، نشر دارالکتاب، قم، 1363، ج 1، ص 6، و معانی الاخبار، ص 32
[3]. انصاری، خواجه عبدالله، تفسیر کشفالاسرار و عده الابرار، به کوشش علی اصغر حکمت، نشر امیرکبیر، تهران، 1371، ج 1، ص 20
[4]. خوانساری، محمدباقر، روضات الجنات، محقق اسدالله اسماعیلیان، نشر دهاقانی، قم، ج 3، ص 251
[5]. هلال، سلیم بن قیس، اسرار آل محمد، نشر الهادی، قم، 1375، ص 598
[6]. عرفان حقیقی، ص 178 – 180
[7]. طبرسی، احمد، احتجاج طبرسی، مترجم غفاری مازندرانی، نشر مرتضوی، تهران، 138 ج 2، ص 110- 113
[8]. ترجمه روضات الجنات، ج 3، ص 258
[9]. واحدی، سید تقی (صالح علیشاه)، درکوی صوفیان، نشر نخل دانش، تهران، 1384، ص 377
[10]. یعقوبی، احمد بن اسحاق، تاریخ یعقوبی، ناشر دیجیتالی: مرکز تحقیقات رایانه ای قائمیه اصفهان، ج 2، ص 246
[11]. طبرسی، احمد بن علی، احتجاج طبرسی، ترجمه غفاری مازندرانی، نشر مرتضوی، تهران، 1374، ج 2، ص 114
[12]. عرفان حقیقی، ص [178 – 180]
افزودن نظر جدید